امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ارشمدیدس در حمام (طنز)

#1
ارشمیدس در حمام!

معروف است که یکی از بزرگ‌ترین کشفیات ارشمیدس در حمام صورت گرفت و وی
شوق‌زده، لخت مادرزاد از حمام بیرون زد و فریاد کشید «یافتم، یافتم».

روزی که ارشمیدس به حمام رفت، لابد چرک بود. اما به جای اینکه کیسه بکشد شروع
به بازی و غوطه‌خوردن در آب کرد. پایین می‌رفت و بالا می‌آمد، باز پایین
می‌رفت و بالا می‌آمد، خیلی آرام، یک بار دیگر که پایین رفت یکهو از آب بیرون
جست. فریاد کشید: یافتم، یافتم...

کسانی که حمام نرفته‌اند نمی‌دانند که فریاد در حمام چه انعکاس پرابهت و
چندباره‌ای دارد. پژواک صدا در خود صدا می‌پیچد و باز ارشمیدس انگار که «مویش»
را می‌کشند از ته دل فریاد می‌زد: یافتم، یافتم...

اولین گمان این بود که ارشمیدس سنگ پا پیدا کرده است، اما تا آن روز کسی برای
سنگ پا اینطور نعره نکشیده بود. آنهایی که به ارشمیدس نزدیک‌تر بودند
بی‌اختیار ذهن‌شان به ثروت و جواهری رفت که ارشمیدس از روی خوش‌شانسی و اتفاق
آن را پیدا کرده است که فریاد در فریاد ارشمیدس انداختند: مال ماست، مال
ماست...

اما ارشمیدس بی‌اعتنا به همه‌چیز و همه‌کس و حتی لباس‌هایش، از سر شوق، لخت
مادرزاد از حمام بیرون زد.

صاحب حمام فقط یک فریاد کوتاه داشت: پس پول حمام چی؟

بعد یکهو مثل تیر از ذهنش گذشت که ارشمیدس چیز باارزشی یافته و فریاد‌زنان به
دنبالش افتاد: مال من است، مال من است!

حمامی پس از اینکه دویست، سیصد متر به دنبال ارشمیدس دوید، دیگر کاملاً باورش
شد که ارشمیدس چیز باارزشی پیدا کرده و حالا فریاد می‌زد: دزد، دزد، بگیریدش...

وقتی ارشمیدس از کنار بازار شهر گذشت جمعیتی که از پی‌اش می‌دوید به هجده نفر
رسید، در حالی که ارشمیدس همچنان فریاد می‌زد: یافتم، یافتم...

شمع‌فروشان و نعل‌بندان و خلاصه کاسب‌کارها از کسانی که به دنبال ارشمیدس
بودند می‌پرسیدند: «مگر چه شده است؟» و آنها جواب می‌دادند: «یافتش، یافتش» و
همین‌طور از پی ارشمیدس می‌دویدند.

پیرزنی گفت: چه بی‌حیاست این مرد!

لاتی به محض اینکه ارشمیدس را آن‌طور لخت مادرزاد دید گفت: این چی‌چی پیدا
کرده که باید حتماً لخت باشه تا نشون بده؟!

در سرکوی سگ‌بازها، آنجا که «کلبی»‌ها جمع می‌شدند، بالاخره جلوی ارشمیدس را
گرفتند. لنگی به دور تنش پیچیدند، پیرمردی نفس‌نفس‌زنان از راه رسید: من هفته
قبل در حمام انگشتر طلایم را گم کردم، زنم شاهد است!

حمامی هم رسید: منطقاً آنچه در حمام است، مال حمامی است.

یکی از سوفسطائیان خواست با این نظر مخالفت کند که مأمور دولت آمد: حرف
بی‌حرف! این چیزها مال دولت است.

مرد میانسالی از جمعیت گفت: قربان هنوز معلوم نیست چی‌چی هست.

مأمور خود را از تک و تا نینداخت: پس زودتر معلوم کنید تا بفهمیم صاحب چه چیزی
هستیم!

اما ارشمیدس که غافل از دور و برش بود همین‌طور داد و فریاد می‌کرد: یافتم،
یافتم، یافتم...

جمعیت که هر دم بیشتر می‌شد و کلافه بود دسته‌جمعی فریاد زدند: آخه بگو چی
‌یافتی؟

ارشمیدس با همان شور و حرارت فریاد کرد: هر جسمی که در آب فرورود به اندازه
وزن مایع هم‌حجمش سبک می‌شود.

مردم گفتند: چی‌، چی گفتی؟

ارشمیدس که از دقت و توجه مردم نسبت به مسائل علمی شوق‌زده شده بود شمرده
گفت:دقت کنید، ‌هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع هم‌حجمش سبک
می‌شود.

همگی با هم گفتند: «این مردک خر چه می‌گوید، دیوانه است» و از دورش پراکنده
شدند و ارشمیدس از دور صدای مردی را شنید که می‌گفت «هر جسمی که در آب فرورود
به اندازه ارشمیدس دیوانه نمی‌شود» و صدای خنده مردم بلند شد.

فردای آن روز به سردر حمام یک تابلوی کوچک نصب شد که روی آن با خط خوش یونانی
نوشته شده بود: *برای حفظ شئونات اخلاقی از پذیرش دانشمندان و فلاسفدان ها معذوریم
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط deymon 20 ، (nasim) ، mohamad66 ، paniz ، sepi kobe ، ps3000 ، .ali. ، ♥ Sky Princess♥ ، mina77 ، sajede ، GHASEM
آگهی
#2
خیلی با حال بود خواب اینو از اول میگفت دیگه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ارشمدیدس در حمام (طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET
#3
مرسی خیلی خنده دار بود
همه چی ویران شد
تو کجایی سهراب ؟
اب را گل کردند .. چشمهارا بستند
وچه با دل کردند ... وای سهراب کجایی اخر ؟
زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
کجایی اخر ؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
صبر کن ... قایقت جا دارد ؟
من هم میخواهم دور شوم از این خاک غریب
تو کجایی اخر؟
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET ، yasna
#4
خيلي با حال بود ! هه هه هه Big GrinTongueBig GrinTongue
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم
این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
پاسخ
#5
مرسیSmile
دنیا زیباست وتا وقتی هستی لذت ببر قدر این زیبای را بدونHeartSmile
پاسخ
#6
با حال بود Big GrinBig GrinBig Grin
پاسخ
#7
هلهلهلهل ههههههههههههه کرکرکرکر هه هلهلهلهرHeart
HeartHeart:من همون مر سده ی قبلی ام
پرسید به خاطر چه زنده هستی با این که دلم می خواست با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو بهش گفتم به خاطر هی چیز پرسید پس به خاطر کی زنده هستی با این که دلم فریاد میزد به خاطر تو با بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ کس ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زندست
پاسخ
#8
مرســـــــــی... کلی خندیدم...
دستت درد نکنه...
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Wink داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون)
Lightbulb عجیب و قریب ترین حمام ها از سراسر جهان +عکس
  طراحی حمام
Rainbow ساخت جالب و عجیب ترین حمام زنانه در جهان (عکس)
  حمام رفتن زمان پدر هايمان.....
  عجیب ترین و خنده دارترین حمام زنانه در جهان!+عکس
  حمام رفتن خانوما!!(طنز)
  عکاسی مخفیانه استاد از دختران دانشجو در حمام!+ عکس
Lightbulb 46 سال غار نشینی و حمام نرفتن بخاطر عشق + مردی که 69 سال سلطان خالکوبی است
  حمام زنان ژاپنی برای جلوگیری از پیر شدن + تصاویر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان