گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاב { 128 }

[Ƒαкє ѕмιƖє]

من 18 سالمه ودوستی ندارم

خاک تُ سرت :|

[Dead Silence]

مرضی :|
منو به راه راست هدایت کن -__-

من خودم از راه راست منحرف شدم |: ..

به قول معلم دفاعیمون = چُوطُـوری هدایتت کنم ||||: !!؟

شماره دادن بهم !
زنگ بزنم؟ *_*

امتحان دادم داشتم میومدم ؛ ی پسره کقاصـط چقد خوشتیپ بـود -_-

عـوضی من داشتم پُش سرش میرفتم ؛ی نیگا هم نکـرد ! عَــ*ــن |:

فک کنم از این بچه مثبتا بود ._.

ولی خوشل بود -_-

بزنـ ـگ|:

طرف که بهم شماره داد خیلی خوشتیپ بود!

میترسم که به مهران خیانت کنم

مهران دوس دخدر داره به منم نگاه نمیکنه:|

پس خیانت نیس درسته؟:ess:

اول راهنمایی بودم ی پسره بود اسمش امیر حسین بود ! همسایمون بود !

خیلی آشغال بود -_- اونقد خوشگل بود ک همه دخدرا عاشقش شده بودن |: ..

ولی منو دوس داشت *^_^*

تـآ اینکه از هم جدا شدیم ! -_- اسباب کشی کردیم -_-

ولی الان بهتر از اونم دیدم (=

نه خیانت نیس |:

[F A R ! N]

چن نفر اون پائین یخ زدن :|

به قول بعضیا : شعور درود فرستادن یا سلام کردن هم ندارن

[ற!sS~saЋİ]

سَلـــآم...

[Mr.Robot]

آیسی گفتی صابر ||: صابر از یک کیلو متری پرید اومد خوب بود حرفای منحرفی نمیزدیم ||:

[Dead Silence]

امیر ی چی بگم جنبه شو داری !؟ -_-
نـع نـداری -_- |: بیخی |:

بـــــ|||:ـــگو -___-

ولـــ|||:ـــش -_-

[~KiAηA~]

ای کــآش میشد خودم به خودم سپـــاس میداد تــا حــد اقل امید بگیرم|:

شـــما بیژورا که سپــاس نمیدید|:

[First Star]

سَلـــآم...

سحر ^__^

خوبی خانومی ^_^

نورام ^_^

[Ƒαкє ѕмιƖє]

میدونی مشکل شماها چیه!
حسودی میکنین!
بعدشم امضا ست نکردیم مهراوه ازم اجازه گرفت ! گف امضاتو ورردارم گفتم باشه!
پس تو چرا با فاطی چرا انقد دوسش داری اصتن تو همش فاطی دوستته! اگه اینطوریه!
عاره تو جمع میگم!
مهراوه دوست صمیمی منه هیشکی هم نمیتونه دوستیمونو خراب کنه ! همون یه دوست بهتره ! اگ اونطوریه تو هم با فاطی منم با مهراوه ام!
بعدشم همچین پیامی برا من نیومد!
میخای نشون بدم اخرین پیامو؟
عین بچه ها ! واقعا حوصله این کل کلارو ندارم!
خدافظ!

ببین منو هیسس هیچی نگو فقد برو

[∆ MeRzaD ∆]

چن نفر اون پائین یخ زدن :|

به قول بعضیا : شعور درود فرستادن یا سلام کردن هم ندارن

 سپاس=سلام -_-
یخ زدیم چون موضوع بجث واقعن مسخرس هیچی به ذهنمون نمیرسه :|