امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خیـــــ♣ـال

#1
خیـــــ♣ـال 1


خیال نمیکردم که بی خیال من بشی
اما تو بی خیالی و محاله مال من بشی . . .
.
.
.
چه نقاش ماهری است فکر و خیال ، وقتی که دانه دانه موهایت را سفید میکند . . .
.
.
.
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
.
.
.
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست ، فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
.
.
.
دراز می کشم رو بروی آسمان
با سرانگشت خیالم می کشم ستاره ای نیمه جان
نشسته بر بالینش آدمکی تنها
دعا بر لب در حسرت آمین ها
آدمک غمگین چقدر شبیه من
ستاره ای ندارد میان هفت آسمان . . .
.
.
.
خیال تو می ارزد به داشتنِ همه !
.
.
.
وقتی سردم میشود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم ؛ تا ابد گرم گرمم . . .
.
.
.
بذار خیال کنم هنوز ، یه لحظه از نیازتم / اگه تمومه قصمون ، هنوز ترانه سازتم
بذار خیال کنم هنوز ، پر از تب و تاب منی / روزا به فکر دیدنم ، شبا پر از خواب منی
.
.
.
تو برایم چون منشوری . . .
در سفیدی خیالم بیا و خیالم را تجزیه کن ؛ رنگین کمان نگاهت خواهم شد !
.
.
.
و برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست . . .
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !
.
.
.
کنار تو در باران قدم میزنم . . .
چتر برای چه . . . ؟
“ خیال ” که خیس نمیشود . . . !
.
.
.
کمی نزیکتر بیا
خسته شدم از بس برای دیدنت تا مرز خیال آمدم . . .
.
.
.
خیلی وقت است که با تو زندگی می کنم . . .
یعنی ، چشم هایم را که می بندم تو می آیی !
خب همین بس است برایم ! نه ؟!
یعنی تو
خیال و رویایت هم آنقدرعزیز و بزرگ است برایم
که راضیم می کند . . . !
راضی که نه ! ولی . . . !
.
.
.
به پای هم پیر شدیم . . .
من ، و خیال تو !
.
.
.
آری . . .
روی خیالم خوابیده ای . . .
خوب میدانی خیالم برایت تخت است . . .
.
.
.
پیشم که نباشی خیالت را می گذارم زیر سرم و تخت می خوابم . . .
.
.
.
خیلی دوست دارم بدانم فکرو خیالت را ب کدامین سو روانه می کنی . . .
وقتی ک من اینجا . . .
دور از تو . . .
با خیال تو خوشم. . . !
.
.
.
دلم درد میکند
انگار خام بودند
خیال هایی که به خوردم دادی . . .
.
.
.
همه جا هستی
در نوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت ، کنارم است !
.
.
.
جز خیال تو کسی با من زندگی نمیکنه . . .
.
.
.
مرا با ” خیالت ” تنها مگذار . . . !
مثل تو مهربان نیست، آزارم میدهد . . . !
.
.
.
بدون گذرنامه از خیالم عبور خواهی کرد ، مهربانیت را مرزی نیست . . .
.
.
.
تو که نیستی احاطه می کنند مرا خیالاتی که از سمت تو می آیند !
کاش بودی و اینها اینقدر جسارت نداشتند !
.
.
.
خیالت را می فرستی در رویاهایم ک چه شود ؟
هی نبودنت را به رخم بکشی . . . ؟
.
.
.
پاییز باشد و . . .
باران باشد و . . .
کوچه ها و پرسه زدن و . . .
لیوانی چای داغ و . . .
سالهاست جاهای خالی را با خیال تو پر میکنم !
آه اما نمی‌ دانی
این پاییزها ی لعنتی چقدر دیر می گذرند . . .
پاسخ
 سپاس شده توسط shawkila
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان