ஜ۩۩ஜ گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【115】 ஜ۩۩ஜ

[( lιεβ )]

نکیییی ی دقیقه میشه باهات صُحبت کُنم!؟ .. اجازه هس بیام پ.خ !؟ (ـ_ـ*)

بیا

---

ضایه میدونی چیه پ ¿
ضایه اینه که من یه خر به تمام معنام

|: دیـوونـه |: -_- آقـا اَگـه تُ خـَری مــَن چــیم !؟ -_- |:

ت کره خری ^_^

ایـن بـآور کــَر بـآوو |: مـَن بـآش زَنــِت بـآشــَم |: نَبـآآ شــَم تُ حــیوونــی .-.

[[ niki ]]

آیسان ¿؟
BIG LIKE

[# αпGεʟ]

چقـد مسخـره .

چی مسخره اقا نویسنده؟

رفتیـم با دوستام پـارکـــ تا بـا دخـتره تلفنی صحبت کنم ..

همزمان که داشتیم حرف میزدم یکی اومـد نآزِ ناز . دیدم یه پسره دورش میچرخه . رفتیم شمـاره بدیم یه داستـانی شد ک . دعـوا افتـادیم دمـاغ پسره رو اوردن پـایین .

من که رفتم باش صحبـت کنم دیدم دوستام مثه وحشی ها دارن داداشه رو کتک میزنن .

منم خجـالت کشیدم جلو دختره بدون دوستام مـوتورو گرفتم اومدم خـونه . . .

زنـگ زدن فک کردیم داره تو رو دعوا میکنه زدیمش . منم گفتم اون خاطر بخوره تو سرتون و قطع کردم .

اوه اوه کلا دوستات اهل دعوان !)

[[ niki ]]

نکیییی ی دقیقه میشه باهات صُحبت کُنم!؟ .. اجازه هس بیام پ.خ !؟ (ـ_ـ*)

بیا

---

ضایه میدونی چیه پ ¿
ضایه اینه که من یه خر به تمام معنام

|: دیـوونـه |: -_- آقـا اَگـه تُ خـَری مــَن چــیم !؟ -_- |:

ت کره خری ^_^

ایـن بـآور کــَر بـآوو |: مـَن بـآش زَنــِت بـآشــَم |: نَبـآآ شــَم تُ حــیوونــی .-.

^__^
زن ¿
چایی بیار

[!~IмДи~!]

آیسـان بـآ دنیـا دعـوا افتـآدی خواهر ؟؟

---

چقـد مسخـره .

چی مسخره اقا نویسنده؟

رفتیـم با دوستام پـارکـــ تا بـا دخـتره تلفنی صحبت کنم ..

همزمان که داشتیم حرف میزدم یکی اومـد نآزِ ناز . دیدم یه پسره دورش میچرخه . رفتیم شمـاره بدیم یه داستـانی شد ک . دعـوا افتـادیم دمـاغ پسره رو اوردن پـایین .

من که رفتم باش صحبـت کنم دیدم دوستام مثه وحشی ها دارن داداشه رو کتک میزنن .

منم خجـالت کشیدم جلو دختره بدون دوستام مـوتورو گرفتم اومدم خـونه . . .

زنـگ زدن فک کردیم داره تو رو دعوا میکنه زدیمش . منم گفتم اون خاطر بخوره تو سرتون و قطع کردم .

اوه اوه کلا دوستات اهل دعوان !)

کلـآ دوستام دوست دارن وآسم فـدا بشن .^__(

[[ niki ]]

چقـد مسخـره .

چی مسخره اقا نویسنده؟

رفتیـم با دوستام پـارکـــ تا بـا دخـتره تلفنی صحبت کنم ..

همزمان که داشتیم حرف میزدم یکی اومـد نآزِ ناز . دیدم یه پسره دورش میچرخه . رفتیم شمـاره بدیم یه داستـانی شد ک . دعـوا افتـادیم دمـاغ پسره رو اوردن پـایین .

من که رفتم باش صحبـت کنم دیدم دوستام مثه وحشی ها دارن داداشه رو کتک میزنن .

منم خجـالت کشیدم جلو دختره بدون دوستام مـوتورو گرفتم اومدم خـونه . . .

زنـگ زدن فک کردیم داره تو رو دعوا میکنه زدیمش . منم گفتم اون خاطر بخوره تو سرتون و قطع کردم .

خدایی تو سرت مغز داری ¿؟ .-.

[Ƒαкє ѕмιƖє]

ایسان^-^
میدونستم^-^

چیر میدونستی!؟ ..

پروفایلمو بخون .. ): من فقد تا فـردا هسم رژی ..

بعدش از ساعت 4 ب بعد از دستم راحت میشین ..

من اگه بیام .. با هیشکی حرف نمیزنم پیام خصوصیم رو هم غیر فعال میکُنم ..

اصن دیگه نمیام گفتگو ..

من ی دُختر خیلیی خیلی خیلی عنی هستم >_<

کسی از من خُوشش نمیـاد (ـ_ـ*)

من اینطوری نبودم .. اصلـا .. من دلم میخواد بشم همون آیسـان دومی که سگ اخلـاق بود و ب کسی محل نمیداد ..

ولی با خاطر اون خودمو کوچیک کردم .. شُدم آیسان جدیدی که هم سگ اخلـاقه هم دلسوز و هم احساسی ..

من احساسی نبودم من اینقد خودمو کوچیک نمیکردم .. همیشه میگفتم منو خیلی ها دوست دارن

ولی دیگه اینطوری فک نمیکُنم ..

مُنتظرم بیاد بهم بگه منم دوست دارم .. ولی اون الـان عاشق یکی دیگس ..

رژی .. همیشه اونایی رو که عشق مجازی داشتن مسخره میکردم .. ولی سَرَم اومـده .. ):

دوساله که سَرَم اومده .. نمیدونم باهاش چیکار کُنم ..

برا همین میخوام برم که از دستم راحت شین ..

[Mᴏsᴇs]

های..

[!~IмДи~!]

چقـد مسخـره .

چی مسخره اقا نویسنده؟

رفتیـم با دوستام پـارکـــ تا بـا دخـتره تلفنی صحبت کنم ..

همزمان که داشتیم حرف میزدم یکی اومـد نآزِ ناز . دیدم یه پسره دورش میچرخه . رفتیم شمـاره بدیم یه داستـانی شد ک . دعـوا افتـادیم دمـاغ پسره رو اوردن پـایین .

من که رفتم باش صحبـت کنم دیدم دوستام مثه وحشی ها دارن داداشه رو کتک میزنن .

منم خجـالت کشیدم جلو دختره بدون دوستام مـوتورو گرفتم اومدم خـونه . . .

زنـگ زدن فک کردیم داره تو رو دعوا میکنه زدیمش . منم گفتم اون خاطر بخوره تو سرتون و قطع کردم .

خدایی تو سرت مغز داری ¿؟ .-.

ارع ولـی قلبم بزرگ تر از مغزمه . بالای 10 نفرم ظرفیـت داره .. جون تو .

[Ƒαкє ѕмιƖє]

آیسان ¿؟
BIG LIKE

بابته!؟ ..