03-06-2014، 13:29
یکی از خوشبختی های ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت، وجود میرزا تقی خان امیر کبیر بود که در میان محیط آشفته و تشنج سیاسی و فتنه ها و قیام ها و شورش های گوناگون، به قوه و عزم راسخ و اراده آهنین خود در راه پیشرفت کشور کوشید .
" اصل امیر، زاده از ده «هَزار» از قرای بلوک فراهان عراق و این ده تا شهر سلطان آباد ( اراک کنونی ) کرسی عراق دو فرسنگ فاصله دارد و در جهت شمال غربی این شهر واقع است. پدر میرزا تقی خان امیر، کربلایی محمد قربان است . به مناسبت مجاورت قریه مهرآباد فراهان که اصل خاندان قائم مقام از آنجا بود با هزاوه موطن و مسکن کربلایی محمد قربان پدر امیر، این مرد یکی از خدمتکاران قائم مقام اول یعنی مرحوم «میرزا عیسی» معروف به «میرزا بزرگ» درآمد و در دستگاه او سمت آشپزی پیدا کرده و بعدها در پیش قائم مقام ثانی ناظر آشپزخانه و در پیری قاپوچی*شده بود. "1"
میرزا تقی خان در حدود سالهای 210 تا 214 هجری قمری متولد شد و از کودکی در خاندان قائم مقام در تبریز به سر می برد، و در همان حال زیر دست پدر خود به امور آشپزخانه رسیدگی می کرد و با اطفال خردسال خاندان قائم مقام همبازی بود. چون به طور مکرر از خود هوش و درایت نسبت به کسب سواد و دانش و علاقه وافر نشان داده بود قائم مقام در تعلیم و تربیت او کوشید. " روزی قائم مقام در سیمایش نظر افکند و گفت : فرزند تو در آتیه مشاغل بزرگی را اشغال خواهی کرد ، و روزی خواهد رسید که در باریک ترین مواقع اگر خائنین و مغرضین مزاحمت نشوند، کشتی طوفانی مملکت را از گرداب پریشانی و هلاکت نجات خواهی داد."2"
تحول فکری امیرکبیر در برخورد با تمدن غرب
اهمیت مقام تاریخی امیر را در سه امر مهم می توان خلاصه کرد:
"1- پایه گذاری وضعیت جدید، با نو آوری در راه نشر فرهنگ و دانش؛
2- دفاع از هویت ملی و استقلال سیاسی در مقابله با تعرض غربی؛
3- اصلاحات سیاسی و مملکتی و مبارزه با فساد اخلاقی مدنی."3"
در تکوین شخصیت امیر عوامل گوناگون موثر بودند. تحول ذهنی او مراحل مختلفی را پیمود. بدین منظور در ابتدا دوره تکامل افکار و عناصر سازنده شخصیت امیر را مشخص می کنیم.
پایه شخصیت میرزا تقی خان پیش از آغاز خدمت دیوانی ریخته شد و پا به پای خدمات دولتی و ماموریت های سیاسی تکامل یافت. در نخستین مرحله از تحصیل مکتب در خاندان قائم مقام فارغ گشت و خط و ربطی پیدا کرد. "به رسم زمان مقداری تاریخ و ادبیات فارسی و عربی آموخت و فن حساب و سیاق یاد گرفت؛ تا اینجا بهره ای از دانش جدید نداشت. اما مهمتر از همه استعدادش در سرای قائم مقام شکفته شد."4"
منش و خوی استعدادش به حد زیادی مدیون پرورش در خاندان قائم مقام فراهانی است .
قبل از امیرکبیر ، ** عباس میرزا و میرزا بزرگ " قائم مقام اول مرحوم میرزا عیسی" اصلاحات جدید را پایه گزاری کردند که جلوه های آن در عرصه های گوناگون ظاهر شد، به ویژه در تشکیلات ارتش که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود پیشرفت قابل توجهی رخ نمود. در این راستا کارخانه های جدید توپ سازی، تفنگ سازی و باروت سازی ساخته شد که به کار نظام و ارتش می آمد؛ کارخانه باروت سازی تبریز روزانه 200 تا 250 کیلوگرم باروت تولید می کرد.
اقدامات اصلاحی عباس میرزا محدود به تشکیلات ارتش نمی شد؛ بدین منظور استخراج معادن آهن ، سرب و مس آغاز شد. او فرمان آزادی استخراج معادن را صادر کرد و حتی در این اندیشه بود که صنعتگران و هنرمندان اروپایی را به عنوان مهاجر به ایران دعوت کند تا فنون غربی را رواج دهند. علاوه بر این دستگاه های پنبه و پشم ریسی و پارچه بافی برپا کرد؛ در صنعت پارچه بافی آرمسترانگ انگلیسی همتی به خرج داد. در این دوره در زمینه علوم عقلی و رواج دانش جدید اقداماتی انجام گرفت. عقاید کُپرنیگ و اصول علمی نیوتون رواج یافت. عباس میرزا خود در نزد یکی از افسران فرانسوی به آموختن فن و ریاضیات پرداخت و با اعزام شاگردان ایرانی به اروپا برای تحصیل دانش روز اقدام کرد.
ذهن ایرانیان در نخستین برخورد با مدنیت غربی به کار افتاد به حدی که اغلب بینندگان فرنگی را به شگفت انداخته است. سرجان ملکم می نویسد:" اگر این حکومتی که ایرانیان دارند و در لوای آن باید روزگار به سر آرند ، تشویقی از اهل علم می کرد و هوش هنرپرورشان را می پروراند، مردم ایران در فنون اروپایی به پایه ما می رسیدند."
امیر کبیر در جهت بسیار مهم دیگری نیز فرزند شایسته مربیان خویش ، «میرزا بزرگ» و «قائم مقام فراهانی» به شمار می آید و آن جنبه ملی اوست. در حفظ استقلال سیاسی ایران از نویسندگان خارجی که با میرزا بزرگ سروکار داشته اند کمتر کسی است که از بینش سیاسی و وطن پرستی امیر سخن نگفته باشد؛ در گزارش های سیاسی مأموران بیگانه نیز همین معنی منعکس است. از این نظر امیر کبیر در فهم سیاسی و پاسداری از حقوق ایران و مقاومت در برابر مداخلات انگلیس و روس مقامی ارجمند داشت.
مرحله دوم زندگی امیرکبیر با خدمت دیوانی پیش از 20 سالگی که در سلک وزیران قائم مقام در آمد آغاز گشت. درس سیاست را در کانون آن یعنی در دستگاه ولیعهد عباس میرزا آموخت، و به اصلاحاتی که به دست او و وزیرانش میرزا بزرگ و میرزا ابوالقاسم انجام می گرفت. از آن گذشته چون به خدمت استیفای نظام پیوست با خبرگان نظامی و دیگر ماموران سیاسی که در تبریز گرد آمده بودند سروکار داشت .
خدمات نظامی امیر کبیر با سهمناک ترین شکست های ایران از روسیه همزمان بود. میرزا تقی خان در طی وزارت در آذربایجان در کار سیاست بسیار ورزیده و ماهر شد و می توان پختگی سیاسی او را از سفارتش در معاهده ارزنة الروم باز شناخت. وی زبان ترکی را در طی اقامت در تبریز یاد گرفت و در مدت چهار سال سفارت در عثمانی تکمیل کرد ، به گونه ای که با نماینده آن دولت به زبان ترکی اسلامبولی بدون مترجم گفتگو می کرد.
سرچشمه دیگر اندیشه ترقی خواهانه امیر ، ترجمه کتابهای خارجی به ویژه آثار فرانسوی بود که در سفارت ارزنة الروم آنها را گرد آورد. از مجموع آنها، کتاب مفصل ارزنده ای در احوال تاریخی، جغرافیایی و سیاسی و اقتصادی جهان به دستیاری منشی او دبیرالملک فراهانی تالیف گردید. امیر خود بر این کار نظارت داشت. از مطالب این کتب و نامه ها و گزارش های نمایندگان خارجی از مذاکراتی که با وی داشته اند زمینه ای از آگاهی نسبت به اوضاع جدید و بنیادهای اجتماعی و پیشرفت صنعتی غرب در امیر ایجاد می شد و لزوم تحول و ترقی در ایران را به وی می نمایاند.
" امیر کبیر از نظر رابطه اش با اجتماع نماینده روح زمان بود و روح تاریخ زمان را بیداری مشرق در برخورد استیلای مدنیت مغرب می ساخت و آن تمدنی بود عالمگیر که روز به روز بر نیروی تحرکش می افزود. تعادل نسبی مشرق و مغرب را در قرن دوازدهم هجری (هجده میلادی) درهم فرو ریخته بود. در قرن 18 که تاریخ در مغرب زمین عصر روشنایی و بسط دانش و تجسس علمی بود ، سرتاسر مشرق زمین را نابسامانی، نا ایمنی، بی دانشی، جنگها و کشمکش های داخلی فرا گرفته بود. برخورد شرق و غرب، به پیروزی و استیلای غرب، و شکست و خواری شرق و خونریزی های بی حد و حساب منجر شد.
خاصه استقرار ترکان در شبه جزیره آسیای صغیر عامل بسیار مهمی بود که همچون دیوار چین بین ایران و دنیای غرب که با دانش و حکمت نوین و فن جدید در آنجا گسترده بود حائل گشت و در واقع مجرای تنفس ایران را بست و میان ما و جهان علم و هنر عایق شد. حقیقت این که تسلط ترکان در آسیای صغیر از سانحه های عظیم تاریخ مدنیت شرق و غرب است. این قوم در سایه شمشیر تا قلب اروپا پیش رفتند و چند قرن با خونریزی حکومت کردند. اما هیچ بهره ای از علم و حکمت اروپا نبردند و حتی از تحولات فکری و اجتماعی بزرگی مانند رنسانس و اصلاح دین و انقلاب صنعتی و عصر روشنایی خبردار نگشتند.سرسختی این قوم در دانش ناپذیری از شگفتی های تاریخ فرهنگ بشر است.
عثمانی ها در قرن هفدهم حتی فن ساعت سازی را تحریم کردند برای اینکه دستگاه ساعت، کار ِموذن مسجد را ضایع می گرداند."5"
با تحولی که در آن شرایط تاریخی روی داد آنان که هوشیار بودند به اخذ دانش و فنون غربی کم و بیش توجه داشتند. امیر کبیر کانون اصلاح طلبان در دستگاه حکومت آذربایجان بود. اینکه مقدمه این جنبش نو خواهانه از آذربایجان آغاز شد ، زاده موقعیت جغرافیایی آن بود که همسایه روسیه و عثمانی و نزدیکتر به دنیای اروپا بود. منبع دیگر اطلاعات میرزا تقی خان، روزنامه های خارجی بود که به دستور او از کشورهای فرانسه و انگلیس و روس و اتریش و عثمانی و هندوستان می رسید. « برجیس » انگلیسی مامور ترجمه قسمتی از آنها بود و میرزا عبدالله« ترجمه نویس » تحریر می کرد. این ترتیب کار تا آغاز صدارت امیر ادامه یافت و گزارش های « ترجمه روزنامه» به صورت جزوه ای در اختیارش قرار می گرفت.
حاصل مجموع آن آموخته ها و تجربیات پایه فکری، اصلاحات ضبط شده و همه جانبه عصر میرزا تقی خان را می سازد. به علاوه تاثیر آن افکار در نوشته های امیر و گفتگوهای او با نمایندگان خارجی کم و بیش انعکاس دارد شیل وزیر مختار انگلیس مینویسد: "میرزا تقی خان از اموره سیاسی اروپا و بنیادهای اجتماعی مغرب آگاهی دارد." (انگلیس146/60 شیل به پالمرستون 18نوامبر 1851 ) . مایه فکری امیر کبیر در فن سیاست خارجی خیره کننده است چرا که به کشمکش انگلیس و امریکا در آن زمان پی برده بود لذا در مقابله جویی با گسترش نفوذ انگلیس در خلیج فارس، به جلب همکاری دولت امریکا برآمد و با آن دولت پیمان بازرگانی و کشتیرانی بست. او نخستین سیاستمداری است که در این راه گام برداشت . نتیجه آن که تربیت در خاندان قائم مقام ، خدمت در دستگاه اصلاح طلب عباس میرزا و تماس مستقیم با جنبش اصلاح طلبی ایران، سفر به روسیه، تجربه های تلخ ایران در برخورد با تعرضات غرب، تماس نزدیک با عثمانی ، خواندن ترجمه کتاب های فرنگی و روزنامه های خارجی، عواملی بودند که هر کدام در پرورش اندیشه های میرزا تقی خان تاثیر داشتند. به گونه ای که می توان گفت که از برخورد با هر کانون روشنایی، پرتویی برمی گرفت. آنچه را دید ، آموخت و مایه پرورش و رشد فکری خود ساخت.
امیرکبیر در بیداری ایرانیان و متوجه ساختن طبقات با سواد و ممتاز ایران به معایب و مفاسد اجتماعی و انحرافات سیاسی آن عصر خدمت بزرگی انجام داد و اساس اقتباس از فرهنگ اروپایی را به وسیله تشویق ناصرالدین شاه به اعزام محصل به اروپا طرح و پی ریزی کرد و با تاسیس دارالفنون کانون جدیدی برای تبادل افکار و آشنایی طبقات جوان با مزایای تمدن اروپا فراهم کرد.
اصلاحات و اقدامات امیر کبیر
" به هر حال اقدام برجسته و درخشان امیر کبیر را در مدت صدارتش می توان به این قرار خلاصه کرد .
1- وارد کردن ناصرالدین (ولیعهد) به تهران به آرامی
2- اصلاح امور مالیاتی
3- اصلاح ارتش : امیرکبیر که وجود یک ارتش نیرومند و منظم را برای پیشرفت امور کشور، مخصوصا حفظ سرزمین ایران و حیثیت تاریخی کشور ضروری می دانست ومعتقد بود که ارتش روح کشور است و اگر مملکتی بخواهد قدرت وعظمت داشته باشد . باید ارتش قدرتمندی پیشوانه آن باشد و این ارتش نیرومند میتواند به طور همه جانبه از سیاست ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی کشور حمایت و پشتیبانی کند ، به اصلاح تشکیلات ارتش اهتمام ورزید.
4- تنظیم بودجه و تعدیل جمع و خرج مملکتی
5- فرو نشاندن عصیان با بیان
6- برافراشتن پرچم ایران در ممالک خارجی
7- تاسیس دارالفنون
8- ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه
9- ایجاد چاپارخانه منظم
10- معمول کردن کوبیدن آبله
11- منع ماموران دولت از گرفتن رشوه و قدغن اکید و فشار سخت براین باب
12- ساختن محلی برای استقرار توپ و توپچیان در میدان توپخانه." 6"
اقدامات امیر کبیر در تاسیس واحد های تولیدی
از جمله کارهای امیرکبیرکه اهمیت فراوانی داشت تاسیس کارخانه شکر سازی ،کارخانه ریسمان ریسی، بلور سازی ، چلواربافی ، حریر بافی و اسلحه سازی وتوپ ریزی بود.
فکر ایجاد دارالفنون و سعی در بنا و استخدام معلمین و استادان خارجی برای مدرسه ،همه و همه نتیجه فکر دور اندیش و خلاق آن مرد سیاسی مدبّر وطن خواه بود.
طرح دارالفنون را میرزا رضای مهندس باشی از جمله محصلین که در عهد ولایت عهدی عباس میرزا برای تحصیل به لندن رفته بود و در فن بنا و قلعه سازی استاد بود ارائه داد. و محمد تقی خان معمار باشی در سال 1266 هجری قمری به ساختن آنجا مامور گردید.
پایان کار امیر
برای من افتخار نیست در کشوری که شخصی چون میرزا تقی خان امیر کبیر را نابود می کنند منصب سفارت داشته باشم. « چارلز موریس، سفیر انگلیس »
فاجعه قتل امیر کبیر سومین قربانی هوسرانی و استبداد رای سلاطین قاجار و خیانت و بیگانه پرستی اطرافیان و بعضی از رجال آن عصر گردید. قربانی اول «حاج ابراهیم خان اعتمادالدوله» صدر اعظم آقا محمد خان و فتحعلی شاه و قربانی دوم «میرزا ابوالقاسم قائم مقام» صدر اعظم محمد شاه دوم (غازی) بودند.
علاوه بر مهد علیا و میرزا آقا خان نوری که ارکان توطئه عزل امیر را می ساختند در صدرالتواریخ نام میرزا یوسف مستوفی الممالک نیز برده شده است و این اندازه می دانیم که مستوفی الممالک چندان میانه خوبی با میرزا تقی خان نداشت، اگر چه امیر نسبت به او مهربان بود اما شرکت او در قضیه عزل امیر بر ما روشن نیست.
فرمان شاه مبنی برعزل امیر را در پی داشت. امیر نخست از صدارت رو شکاری شاه بر کنار شد ولی تمام امارات نظام همچنان در دست او ماند. پیام شاه در روز چهارشنبه هجدهم محرم 1267 شب هنگام به میرزا تقی خان ابلاغ شد و دستخط عزل، صبح روز بعد رسید.
چهار روز بعد از عزل میرزا تقی خان امیر کبیر، میرزا آقا خان نوری اعتماد الدوله به صدارت گمارده شد. اما هنوز امیر در دل شاه جای داشت و او نسبت به وزیر سابق خود مهربان بود و حتی احتمال می رفت که مجددا به مقام صدارت باز گردد. با انتصاب صدر اعظم جدید کار امیر وارد مرحله تازه ای شد و گامی دیگر به پایان راه نزدیک شد. اعتماد الدوله با حمایت شیل وزیر مختار انگلیس و مهد علیا در صدر بدخواهان امیر و توطئه چینان بود.
تبعید امیرکبیر به کاشان، فین کاشان منزلگاه یا شهادت امیر کبیر
امیر یک یا دو روز پس از خلع از همه مناصب دولتی ، روانه تبعیدگاه کاشان شد ، شاه و مادرش هر چه کوشیدند عزت الدوله را از شوهرش جدا کنند موفق نشدند. انگیزه اصلی در نابود کردن امیر همانا اندیشه صدارت او بود. زمامداری میرزا تقی خان به حدی درخشان و تاثیر آن به حدی در دل شاه عمیق بود که هیچ گاه از فکر بازگرداندن او به وزارت دست بر نمی داشت. در زمان تبعید بود که موضوع قتل امیر مطرح شد. سخنانی که به گوش شاه می خوانند از این قبیل بود:" به نوشته واتسون به شاه خاطر نشان کردند تا وزیر معزول زنده است هیچ دولتی قوامی نخواهد گرفت و اگر طالب ایمنی اورنگ پادشاهی است او را معدوم گرداند." ولی پادشاه به کشتن امیر تن در نمی داد. بنا بر آنچه از قول ناصرالدین شاه آورده اند میرزا آقا خان نوری بود که فرمان قتل را از شاه گرفت و به حاج علی خان سپرد.
روزگار تبعید به چهل روز رسید و جنایت بزرگ تاریخ در روز جمعه 17 ربیع الاول 1268 ( دهم ژانویه 1852) در حمام کاخ فین صورت گرفت.
بعد از مرگ امیر، دولت انگلیس اقدام دولت ایران را در ضمن نامه رسمی تقبیح کرد ولی دولت روس از این هم مضایقه کرد. پیکر بی جان امیر را روز بعد به گورستان پشت مشهد کاشان بردند و در کنار قبر حاج سید محمد تقی نامی به خاک سپردند و چند ماه بعد عزت الدوله همسر امیر کبیر نعش شوهرش را از کاشان به کربلا فرستاد.
توده مردم بر مرگ امیر ماتم گرفتند. تضاد حکومت عدل امیر با دولت ستمگر بعدی ، فقدان او را محسوس تر کرد. امیر کبیر مظهر هوش خارق العاده و استعداد فطری و ذاتی طبقه سوم یعنی نجیب ترین طبقه از جامعه ایرانی بود. او هرگز زیر نفوذ تاثیر مفاسد اخلاقی و صفات نا پسند طبقات بالای جامعه قرار نگرفت و همرنگ جماعت نشد.
امیر دانش و تجربه و هوش فکری خود را به جهانیان عیان ساخت و ثابت کرد که اگر وسایل تعلیم و تربیت صحیح برای طبقه سوم جامعه فراهم آید با هوش خدا داد و حس فداکاری خود می تواند عظمت را به ایران برگردانند.
* فهرست منابع*
1- شمیم،علی اصغر: ایران در دوره سلطنت قاجار.ناشر، موسسه انتشارات مدبر . چاپ انتشارات سوره ص156.
2- همان ص 159.
3- آدمیت ، فریدون: امیر کبیر در ایران ؛ چاپ و انتشار مخصوص شرکت سهامی انتشارات خوارزمی . چاپ ششم 1361 تهران ص 157.
4- همان ص 157.
5- همان ص 159.
6- نجفی . ناصر، امیر کبیر ابر مرد جاودانه . ناشر، ساله نشر1376 ص 188.187.
* قاپوچی :رئیس دربان ها در دوره قاجار .
** عباس میرزا : ولیعهد فتحعلی شاه و پدر محمد شاه دوم قاجار