بسم الله الرحمن رحیم
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم
اواخر ژون تا اواسط ژولای 2005، در 20 کیلومتری غرب اسداباد مرکز استان کونار، در کوهستانهای سوتالو سار (Sawtalo Sar)، گروهی مشترک از نیوی سیلز ها و 160ام عملیات های ویژهی ارتش امریکا عملیاتی را برای مبارزه و از بین بردن گروههای شبه نظامی منطقه و تامین امنیت منطقه برای انتخابات پارلمانی که در سپتامبر همان سال برگذار میشد، اعزام شدند.
یکی از گروههای شبه نظامی، گروه شخصی به نام احمد شاه بود که یک گروه کوچک را راهاندازی کرده بود، که با توجه به اینکه گروهی کوچک، ولی فعال و با نفوذ در منطقه بود، به یکی از اهداف اصلی عملیات بالهای سرخ تبدیل شده بود.
عملیات متشکل بود از نیروهای گروهان دوم (2/3 نیروها) و گروهان سوم(1/3 نیروها) از هنگ سوم(سوم تکاور)، نیروهای ویژهی عملیاتی(Special operation force) ، تعدادی از نیروهای ویژهی نیوی سیلز، نیروهای ویژهی هوابرد 160ام عملیات ویژه.
4 نفر از نیروهای نیوی سیلز، به منظور زیر نظر گرفتن احمد شاه و افرادش استفاده شدند که تنها چند لحظه پس از پیاده شدن از هلیکوپتر چینوک ، از نیروهای احمد شاه کمین خوردند و 3 نفر از 4 نفر به هلاکت رسیدند!( جناب فتح فکر کنم یکبار در تاپیکی فرمودن که هر کی کمین خورد، مرد یا یه همچین چیزی!!!!)، که به سرعت هلیکوپتری دیگر برای کمک به این نیروها در منطقه اعزام شد که بوسیلهی RPG7 شلیک شده از طرف نیروهای احمد شاه، سقوط کرد که باعث شد 8 نیروی ویژهی نیوی سیلز و 8 نفر نیروی عملیات ویژهی دیگر به هلاکت برسند! اینجا بود که عملیات، بالهای سرخ ۲ نام گرفت و تلاشها برای برگرداندن پیکر کشته ها و نجات تنها نیروی نیوی سیلز باقی مانده( ۴ نفر جاسوس اول که رفتن و کمین خوردن و یکیشون زنده موند!) اغاز شد که در نهایت و پس از ۳ هفته، توانستند اجساد و مارکوس لوترل را برگردانند.
در این شرایط، عملیات نسبتا موفق شده بود و احمد شاه مجبور به فرار به پاکستان شد اما در انجا نیروهای بیشتری را جمع کرد و با توجه به سابقهی کشتار سابق، و منهدم کردن هلیکوپتر امریکایی، با روحیهي قوی تر و خطرناک تر برگشت و چند هفتهی بعد، در عملیاتی دیگر به شدت مجروح شد که البته باز هم توانست به پاکستان بگریزد.
در نتیجهی این عملیات خونبار، امریکایی ها 12 نیروی نیوی سیلز و 8 نفر نیروی ویژهی دیگر را از دست دادند، یک هلیکوپتر چینوک انها سقوط کرد و خدمهی ان شامل 2 نفر، با همراهی 2 نفر خدمهی یک هلیکوپتر بلک هاوک و ۲ نفر خدمهی هلیکوپتر اپاچی (مجموعه ۶ نفر) به هلاکت رسیدند (26)....
تعداد نفرات احمد شاه، بر اساس امار مختلف بین 8-10 تا 70 نفر تخمین زده شده است که حدودا 35 نفر از انها به هلاکت رسیدند(احتمالا و عدد دقیقی برای ان موجود نیست)...
جمع اوری اطلاعات:
گروهان های دوم و سوم به محض رسیدن به افغانستان، جمع اوری اطلاعات و مهندسی رزمی خود را اغاز نمودند، سرگرد مکمانیز فرماندهی گروهانهای دوم و سوم، عملیات را در 5 فاز و با فرماندهی سرهنگ توماس
وود طراح ریزی نمودند. در همین حین، افسر اطلاعاتی گروهان دوم، اسکات وسترفیلد شروع به جمع اوری اطلاعات در خصوص احمد شاه نمود که البته اطلاعات او صرفا در حد یک عکس بود تا اینکه یکی دیگر از نیروها، پس از یک گشت زنی پیاده و صحبت با مردم محلی، اطلاعاتی کلی تری راجعبه احمد شاه بدست اورد.
اطلاعات بدست امده از احمد شاه در صحبت با مردم شامل نام کامل، محل تولد، دوستان، تعداد نفرات، معاونش و اهداف احتمالی اش بود (پس حواسمون باشه!!!!!! طرف با بدست اوردن این چهار قلم اطلاعات، کارش رو شروع کرده!!!!) و همچنین چند افسر دیگر نیز توانستند از مردم، عکس های بیشتری از احمد شاه بگیرند.( عکس از فرماندهان و نیروها چی؟! ممنوع!!)
ادامهی بررسی ها و صحبت با مردم و غیره، مشخص کرد که احمد شاه از یک پایگاه کوچک بیرون یکی از روستا ها برای مدیریت برنامه هایش استفاده میکند که روی کوهستان های سوتالو سار در 20 کیلومتری غرب اسداباد قرار دارد.
پس از این، با استفاده از یک پهپاد، وسترفیلد (همون افسر اطلاعاتی که داشت اطلاعات جمع میکرد!) با استفاده از یک پهپاد توانست تصاویری هم از این مکان بدست اورد که شامل اطلاعاتی در خصوص بمب های کنار جادهای IED و محل ساخت انها و محل های احتمالی قرار گرفتن انها بود. همچنین انها 4 محل دیگر را نیز شناسایی کردند که احتمال میدادند شاه ممکن است از انها استفاده نماید.
جالب است که وسترفیلد برای شناسایی این 4 محل دیگر نیز از اطلاعات مردمی و برای شناسایی انها از تصوایر پهپاد ها استفاده کرد.
وسترفیلد متوجه شد که شاه و نفراتش، مسئول 11 عملیات علیه نیروهای امریکایی، کروات و دولت افغانستان و دهها بمبگذاری IED هستند،
طرح کلی عملیات:
همونطوری که عرض شد، عملیات در 5 مرحله برنامه ریزی شده بود که :
فاز اول: تیم نیوی سیلز، به مراقبت و دید زنی بپردازند و ساختمان ها و محلهای مورد استفاده را شناسایی کنند و احمدشاه را شناسایی کرده، نیروهای ضرب( نیروهایی که عملیات بکنن و برن بکشنش!) رو به سمتشون هدایت، و پشتیبانی بکنن...
فاز دوم: یک تیم از سیلز ها پس از مرین ها از هلیکوپتر چینوک پیاده شده، احمد شاه و افرادش را بازداشت یا بکشند.
فاز سوم: نیروهای گروهان های دوم و سوم، همراه با نیروهای ارتش افغانستان روستا ها و مناطق اطراف را در زیر نظر بگیرند تا حامیان دیگر این گروه را شناسایی و در صورت لزوم از بین ببرند.
فاز چهارم: نیروها وضعیت رو استیبل کنن و به مردم کمک های پزشکی و غذایی برسونن و خلاصه کمکشون کنن....
فاز پنجم: خروج نیروها و در صورت نیاز و تحرکات دشمن، مرین ها در منطقه تا نهایتا یک ماه بمانند( عجب پیشبینی هایی کرده بودن نامردا!)...
اجرای عملیات:
پس از پیاده شدن تیم نظارت و اطلاعات نیوی سیلز (4 نفر) به سرعت کمین خوردن و باعث قطع شدن ارتباطشون شد که این مسئله کل طرحریزی های عملیات رو به هم زد و باعث شد همهی توجه ها به پیدا کردن جای نیروها و کمک به اونها و خارج کردنشون از منطقه معطوف شد.
سریعا گروهی از نیروهای نیوی سیلز، 160 ام و ... تیمی رو جمع کردند برای اعزام و اجرای عملیات واکنش سریع ولی فرمان اجرای این عملیات که باید توسط مرکز عملیات های ویژه صادر میشد، چند ساعت طول کشید( طول نکشید! ملت رو منتظر گذاشتن تا تصمیم بگیرن در حقیقت).
نهایتا، فرمان صادر شد و 2 هعلیکوپتر چینوک، دو هلیکوپتر بلک هاوک و دو هلیکوپتر اپاچی سریعا به منطقه اعزام شدند.
هلیکوپتر های چینوک جلو رفتن و در محل، شاهد درگیری سنگینی بودند و به قول معروف، از زمین و زمان گلوله خوردن!
یکی از هلیکوپتر ها شروع کرد به اماده شدن برای پیاده کردن نیروها که یکی از افراد احمد شاه با یک راکت ارپیجی هلیکوپتر رو میزنه و باعث میشه که هلیکوپتر سقوط بکنه که تمام 8 نفر نیوی سیلز، 8 نفر نیروی ویژه، هر دو فرماندهی تیپ 160ام! و خدمه کشته شدند.
کنترل وضعیت از دست خارج شده بود و هیچ ارتباط رادیویی یا تصویری با تیم اطلاعاتی 4 نفره وجود نداشت.
یک طوفان شدید به راه افتاد و باعث شد که هلیکوپتر های باقی مانده سریعا به پایگاه برگردند و یک گروه جستجوی بزرگ به راه بندازن... 16 جنازهی کشته شده در سقوط هلیکوپتر پیدا شدند( صبح روز بعد) و پس از جستو جوهای بسیار، بدن سه افسر سیلز هم پیدا شد و خود ارک لوترل هم 700 متر بالاتر از محل کمین، در خانهی یک روستایی که به وی کمک کرده بود پیدا شد (وضعیت وخیم)
مرگ احمد شاه:
در جریان جستو جوی دستپاچهی امریکایی ها برای جنازههای افرادشان، احمد شاه و نفراتش منطقه رو ترک کردن و در پاکستان به جمع کردن نیروهای تازه نفس پرداختند و پس از چند هفته، دوباره به افغانستان برگشتند که یک عملیات خونبار دیگر را رقم زد.
احمد شاه، چند هفتهی بعد(چند هفته بعد از عملیات دوم) در پاکستان و در درگیری با نیروهای امنیتی این کشور به هلاکت رسید....
----------------
من خودم باید بگم کف کردم واقعا!!!! شما فک کن! 20 نفر نیروی ویژه و یه هلیکوپتر در مقابل 25-30 نفر تلفات مقابل!!!! یعنی جنگ کلاش و استراتژی در مقابل نیروهای تا بن دندان مسلح و پر رو!
سپاس و نظر یادتون نره
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم
اواخر ژون تا اواسط ژولای 2005، در 20 کیلومتری غرب اسداباد مرکز استان کونار، در کوهستانهای سوتالو سار (Sawtalo Sar)، گروهی مشترک از نیوی سیلز ها و 160ام عملیات های ویژهی ارتش امریکا عملیاتی را برای مبارزه و از بین بردن گروههای شبه نظامی منطقه و تامین امنیت منطقه برای انتخابات پارلمانی که در سپتامبر همان سال برگذار میشد، اعزام شدند.
یکی از گروههای شبه نظامی، گروه شخصی به نام احمد شاه بود که یک گروه کوچک را راهاندازی کرده بود، که با توجه به اینکه گروهی کوچک، ولی فعال و با نفوذ در منطقه بود، به یکی از اهداف اصلی عملیات بالهای سرخ تبدیل شده بود.
عملیات متشکل بود از نیروهای گروهان دوم (2/3 نیروها) و گروهان سوم(1/3 نیروها) از هنگ سوم(سوم تکاور)، نیروهای ویژهی عملیاتی(Special operation force) ، تعدادی از نیروهای ویژهی نیوی سیلز، نیروهای ویژهی هوابرد 160ام عملیات ویژه.
4 نفر از نیروهای نیوی سیلز، به منظور زیر نظر گرفتن احمد شاه و افرادش استفاده شدند که تنها چند لحظه پس از پیاده شدن از هلیکوپتر چینوک ، از نیروهای احمد شاه کمین خوردند و 3 نفر از 4 نفر به هلاکت رسیدند!( جناب فتح فکر کنم یکبار در تاپیکی فرمودن که هر کی کمین خورد، مرد یا یه همچین چیزی!!!!)، که به سرعت هلیکوپتری دیگر برای کمک به این نیروها در منطقه اعزام شد که بوسیلهی RPG7 شلیک شده از طرف نیروهای احمد شاه، سقوط کرد که باعث شد 8 نیروی ویژهی نیوی سیلز و 8 نفر نیروی عملیات ویژهی دیگر به هلاکت برسند! اینجا بود که عملیات، بالهای سرخ ۲ نام گرفت و تلاشها برای برگرداندن پیکر کشته ها و نجات تنها نیروی نیوی سیلز باقی مانده( ۴ نفر جاسوس اول که رفتن و کمین خوردن و یکیشون زنده موند!) اغاز شد که در نهایت و پس از ۳ هفته، توانستند اجساد و مارکوس لوترل را برگردانند.
در این شرایط، عملیات نسبتا موفق شده بود و احمد شاه مجبور به فرار به پاکستان شد اما در انجا نیروهای بیشتری را جمع کرد و با توجه به سابقهی کشتار سابق، و منهدم کردن هلیکوپتر امریکایی، با روحیهي قوی تر و خطرناک تر برگشت و چند هفتهی بعد، در عملیاتی دیگر به شدت مجروح شد که البته باز هم توانست به پاکستان بگریزد.
در نتیجهی این عملیات خونبار، امریکایی ها 12 نیروی نیوی سیلز و 8 نفر نیروی ویژهی دیگر را از دست دادند، یک هلیکوپتر چینوک انها سقوط کرد و خدمهی ان شامل 2 نفر، با همراهی 2 نفر خدمهی یک هلیکوپتر بلک هاوک و ۲ نفر خدمهی هلیکوپتر اپاچی (مجموعه ۶ نفر) به هلاکت رسیدند (26)....
تعداد نفرات احمد شاه، بر اساس امار مختلف بین 8-10 تا 70 نفر تخمین زده شده است که حدودا 35 نفر از انها به هلاکت رسیدند(احتمالا و عدد دقیقی برای ان موجود نیست)...
جمع اوری اطلاعات:
گروهان های دوم و سوم به محض رسیدن به افغانستان، جمع اوری اطلاعات و مهندسی رزمی خود را اغاز نمودند، سرگرد مکمانیز فرماندهی گروهانهای دوم و سوم، عملیات را در 5 فاز و با فرماندهی سرهنگ توماس
وود طراح ریزی نمودند. در همین حین، افسر اطلاعاتی گروهان دوم، اسکات وسترفیلد شروع به جمع اوری اطلاعات در خصوص احمد شاه نمود که البته اطلاعات او صرفا در حد یک عکس بود تا اینکه یکی دیگر از نیروها، پس از یک گشت زنی پیاده و صحبت با مردم محلی، اطلاعاتی کلی تری راجعبه احمد شاه بدست اورد.
اطلاعات بدست امده از احمد شاه در صحبت با مردم شامل نام کامل، محل تولد، دوستان، تعداد نفرات، معاونش و اهداف احتمالی اش بود (پس حواسمون باشه!!!!!! طرف با بدست اوردن این چهار قلم اطلاعات، کارش رو شروع کرده!!!!) و همچنین چند افسر دیگر نیز توانستند از مردم، عکس های بیشتری از احمد شاه بگیرند.( عکس از فرماندهان و نیروها چی؟! ممنوع!!)
ادامهی بررسی ها و صحبت با مردم و غیره، مشخص کرد که احمد شاه از یک پایگاه کوچک بیرون یکی از روستا ها برای مدیریت برنامه هایش استفاده میکند که روی کوهستان های سوتالو سار در 20 کیلومتری غرب اسداباد قرار دارد.
پس از این، با استفاده از یک پهپاد، وسترفیلد (همون افسر اطلاعاتی که داشت اطلاعات جمع میکرد!) با استفاده از یک پهپاد توانست تصاویری هم از این مکان بدست اورد که شامل اطلاعاتی در خصوص بمب های کنار جادهای IED و محل ساخت انها و محل های احتمالی قرار گرفتن انها بود. همچنین انها 4 محل دیگر را نیز شناسایی کردند که احتمال میدادند شاه ممکن است از انها استفاده نماید.
جالب است که وسترفیلد برای شناسایی این 4 محل دیگر نیز از اطلاعات مردمی و برای شناسایی انها از تصوایر پهپاد ها استفاده کرد.
وسترفیلد متوجه شد که شاه و نفراتش، مسئول 11 عملیات علیه نیروهای امریکایی، کروات و دولت افغانستان و دهها بمبگذاری IED هستند،
طرح کلی عملیات:
همونطوری که عرض شد، عملیات در 5 مرحله برنامه ریزی شده بود که :
فاز اول: تیم نیوی سیلز، به مراقبت و دید زنی بپردازند و ساختمان ها و محلهای مورد استفاده را شناسایی کنند و احمدشاه را شناسایی کرده، نیروهای ضرب( نیروهایی که عملیات بکنن و برن بکشنش!) رو به سمتشون هدایت، و پشتیبانی بکنن...
فاز دوم: یک تیم از سیلز ها پس از مرین ها از هلیکوپتر چینوک پیاده شده، احمد شاه و افرادش را بازداشت یا بکشند.
فاز سوم: نیروهای گروهان های دوم و سوم، همراه با نیروهای ارتش افغانستان روستا ها و مناطق اطراف را در زیر نظر بگیرند تا حامیان دیگر این گروه را شناسایی و در صورت لزوم از بین ببرند.
فاز چهارم: نیروها وضعیت رو استیبل کنن و به مردم کمک های پزشکی و غذایی برسونن و خلاصه کمکشون کنن....
فاز پنجم: خروج نیروها و در صورت نیاز و تحرکات دشمن، مرین ها در منطقه تا نهایتا یک ماه بمانند( عجب پیشبینی هایی کرده بودن نامردا!)...
اجرای عملیات:
پس از پیاده شدن تیم نظارت و اطلاعات نیوی سیلز (4 نفر) به سرعت کمین خوردن و باعث قطع شدن ارتباطشون شد که این مسئله کل طرحریزی های عملیات رو به هم زد و باعث شد همهی توجه ها به پیدا کردن جای نیروها و کمک به اونها و خارج کردنشون از منطقه معطوف شد.
سریعا گروهی از نیروهای نیوی سیلز، 160 ام و ... تیمی رو جمع کردند برای اعزام و اجرای عملیات واکنش سریع ولی فرمان اجرای این عملیات که باید توسط مرکز عملیات های ویژه صادر میشد، چند ساعت طول کشید( طول نکشید! ملت رو منتظر گذاشتن تا تصمیم بگیرن در حقیقت).
نهایتا، فرمان صادر شد و 2 هعلیکوپتر چینوک، دو هلیکوپتر بلک هاوک و دو هلیکوپتر اپاچی سریعا به منطقه اعزام شدند.
هلیکوپتر های چینوک جلو رفتن و در محل، شاهد درگیری سنگینی بودند و به قول معروف، از زمین و زمان گلوله خوردن!
یکی از هلیکوپتر ها شروع کرد به اماده شدن برای پیاده کردن نیروها که یکی از افراد احمد شاه با یک راکت ارپیجی هلیکوپتر رو میزنه و باعث میشه که هلیکوپتر سقوط بکنه که تمام 8 نفر نیوی سیلز، 8 نفر نیروی ویژه، هر دو فرماندهی تیپ 160ام! و خدمه کشته شدند.
کنترل وضعیت از دست خارج شده بود و هیچ ارتباط رادیویی یا تصویری با تیم اطلاعاتی 4 نفره وجود نداشت.
یک طوفان شدید به راه افتاد و باعث شد که هلیکوپتر های باقی مانده سریعا به پایگاه برگردند و یک گروه جستجوی بزرگ به راه بندازن... 16 جنازهی کشته شده در سقوط هلیکوپتر پیدا شدند( صبح روز بعد) و پس از جستو جوهای بسیار، بدن سه افسر سیلز هم پیدا شد و خود ارک لوترل هم 700 متر بالاتر از محل کمین، در خانهی یک روستایی که به وی کمک کرده بود پیدا شد (وضعیت وخیم)
مرگ احمد شاه:
در جریان جستو جوی دستپاچهی امریکایی ها برای جنازههای افرادشان، احمد شاه و نفراتش منطقه رو ترک کردن و در پاکستان به جمع کردن نیروهای تازه نفس پرداختند و پس از چند هفته، دوباره به افغانستان برگشتند که یک عملیات خونبار دیگر را رقم زد.
احمد شاه، چند هفتهی بعد(چند هفته بعد از عملیات دوم) در پاکستان و در درگیری با نیروهای امنیتی این کشور به هلاکت رسید....
----------------
من خودم باید بگم کف کردم واقعا!!!! شما فک کن! 20 نفر نیروی ویژه و یه هلیکوپتر در مقابل 25-30 نفر تلفات مقابل!!!! یعنی جنگ کلاش و استراتژی در مقابل نیروهای تا بن دندان مسلح و پر رو!
سپاس و نظر یادتون نره