ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 125 ஜ۩۩ஜ

[tyjtfhdhr]

لطفا ب من سپاس صورتی بدهید

[Roxanna]

سلام^-^

عشخم^.^

نجاتم بدع-_-

چِ شُده؟(:

اومدم تولد یکی از بچه های فامیلمون حوصلم ریده نجاتم بدع-_-

اوه اوه
آدرس بده بیآم ببرمت:/

[Dɪʀᴇᴄᴛɪᴏɴᴇʀ~Gɪʀʟ]

رکی خ میگفتی داداشته خر :|

به برادر مردم کاری نداشته باشید تا عمه شما مورد تعرض قرار نگیرد -_- :|||

ن م نَ؟

یالانا دی دیم ن ن ن :|

ترکی پرسیدی ترکی ج بتو دادم



حرف زدی؟

[Roxanna]

دافظ.....

[pink lady]

درس تــآ کـمـر ..! :|

اوفففففففففف >_<

فقط یه چیزیش خوبه ..! ^_^
پیچوندن بعد از امتحانا و رفتن به باغی که پر پسره ..! ^_^
ستی ..! ))):
امروز یه اتفاق خیلی بدی افتاد ..! ))):

باغ ؟!!
پسر؟!!
چ اتفاقی ؟0__0

آره ..! (:
من یه پسره رو دوس می دارم ..! -_-
امروز هم که با دوستام رفته بودیم باغ و هممون بستنی داشتیم ..
دیدم همون پسره که من دوسش دارم بهم گفت بیا ..! 0_0
رفتم بستنیمو ازم گرفت و گاز زد ..! 0___0
بعد گفتم عجب ..! :|
بعد یع حرف خاک بر سری زد که من تا 1 ساعت کامل فقط داشتم می خندیدم ..! <:
بعد یه خورده حرف زدیم بعد گفتم آی پدر عآشقی بسوزه ..! 
بعد دستمو گرف و داش هولم می داد تو آب یا همون حوضه که فواره هم داش ..! :|
بعد منم گرفتمش که نیوفتم تو آب :|
گفتم نکن بی شور گفتم می کنم باشور ..! :|
بعد باغ دید و با یه پلیسه که تو باغ بود اومدن بردنش ..! O_____________O
انقدر دلم براش سوخ ..! 
صدام در نمی اومد..! ):

خدا خفت نکنه

چ باحال بود ^__-

مُردم از خنده ههههه

خوبش کردن خخخخ ^_-
چ راحت گاز گرف
خخخ بیا پ .خ

[tyjtfhdhr]

چــــــــــــــــی جمع چرا به داداش امیرم سلام ندادین؟ >.<
سلام کنین بی ادبا 

ممنون

امیرچت باکسو ننگر برادرم دارم پاکشون میکنم 

---

چقد گرو کاربری داره لامصب

اووووووووووف تمام این مراحل بازیاد شدن ارسالات میره بالا بعد میگی من میخوام مدیر شم اونا هم میگن باشه مدیر میشی |:

معرف رو زدم تو

[☆★ super star★☆]

عشخم^.^

نجاتم بدع-_-

چِ شُده؟(:

اومدم تولد یکی از بچه های فامیلمون حوصلم ریده نجاتم بدع-_-

اوه اوه
آدرس بده بیآم ببرمت:/

بیا منتظرم>.<

[† αƖιєη †]

رکی خ میگفتی داداشته خر :|

گفتم ..! :|
گفتن دروغ نگو ..! :|
گوشی پسره رو گرفته بودن زنگ زده بودن به ننه باباش ..! :|
تازه پسره انقدر لاشیه که حراست 100 بار گرفتتش ..! :|
و میشناختنش ..! :| 
فاطی ..! 
به خاطر من گرفتنش ..! 

[×ThundeRBolT×]

اوفففففففففف >_<

فقط یه چیزیش خوبه ..! ^_^
پیچوندن بعد از امتحانا و رفتن به باغی که پر پسره ..! ^_^
ستی ..! ))):
امروز یه اتفاق خیلی بدی افتاد ..! ))):

باغ ؟!!
پسر؟!!
چ اتفاقی ؟0__0

آره ..! (:
من یه پسره رو دوس می دارم ..! -_-
امروز هم که با دوستام رفته بودیم باغ و هممون بستنی داشتیم ..
دیدم همون پسره که من دوسش دارم بهم گفت بیا ..! 0_0
رفتم بستنیمو ازم گرفت و گاز زد ..! 0___0
بعد گفتم عجب ..! :|
بعد یع حرف خاک بر سری زد که من تا 1 ساعت کامل فقط داشتم می خندیدم ..! <:
بعد یه خورده حرف زدیم بعد گفتم آی پدر عآشقی بسوزه ..! 
بعد دستمو گرف و داش هولم می داد تو آب یا همون حوضه که فواره هم داش ..! :|
بعد منم گرفتمش که نیوفتم تو آب :|
گفتم نکن بی شور گفتم می کنم باشور ..! :|
بعد باغ دید و با یه پلیسه که تو باغ بود اومدن بردنش ..! O_____________O
انقدر دلم براش سوخ ..! 
صدام در نمی اومد..! ):

خدا خفت نکنه  

چ باحال بود ^__-

مُردم از خنده ههههه

خوبش کردن خخخخ ^_-
چ راحت گاز گرف
خخخ بیا پ .خ

ستی دقت کردی رکی یه چی میخواد تعریف کنه چقدر بعد بعد میکنه؟ D:

[First Star]

هع -_-