14-04-2014، 15:13
زندگی در اعماق عادت ها...
مردن است...
تو مرده ایی!
ولی خودت نمیدانی
مردن است...
تو مرده ایی!
ولی خودت نمیدانی
|
<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×> |
||||||||||||||||||||||||||
14-04-2014، 15:13
زندگی در اعماق عادت ها...
مردن است... تو مرده ایی! ولی خودت نمیدانی
14-04-2014، 15:42
ﺗﻮ!
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻯ… ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻰ ﮐﻨﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻟﻤﺲ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺖ ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻣﻢ ﺗﻮﻫﻤﻰ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩ… ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﺕ ﺑﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻰ ﮐﺴﻰ ﺍﻡ…
14-04-2014، 16:06
"بیـدارے" نوشتـﮧ میشـﮧ . . .
ولـے "نیـآز دارم کـﮧ بـآهـآتــــ حـرفـــ بـزنـم" خـونـده میشـﮧ . . .
14-04-2014، 16:53
چشمانم را میبندم،سیاهپوش خاطرات شده ام
چشمانم را می گشایم،سوگوار حقیقت به جا مانده ام آی ایهاالناااااااااااااااااا ااس پناهی میشناسید از این برزخ بی پایان؟؟؟؟؟؟؟؟؟
14-04-2014، 18:58
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لحظه قشنگیه وقتی که یواشکی برگردی تا بتونی عشقتو نگاه کنی ،
بعد ببینی که اون ، دستاشو گذاشته زیر چونه اش و زل زده بهت….
14-04-2014، 22:43
شعرهای مراکسی میفهمد
که عزیزش یک غروب جمعه برای همیشه رفته است… شعرهای مراکسی میفهمد که هرشبِ خدا جای خالی اش را بغل کرده گریه کرده درنبودنش تب کرده است… شعرهای مراکسی میفهمد که سالیان سال جزشبحی ازخودش درآینه چیزدیگری ندیده است…
15-04-2014، 12:00
اونیکهכَستش تو כَست شومآس هَنوز پَسورכ آیכیش اِسم مآس
15-04-2014، 20:37
بر ماسه ها نوشتم:
– دریای هستی من از عشق توست سرشار این را به یاد بسپار! بر ماسه ها نوشتی : - ای همزبان دیرین، این آرزوی پاکی ست، اما به باد بسپار!
15-04-2014، 21:58
سختـه بد شُدن...
امـآ خیلیا اینطور خواستـــن..!
15-04-2014، 22:36
کلا از اینجور چیزا خوشم میاد
| ||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|