05-06-2014، 10:37
در رژیم پهلوی مقامات دولت صهیونیستی برای چه به ایران می آمدند؟
اگر چه، دولت صهیونیستی از سوی رژیم شاهنشاهی ایران در ظاهر به صورت دو فاكتو مورد شناسایی قرار گرفته بود، اما سطح روابط و همكاریها بین آن دو بسیار فراتر بود. به گونهای كه اسرائیل دوست، هم پیمان و متحد بسیار نزدیك دولت شاهنشاهی به حساب میآمد. بر همین اساس مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستی به طور مكرر به ایران آمد و رفت داشتند و با سران و مقامات رده بالای كشور ملاقات میكردند. این ملاقاتها بعضاً با بازتابهای سیاسی فراوان همراه بود و موجب عكسالعمل بعضی كشورهای اسلامی منطقه نیز میشد. برای مثال سفر «آبا ابان» معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی به تهران در دی ماه سال 1343 و یا سفر لوی اشكول نخستوزیر اسرائیل به ایران و ملاقات او با هویدا نخستوزیر وقت در تیرماه سال 1345 دو نمونه از این وقایع است. گفتنی است كه علیرغم تأكید مقامات دولت شاهنشاهی، مبنی بر پنهان نگهداشتن این سطح از روابط، محافل صهیونیستی بدون توجه به مصالح دولت شاهنشاهی مطابق مطامع و منافع خود اقدام میكردند. نامه صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی خطاب به وزارت امور خارجه ایران در تاریخ 29/3/1345، در این باره چنین حكایت میكند:
«... جمعه گذشته 27 خرداد كه با مدیر كل وزارت خارجه مذاكره داشتم، اظهار میداشت كه شاید در همین وقت نخستوزیران دو كشور در تهران مشغول مذاكره باشند. مشارالیه اضافه كرد كه برای ملاقات و مذاكره آقای اشكول با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران در تهران تماس گرفته شده و جناب آقای هویدا بدین شرط موافقت فرمودهاند كه در جراید ذكری از آن نشود. لیكن با كمال تأسف روزنامه معاریو دیروز خبری در این مورد انتشار داده كه نمیدانیم از چه منبعی كسب نموده است. به هر حال فوراً به وسیله تلگراف به تهران اطلاع دادهایم كه قبلاً به استحضار مقامات دولت شاهنشاهی برسد و جنبه خلف وعده از طرف اسرائیل به خود نگیرد، ولی امیدوارم كه این امر موجب لغو قرار ملاقات نشود...»
درباره بازتاب سیاسی این ملاقات نیز، وزیر امور خارجه وقت ایران طی نامهای سری به هویدا نخستوزیر وقت چنین نوشت:
«... بنابر گزارشهای تلگرافی واصل از سفارت شاهنشاهی در بیروت، روزنامهالانوار به نقل از مجله نیوزویك آمریكا نوشته است كه لویاشكول نخستوزیر اسرائیل هنگام مراجعت از آفریقا به تلآویو، دو ساعت در فرودگاه تهران توقف و پیرامون اوضاع سیاسی خاورمیانه و چگونگی همكاری در مبارزه با مصر و شخص عبدالناصر با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران مذاكره نمود و ملاقات مزبور كاملاً سری انجام گرفت. روزنامه الشعب هم پیرامون خبر مننتشره در ملاقات مزبور نوشته است.....»
علیرغم خودداری رژیم پهلوی از افشای سفر سران و مقامات اسرائیلی به ایران و ملاقات آنها با شخصیتهای بلندپایه دولت شاهنشاهی، معذالك، صهیونیستها در این خصوص بیشتر به مصالح و منافع خود میاندیشیدند و كمتر مصلحت سیاسی رژیم پهلوی را در داخل و خارج مورد توجه قرار میدادند. لذا برخی سفرها و ملاقاتها از سوی رسانههای اسرائیلی افشا و آشكار میشد و از این بابت مقامات حكومت شاهنشاهی دچار دردسرهای سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج كشور، به خصوص جهان اسلام و عرب میشدند.
افشای سفر مقامات بلندپایه اسرائیلی و ملاقات آنها با سران و سردمداران حكومت شاهنشاهی ایران به همان اندازه كه برای رژیم پهلوی دردسرساز بود، برای اسرائیل منفعت سیاسی در پی داشت.
مسافرت سرلشگر بالاسكوف رئیس ستاد ارتش اسرائیل به تهران در دیماه 1341، سفر ژنرال مهیرامیت رئیس سازمان امنیت اسرائیل به ایران در سال 1343، مسافرت ژراد اسرائیل معاون دبیركل اتحادیه جهانی اسرائیلی به تهران در سال 1345، ورود یك هیأت اسرائیلی به سرپرستی اشكول وزیر وقت دارایی و معاون او به تهران دراسفندماه سال 1338، سفر مكلیف یكی از مسؤلان كارخانه لوازم یدكی هواپیما و هلیكوپتر از تلآویو به تهران در سال 1353 برای عقد قرارداد با مقامات ارتش شاهنشاهی و سفر آرونویز رئیس كل شركت تهال نمونههای دیگری از روابط بسیار نزدیك دو رژیم پهلوی واسرائیل بود.
نمونههای دیگر در این باره، سفر جانروچیلد یهودی بانكدار معروف انگلیسی به همراه دستیارش به تهران در دیماه 1353، برای افتتاح شعبه بانك خود در ایران، ورود موشهبتان و آوروبن دورو از مقامات شركت نفت اسرائیل به تهران در فروردین سال 1353 برای عقد قرارداد نفتی و همچنین سفر ژوزف نحمیاس نماینده نفت اسرائیل در خرداد سال 1353 به تهران بود.
گفتنی است سفر مقامات نفتی اسرائیل به تهران به طور مكرر انجام میگرفت. به طوری كه بندورو نماینده نفتی اسرائیل در تیر و سپس مرداد سال 1353 چند بار به ایران مسافرت كرد.
سفر ایگال آلون معاون نخستوزیر اسرائیل به ایران در سال 1354، سفر ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواك به تلآویو در آبان سال 1354 و ملاقات با اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی همچنین سفر رابین به تهران در مرداد 1354 و تقاضای مجدد او برای حضور در ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی و نیز اعلام موافقت شاه با این سفر و ملاقات و حتی تعیین مكان و زمان آن در روز جمعه 25 تیر 1355 در شهرستان رامسر و همچنین سفر موشهدایان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و معاونش به تهران در چهارم دی 1356 و نیز سفر محرمانه مناخیمبگین نخستوزیر وقت اسرائیل به تهران در اسفند 1356 و تقاضای مجدد وی در مهرماه 1357 برای سفر غیررسمی و پنهان به تهران و ملاقات با شاه از دیگر نمونههای رفت و آمد سران دو رژیم به تهران و تلآویو بود. گفتنی است كه در مورد اخیر به دلیل شرایط و فضای كاملاً انقلابی حاكم بر ایران، محمدرضا شاه، حضور مناخیم بگین را به مصلحت دستگاه شاهنشاهی ندید و آن را به آینده موكول كرد و این پاسخ در دی ماه 1357 به دیوید كیمچه معاون سرویس اطلاعاتی اسرائیل كه به ایران سفر كرده بود ابلاغ شد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 دریابان باركایی فرمانده نیروی دریایی رژیم صهیونیستی به تهران آمد و با طوفانیان معاون وزارت جنگ ایران شاهنشاهی ملاقات كرد.
موارد مزبور تنها نمونههایی از سفر مقامات بلندپایه ایرانی به اسرائیل و مسافرت دولتمردان و سران رژیم صهیونیستی به ایران شاهنشاهی بود.
اگر چه، دولت صهیونیستی از سوی رژیم شاهنشاهی ایران در ظاهر به صورت دو فاكتو مورد شناسایی قرار گرفته بود، اما سطح روابط و همكاریها بین آن دو بسیار فراتر بود. به گونهای كه اسرائیل دوست، هم پیمان و متحد بسیار نزدیك دولت شاهنشاهی به حساب میآمد. بر همین اساس مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستی به طور مكرر به ایران آمد و رفت داشتند و با سران و مقامات رده بالای كشور ملاقات میكردند. این ملاقاتها بعضاً با بازتابهای سیاسی فراوان همراه بود و موجب عكسالعمل بعضی كشورهای اسلامی منطقه نیز میشد. برای مثال سفر «آبا ابان» معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی به تهران در دی ماه سال 1343 و یا سفر لوی اشكول نخستوزیر اسرائیل به ایران و ملاقات او با هویدا نخستوزیر وقت در تیرماه سال 1345 دو نمونه از این وقایع است. گفتنی است كه علیرغم تأكید مقامات دولت شاهنشاهی، مبنی بر پنهان نگهداشتن این سطح از روابط، محافل صهیونیستی بدون توجه به مصالح دولت شاهنشاهی مطابق مطامع و منافع خود اقدام میكردند. نامه صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی خطاب به وزارت امور خارجه ایران در تاریخ 29/3/1345، در این باره چنین حكایت میكند:
«... جمعه گذشته 27 خرداد كه با مدیر كل وزارت خارجه مذاكره داشتم، اظهار میداشت كه شاید در همین وقت نخستوزیران دو كشور در تهران مشغول مذاكره باشند. مشارالیه اضافه كرد كه برای ملاقات و مذاكره آقای اشكول با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران در تهران تماس گرفته شده و جناب آقای هویدا بدین شرط موافقت فرمودهاند كه در جراید ذكری از آن نشود. لیكن با كمال تأسف روزنامه معاریو دیروز خبری در این مورد انتشار داده كه نمیدانیم از چه منبعی كسب نموده است. به هر حال فوراً به وسیله تلگراف به تهران اطلاع دادهایم كه قبلاً به استحضار مقامات دولت شاهنشاهی برسد و جنبه خلف وعده از طرف اسرائیل به خود نگیرد، ولی امیدوارم كه این امر موجب لغو قرار ملاقات نشود...»
درباره بازتاب سیاسی این ملاقات نیز، وزیر امور خارجه وقت ایران طی نامهای سری به هویدا نخستوزیر وقت چنین نوشت:
«... بنابر گزارشهای تلگرافی واصل از سفارت شاهنشاهی در بیروت، روزنامهالانوار به نقل از مجله نیوزویك آمریكا نوشته است كه لویاشكول نخستوزیر اسرائیل هنگام مراجعت از آفریقا به تلآویو، دو ساعت در فرودگاه تهران توقف و پیرامون اوضاع سیاسی خاورمیانه و چگونگی همكاری در مبارزه با مصر و شخص عبدالناصر با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران مذاكره نمود و ملاقات مزبور كاملاً سری انجام گرفت. روزنامه الشعب هم پیرامون خبر مننتشره در ملاقات مزبور نوشته است.....»
علیرغم خودداری رژیم پهلوی از افشای سفر سران و مقامات اسرائیلی به ایران و ملاقات آنها با شخصیتهای بلندپایه دولت شاهنشاهی، معذالك، صهیونیستها در این خصوص بیشتر به مصالح و منافع خود میاندیشیدند و كمتر مصلحت سیاسی رژیم پهلوی را در داخل و خارج مورد توجه قرار میدادند. لذا برخی سفرها و ملاقاتها از سوی رسانههای اسرائیلی افشا و آشكار میشد و از این بابت مقامات حكومت شاهنشاهی دچار دردسرهای سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج كشور، به خصوص جهان اسلام و عرب میشدند.
افشای سفر مقامات بلندپایه اسرائیلی و ملاقات آنها با سران و سردمداران حكومت شاهنشاهی ایران به همان اندازه كه برای رژیم پهلوی دردسرساز بود، برای اسرائیل منفعت سیاسی در پی داشت.
گفته میشد كه شریفامامی در این سفر مبلغ چهار میلیون تومان از اسرائیل به عنوان رشوه دریافت كرده بود تا برای شناسایی كامل و رسمی اسرائیل از سوی دولت شاهنشاهی اقدام كند
از جمله این سفرها و ملاقاتها، حضور موشهدایان وزیر وقت كشاورزی و رئیس اسبق ستاد ارتش اسرائیل در سال 1341 و 1343 در تهران، سفر سپیر باهین وزیر دارایی اسرائیل به همراه یك هیأت بازرگانی برای قراردادهای نفتی در سال 1336 به تهران و سفر مهندس شریفامامی رئیس وقت مجلس سنا به اسرائیل در تیرماه 1343 بود. گفته میشد كه شریفامامی در این سفر مبلغ چهار میلیون تومان از اسرائیل به عنوان رشوه دریافت كرده بود تا برای شناسایی كامل و رسمی اسرائیل از سوی دولت شاهنشاهی اقدام كند. مسافرت سرلشگر بالاسكوف رئیس ستاد ارتش اسرائیل به تهران در دیماه 1341، سفر ژنرال مهیرامیت رئیس سازمان امنیت اسرائیل به ایران در سال 1343، مسافرت ژراد اسرائیل معاون دبیركل اتحادیه جهانی اسرائیلی به تهران در سال 1345، ورود یك هیأت اسرائیلی به سرپرستی اشكول وزیر وقت دارایی و معاون او به تهران دراسفندماه سال 1338، سفر مكلیف یكی از مسؤلان كارخانه لوازم یدكی هواپیما و هلیكوپتر از تلآویو به تهران در سال 1353 برای عقد قرارداد با مقامات ارتش شاهنشاهی و سفر آرونویز رئیس كل شركت تهال نمونههای دیگری از روابط بسیار نزدیك دو رژیم پهلوی واسرائیل بود.
نمونههای دیگر در این باره، سفر جانروچیلد یهودی بانكدار معروف انگلیسی به همراه دستیارش به تهران در دیماه 1353، برای افتتاح شعبه بانك خود در ایران، ورود موشهبتان و آوروبن دورو از مقامات شركت نفت اسرائیل به تهران در فروردین سال 1353 برای عقد قرارداد نفتی و همچنین سفر ژوزف نحمیاس نماینده نفت اسرائیل در خرداد سال 1353 به تهران بود.
گفتنی است سفر مقامات نفتی اسرائیل به تهران به طور مكرر انجام میگرفت. به طوری كه بندورو نماینده نفتی اسرائیل در تیر و سپس مرداد سال 1353 چند بار به ایران مسافرت كرد.
سفر ایگال آلون معاون نخستوزیر اسرائیل به ایران در سال 1354، سفر ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواك به تلآویو در آبان سال 1354 و ملاقات با اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی همچنین سفر رابین به تهران در مرداد 1354 و تقاضای مجدد او برای حضور در ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی و نیز اعلام موافقت شاه با این سفر و ملاقات و حتی تعیین مكان و زمان آن در روز جمعه 25 تیر 1355 در شهرستان رامسر و همچنین سفر موشهدایان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و معاونش به تهران در چهارم دی 1356 و نیز سفر محرمانه مناخیمبگین نخستوزیر وقت اسرائیل به تهران در اسفند 1356 و تقاضای مجدد وی در مهرماه 1357 برای سفر غیررسمی و پنهان به تهران و ملاقات با شاه از دیگر نمونههای رفت و آمد سران دو رژیم به تهران و تلآویو بود. گفتنی است كه در مورد اخیر به دلیل شرایط و فضای كاملاً انقلابی حاكم بر ایران، محمدرضا شاه، حضور مناخیم بگین را به مصلحت دستگاه شاهنشاهی ندید و آن را به آینده موكول كرد و این پاسخ در دی ماه 1357 به دیوید كیمچه معاون سرویس اطلاعاتی اسرائیل كه به ایران سفر كرده بود ابلاغ شد.
گفتنی است سفر مقامات نفتی اسرائیل به تهران به طور مكرر انجام میگرفت. به طوری كه بندورو نماینده نفتی اسرائیل در تیر و سپس مرداد سال 1353 چند بار به ایران مسافرت كرد
ذكر این نكته خالی از فایده نیست كه بسیاری از ملاقاتهای سران عالی رتبه دو رژیم در خارج از تهران و عمدتاً در شهرستان رامسر برگزار میشد تا به این طریق از افشای برخی اسرار كه به نفع و مصلحت دستگاه شاهنشاهی در داخل و خارج ایران نبود جلوگیری شود. برای مثال، در تیرماه سال 1355، كه رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل به ایران سفر كرده بود، ملاقات او و مقامات بلندپایه اسرائیلی با نخستوزیر، رئیس ساواك، دستیار نخستوزیر و برخی مقامات دیگر ایرانی در شهرستان رامسر برگزار شد. همچین ژنرال طوفانیان معاون وقت وزارت جنگ شاهنشاهی در سال 1355 به تلآویو مسافرت و با ژنرال موشهدایان وزیر امور خارجه اسرائیل و عزر وایزمن وزیر دفاع آن رژیم ملاقات و گفت و گو كرد. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 دریابان باركایی فرمانده نیروی دریایی رژیم صهیونیستی به تهران آمد و با طوفانیان معاون وزارت جنگ ایران شاهنشاهی ملاقات كرد.
موارد مزبور تنها نمونههایی از سفر مقامات بلندپایه ایرانی به اسرائیل و مسافرت دولتمردان و سران رژیم صهیونیستی به ایران شاهنشاهی بود.