13-05-2014، 16:02
1) توی رمان ها وقتی دختری تصادف میکند راننده ی محترم یک آقا مهندس یا آقا دکتر اتو کشیده است که اتفاقا قصد ازدواج دارد ولی در دنیای واقعی همه ی ماشین هایی که با ما تصادف میکنند نیسان آبی یا پیکان جوانان گوجه ای هستند که راننده اش یک آقای سیبیل است و اعصاب هم ندارد!
2) توی رمان ها همه ی مدیر عامل ها جوان و جنتلمن هستند ولی در دنیای واقعی پیر و شکم گنده اند و نوه و نتیجه دارند.
3) توی رمان ها همه ی همکلاسی های مذکر دانشکده هندسام و کول و باحالند و با یک نگاه خاطرخواه میشوند ولی در دنیای واقعی اکثرا چلمنگ بوده و تازه به ما هم محل نمیگذارند :|
4) توی رمان ها پسر خاله و پسر عموها جوان و مجردند و عقد شان با آدم توی آسمان ها بسته شده است ولی در دنیای واقعی یا زن دارند یا تازه راه رفتن یاد گرفته و هنوز پوشک میپوشند!
5) توی رمان ها وقتی پسری از دختر مورد علاقه اش جواب منفی میگیرد تا آخر داستان سیریش شده و بیخیال عشقش نمیشود ولی در دنیای واقعی پسره بعد از شنیدن جواب منفی، یورتمه وار از ما دور شده و سراغ کیس بعدی میرود!
6) توی رمان ها همه ی پسرهایی که با دخترها هم خانه میشوند از نوادگان یوسف پیامبر بوده و عفت و پاکدامنی پیشه میکنند ولی در دنیای واقعی همه ی دخترهایی که با پسر ها هم خانه میشوند تبدیل به مریم مقدس میشوند! (اشاره به قبل از ازدواج بچه دار شدن :| )
7) توی رمان ها پسر همسایه ها دانشمند هسته ای بوده همه از بچگی عاشق آدم میشوند ولی در دنیای واقعی پسر همسایه ها کفتر بازند و محله را با دختر بازی آباد کرده اند!
8) توی رمان ها همه ی پولدارها با فقیر ها ازدواج کرده و به پای هم پیر میشوند ولی در دنیای واقعی پولدارها فقط با پولدار تر از خودشان ازدواج میکنند و در غیر این صورت به دلیل اختلاف طبقاتی هر روز دعوا کرده و آخرش طلاق میگیرند.
9) توی رمان ها ملت صورت له و جزغاله شده ی شان به مدد جراحی پلاستیک از اولش هم خوشگل تر شده و میروند شوهر میکنند ولی در دنیای واقعی ما جای یه دونه جوش را هم با هزارتا لیزر و کوفت و زهرمار نمیتوانیم از توی صورتمان پاک کنیم!
10) توی رمان ها همه به پای هم پیر مشوند و تا آخر عمر با نوه و نتیجه هایشان خوشبختند اما در دنیای واقعی آمار طلاق با نرخ تورم به صورت روزانه افزایش پیدا کرده و هیچ کس هم بچه نمیخواهد!
11) توی رمان ها هی دخترها میروند ازدواج سوری میکنند و با اینکه اصــــــن راضی نیستند هی پشت هم ازدواج اجباری و قراردادی میکنند ولی در دنیای واقعی هر چقدر هم خودشان دلشان بخواهد حتی یه دونه هم ازدواج نمیکنند و همش نشسته اند درس میخوانند.
12) توی رمان ها همه ی پسرها قصدشان خیر است و همه قد بلند و برنزه و چشم عسلی اند و ماشین های خارجکی سوار شده و تحصیلات عالیه دارند ولی در دنیای واقعی بیشتر پسرها بیکارند یا درسشان تمام نشده یا هنوز سربازی نرفتنند و از باباجان پول تو جیبی میگیرند و از خوشگلی فقط اعتماد به نفس کاذبش را داشته و تازه به ازدواج هم بی اعتقادند!
+ ما مثل توی رمان ها عاشق نمیشویم چون ما شخصیت فانتزیه یک رمان عاشقانه نیستیم، ما آدم های دنیای واقعی هستیم، ما آدم هایی هستیم که یک طرفه عاشق میشویم، خیانت میبینیم، شکست میخوریم و ازدواج هایی میکنیم که از دوامش مطمئن نیستیم، ما آدم هایی هستیم که تحریم میشویم، که صبح تا شب کار میکنیم و باز هم هشتمان گروی نه مان است و انقدر توی زندگی درگیریم که حتی وقت آشنا شدن با آدم های جدید را نداریم. ما آدمهای دنیای واقعی هستیم و هیچ کسی نیست که آخر قصه ی مان را خوب بنویسد ما تا آخر قصه ی مان را باید خودمان بنویسیم.
منبع:چرند و پرندهای یک ذهن درگیر
بکلیک دیگه!خسیس نباش
2) توی رمان ها همه ی مدیر عامل ها جوان و جنتلمن هستند ولی در دنیای واقعی پیر و شکم گنده اند و نوه و نتیجه دارند.
3) توی رمان ها همه ی همکلاسی های مذکر دانشکده هندسام و کول و باحالند و با یک نگاه خاطرخواه میشوند ولی در دنیای واقعی اکثرا چلمنگ بوده و تازه به ما هم محل نمیگذارند :|
4) توی رمان ها پسر خاله و پسر عموها جوان و مجردند و عقد شان با آدم توی آسمان ها بسته شده است ولی در دنیای واقعی یا زن دارند یا تازه راه رفتن یاد گرفته و هنوز پوشک میپوشند!
5) توی رمان ها وقتی پسری از دختر مورد علاقه اش جواب منفی میگیرد تا آخر داستان سیریش شده و بیخیال عشقش نمیشود ولی در دنیای واقعی پسره بعد از شنیدن جواب منفی، یورتمه وار از ما دور شده و سراغ کیس بعدی میرود!
6) توی رمان ها همه ی پسرهایی که با دخترها هم خانه میشوند از نوادگان یوسف پیامبر بوده و عفت و پاکدامنی پیشه میکنند ولی در دنیای واقعی همه ی دخترهایی که با پسر ها هم خانه میشوند تبدیل به مریم مقدس میشوند! (اشاره به قبل از ازدواج بچه دار شدن :| )
7) توی رمان ها پسر همسایه ها دانشمند هسته ای بوده همه از بچگی عاشق آدم میشوند ولی در دنیای واقعی پسر همسایه ها کفتر بازند و محله را با دختر بازی آباد کرده اند!
8) توی رمان ها همه ی پولدارها با فقیر ها ازدواج کرده و به پای هم پیر میشوند ولی در دنیای واقعی پولدارها فقط با پولدار تر از خودشان ازدواج میکنند و در غیر این صورت به دلیل اختلاف طبقاتی هر روز دعوا کرده و آخرش طلاق میگیرند.
9) توی رمان ها ملت صورت له و جزغاله شده ی شان به مدد جراحی پلاستیک از اولش هم خوشگل تر شده و میروند شوهر میکنند ولی در دنیای واقعی ما جای یه دونه جوش را هم با هزارتا لیزر و کوفت و زهرمار نمیتوانیم از توی صورتمان پاک کنیم!
10) توی رمان ها همه به پای هم پیر مشوند و تا آخر عمر با نوه و نتیجه هایشان خوشبختند اما در دنیای واقعی آمار طلاق با نرخ تورم به صورت روزانه افزایش پیدا کرده و هیچ کس هم بچه نمیخواهد!
11) توی رمان ها هی دخترها میروند ازدواج سوری میکنند و با اینکه اصــــــن راضی نیستند هی پشت هم ازدواج اجباری و قراردادی میکنند ولی در دنیای واقعی هر چقدر هم خودشان دلشان بخواهد حتی یه دونه هم ازدواج نمیکنند و همش نشسته اند درس میخوانند.
12) توی رمان ها همه ی پسرها قصدشان خیر است و همه قد بلند و برنزه و چشم عسلی اند و ماشین های خارجکی سوار شده و تحصیلات عالیه دارند ولی در دنیای واقعی بیشتر پسرها بیکارند یا درسشان تمام نشده یا هنوز سربازی نرفتنند و از باباجان پول تو جیبی میگیرند و از خوشگلی فقط اعتماد به نفس کاذبش را داشته و تازه به ازدواج هم بی اعتقادند!
+ ما مثل توی رمان ها عاشق نمیشویم چون ما شخصیت فانتزیه یک رمان عاشقانه نیستیم، ما آدم های دنیای واقعی هستیم، ما آدم هایی هستیم که یک طرفه عاشق میشویم، خیانت میبینیم، شکست میخوریم و ازدواج هایی میکنیم که از دوامش مطمئن نیستیم، ما آدم هایی هستیم که تحریم میشویم، که صبح تا شب کار میکنیم و باز هم هشتمان گروی نه مان است و انقدر توی زندگی درگیریم که حتی وقت آشنا شدن با آدم های جدید را نداریم. ما آدمهای دنیای واقعی هستیم و هیچ کسی نیست که آخر قصه ی مان را خوب بنویسد ما تا آخر قصه ی مان را باید خودمان بنویسیم.
منبع:چرند و پرندهای یک ذهن درگیر
بکلیک دیگه!خسیس نباش
![2mo5 2mo5](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/2mo5.gif)