امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاترین کبیر

#1
مقتدرترین زن فرمانروای روسیه، که در تاریخ به نام کاترین کبیر شهرت یافته است، نه اهل روسیه بود و نه کاترین نام داشت!!!!



نام اصلی او «سوفیا» بود که در سال ۱۷۲۹ در بندر «اشتتین» آلمان در یک خانواده آلمانی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش افسر ارتش پروس بود و مادرش پرنسس یوهانا که دختر یکی از شاهزادگان آلمانی بود، با شوهر پرنسس آنا دختر پتر کبیر و کاترین اول ملکه‌ی روسیه نسبت نزدیکی داشت. الیزابت دختر دیگر پترکبیر و کاترین اول که در سال ۱۷۴۲ به سلطنت رسید، در نخستین سال سلطنت خود «پتر» پسر خواهرش «آنا» را به عنوان ولیعهد روسیه برگزید و سال بعد پرنسس یوهانا را که از بستگان شوهر خواهرش بود همراه دخترش سوفیا به روسیه دعوت کرد تا موجبات آشنایی و ازدواج سوفیا را با جانشین منتخب خود فراهم آورد. سوفیا روزی که به اتفاق مادرش رهسپار روسیه شد پانزده سال داشت و دختری بسیار شاداب و زیبا بود. الیزابت ملکه‌ی روسیه او را پسندید و مراسم ازدواج پتر سوم ولیعهد روسیه و پرنسس سوفیا که بر حسب تمایل ملکه‌ی روسیه به لقب کاترین معروف شد، در سال ۱۷۴۵ صورت گرفت.

روابط سوفیا یا کاترین با شوهرش، بنابر آنچه خود او در یادداشت‌هایش نوشته است، از آغاز توأم با عشق و تفاهم متقابل نبوده است. قسمت عمده‌ی یادداشت‌های کاترین که به زبان فرانسه نوشته شده و نخستین بار در اواسط قرن نوزدهم منتشر شد، به مسائل شخصی و زندگی خصوصی او اختصاص دارد و از آن جمله درباره‌ی نخستین برخورد خود با شوهر آینده‌اش می‌نویسد «وقتی که برای اولین بار پتر را دیدم، او را جوانی سبک‌سر و دارای اخلاق و عادات بچگانه یافتم. با وجود این برای اینکه اعتماد او را به خود جلب کنم با دقت و سکوت به حرفهایش گوش می‌دادم، تا اینکه به راز دل او در همان دیدار نخستین پی بردم. پتر گفت که قبلاً به یکی از زنان درباری دل باخته و با این‌که من خیلی جوان‌تر و زیباتر از او هستم نمی‌تواند از این عشق دست بردارد. با وجود این اضافه کرد که در مقابل تصمیم و اراده‌ی خاله‌اش نمی‌تواند مقاومت کند و با من ازدواج خواهد کرد.
پتر همانطور که خود گفته بود، برخلاف میل خود با پرنسس سوفیا، کاترین آینده ازدواج کرد. کاترین در خاطرات خود از این ازدواج می‌نویسد: «قلب من گواهی می‌داد که در زندگی با پتر خوشبخت نخواهم شد. ولی جاه‌طلبی و زرق و برق دربار روسیه جلو چشمم را گرفته بود و اطمینان داشتم که روزی فرمانروای روسیه خواهم شد.»


کاترین به امید این‌که روزی فرصت تحقق بخشیدن به آرزوهای خود را پیدا کند، سختی‌ها و ناملایمات اولیه‌ی زندگی زناشویی را تحمل کرد. شوهر او که پتر که از نظر فکری عقب‌مانده بود و افکار و عادات بچه‌گانه‌ای داشت، غالباً با دوستان و حتی پیشخدمت‌های خود بازی‌های بچه گانه‌ای ترتیب می‌داد و گاهی آنها را با ماسک و لباس‌های عجیب و غریب در اتاق خوابشان به رقص و پایکوبی وامی‌داشت. یکی از عادت‌های زشت پتر علاقه شدید او به سگ بود و به طوری که کاترین در یادداشت‌های خود می‌نویسد، پتر سگهایش را در اتاق‌های مجاور اتاق خواب خودشان نگاهداری می‌کرد و کاترین از صدای عوعو این سگها و بوی بد آنها در عذاب بود.
پتر و کاترین تا چند سال بعد از ازدواج صاحب فرزندی نشدند و الیزابت ملکه‌ی روسیه که از این موضوع نگران شده بود دستور داد کاترین و پتر را مورد آزمایشات طبی قرار بدهند. ظاهراً هیچ عیبی از این نظر در آن دو مشاهده نشد و ملکه‌ی روسیه یکی از ندیمه‌های محرم خود را مأمور مراقبت در روابط زناشویی پتر و کاترین نمود. ماریا پس از آنکه تعلیماتی به کاترین می‌داد از یک سوراخ مخفی درباره چگونگی اجرای دستورات خود مراقبت می‌نمود و کاترین می‌دانست که اعمال او در روی تختخواب هم کنترل می‌شود!
با وجود این کاترین تا سال نهم ازدواج با پتر صاحب فرزندی نشد، و در این سال هم وقتی که پسرش «پل» به دنیا آمد درباره این که پدر واقعی او کیست شک و تردید فراوانی وجود داشت. ظاهراً خود پتر می‌دانست که پدر واقعی پل نیست، ولی جرأت افشای این رسوایی را نداشت. یادداشت‌های کاترین که به صراحت به روابط عاشقانه‌ی او با یک نجیب‌زاده روسی به نام «سرژسولتیکوف» در حدود یک سال قبل از به دنیا آمدن پل اشاره می‌کند، تقریباً جای تردید باقی نمی‌گذارد که پدر واقعی پل کیست، و چه بسا که کاترین این موضوع را به خاطر آگاهی فرزندش از اصل و نسبت واقعی خود در یادداشت‌هایش عنوان کرده باشد.

یک سال پس از تولد پل، پدر واقعی او سرژ سولتیکوف به عنوان وزیر مختار روسیه در هامبورگ به خارج از روسیه اعزام شد، ولی کاترین که جرأت بیشتری یافته بود مرد دیگری را برای مصاحبت خود برگزید. این مرد «سرچارلز ویلیامز» سفیر جوان انگلستان در روسیه بود که مکاتباتش با کاترین شدت عشق و علاقه آن دو را به یکدیگر نشان می‌دهد. مجموعه‌ی این مکاتبات در سال ۱۹۲۸ در لندن منتشر شد و مروری بر نامه‌های وزیر مختار وقت انگلیس به کاترین علاوه بر عشق او به این زن از مراتب شیفتگی و اعجاب او به دانش و فضیلت و عمق اطلاعات کاترین حکایت می‌کند. خواننده ممکن است از خود سؤال کند که آیا این همه تعریف و ستایش نوعی تملق و گزافه‌گویی برای جلب محبت کاترین و دوام روابط عاشقانه با او بوده یا حقیقتی هم در آن نهفته است؟ مورخین که درباره‌ی زندگی کاترین کبیر و دوران او تحقیق کرده‌اند در این نکته متفق‌القول هستند که کاترین کبیر یکی از دانشمندترین زنان عصر خود بوده و نویسنده و مورخ معروف روسی «زویا- اولدنبورگ» از این هم پا فراتر نهاده و می‌نویسد در میان زنانی که در طول تاریخ به قدرت و حکومتت رسیده‌اند، هیچ زنی به اندازه‌ی او کتاب نخوانده و عمق دانش و اطلاعات او را نداشته است. بعضی از مورخین حتی نقطه ضعف اصلی کاترین کبیر، یعنی تمایل شدید او به مصاحبت با مردان را تا اواخر عمر نیز ناشی از این می‌دانند که او زنان اطراف خود را خیلی سطحی و کوته‌فکر تشخیص داده بود و در میان آنها هم صحبتی برای خود نمی‌یافت. شوهرش پتر نیز همانطور که اشاره شد مردی ناقص‌العقل بود و کاترین از مصاحبت او رنج می‌برد. البته این دلایل تنوع‌جویی کاترین را در مصاحبت با مردان به خصوص در سالهایی که پا به سن گذاشته بود توجیه نمی‌کند و به هر حال واقعیت را باید پذیرفت که او همانطور که از نظر عقلانی زنی استثنایی بوده، از نظر جسمانی و تمایلات جنسی هم زنی عادی نبوده است.
پس از آن‌که سر چارلز ویلیامز به انگلستان بازگشت. کاترین یک کنت جوان و زیبای لهستانی به نام «استانیلاس پونیاتوسکی» را برای مصاحبت خود برگزید. یک سال پس از آغاز این رابطه در سال ۱۷۵۸ کاترین دختری به دنیا آورد و پتر در این باره به یکی از دوستان خود گفت « خدا می‌داند که پدر این بچه کیست، ولی چاره‌ای ندارم جز این‌که مسئولیت پدری او را به عهده بگیرم. » پتر بعداً فهمید که پدر دومین بچه کاترین کیست، ولی ترجیج داد که سروصدای قضیه را در نیاورد و حتی با پونیاتوسکی دوست شد! البته کاترین هم به روابط پتر با معشوقه‌اش کاری نداشت و یک نوع تفاهم متقابل بین آنها به وجود آمده بود!
کاترین معشوق بعدی خود را به دلائل سیاسی و برای رسیدن به قدرت برگزید. او «گریگوری اورلف» افسر رشید و قوی هیکلی بود که در گارد سلطنتی روسیه خدمت می‌کرد و هر چهار برادر او هم افسر ارتش روسیه بودند. کاترین با انتخاب این افسر جوان نه فقط مرد دلخواه خود را یافته بود، بلکه می‌توانست در موقع لزوم به کمک او و برادرانش از حمایت ارتش روسیه نیز برخوردار گردد. کاترین در سال ۱۷۶۱ سومین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد. این بار کمتر کسی درباره‌ی هویت پدر او تردید داشت. همه می‌دانستند که این پسر فرزند اورلف است و حتی خود کاترین هم هرگز ادعا نکرد که پتر پدر این پسر است. هرچند پتر مانند دو فرزند دیگر کاترین عنوان پدری فرزند سوم او را هم پذیرفت و آب از آب تکان نخورد!

روز پنجم ژانویه سال ۱۷۶۲ ملکه الیزابت روسیه در گذشت و پتر با عنوان «پتر سوم» بر تخت سلطنت روسیه نشست. معشوقه پتر که تمام ناملایمات ارتباط با این مرد ناقص‌العقل را برای چنین روزی تحمل کرده بود پتر را تشویق کرد که از کاترین جدا شود و با او ازدواج کند، ولی تردید و دودلی پتر در اجرای این تصمیم به کاترین فرصت داد تا به کمک اورلف و برادرانش بر علیه شوهر خود دست به کودتا بزند. نیروهای مسلح ابتدا در مسکو و سپس در سن پترزبورگ علیه پتر سوم قیام کردند و وفاداری خود را به کاترین اعلام داشتند.
پتر سوم در حالی که کمتر از شش ماه از دوران سلطنت او می‌گذشت، تحت فشار نیروهای مسلح روسیه مجبور به استعفا شد و روز ۲۹ ژوئن سال ۱۷۶۲ به دستور کاترین دستگیر و در قلعه‌ای در اطراف سن‌پترزبورگ زندانی شد. مدت زندان پتر هم بیش از یک هفته به طور نینجامید و در زندان درگذشت. البته مرگ او طبیعی نبود و بسیاری از مورخین نوشته‌اند که پتر سوم به دست الکسی اورلف، یکی از برادران معشوق کاترین در زندان خفه شده است.
کاترین کمی پس از مرگ شوهرش، که سعی شد طبیعی جلوه داده شود طی مراسم باشکوهی که نظیر آن در روسیه دیده نشده بود تاجگذاری کرد و اورلف و برادرانش به پاس خدماتی که انجام داده بودند به مقامات عالی منصوب گردیدند. گریگوری اورلف انتظار داشت که ملکه کاترین رسماً با او ازدوج کند و زمام امور خود کشو را به دست او بسپارد، ولی کاترین قصد تقسیم قدرت خود را با کسی نداشت.
کاترین که از این پس او را به نام کاترین دوم یا کاترین کبیر می‌خوانیم قبل از هر چیزی برای تحکیم پایه‌های قدرت خود بر حقوق و امتیازات افسران و افراد ارتش روسیه افزود و در مرحله بعد تصمیم گرفت بر قدرت جنگی ارتش روسیه بیفزاید و به ماجراجویی‌های نظامی در خارج از قلمرو حکومت اسلاف خود دست بزند.
کاترین دوم که بعدها بر اثر فتوحات ارتش روسیه و گسترش قلمرو امپراتوری به کاترین کبیر معروف شد، در سال ششم سلطنت خود یک مجلس مشورتی شبیه پارلمان انگلیس به وجود آورد ولی ۵۶۵ نماینده‌ی این مجلس همه انتصابی بودند. کاترین این مجلس مشورتی را مأمور تدوین قوانینی برای روسیه نمود، ولی هجده ماه بعد آن را منحل کرد و مشاوران خود را در تنظیم قوانین و مقررات به یک عده انگشت شمار تقلیل داد. در سال ۱۷۷۵ در سیستم اداری حکومت روسیه تغییراتی داده شد و این کشور به ۵۱ ایالت تقسیم گردید و برای هر یک حاکمی از طرف کاترین کبیر تعیین و منصوب گردید.
فتوحات نظامی روسیه در زمان امپراتوری کاترین کبیر از سال ۱۷۶۸ با جنگهای روسیه و ترک‌های عثمانی که چهار سال به طول انجامید آغاز شد و سرانجام با انعقاد قراردادی در سال ۱۷۷۲ ضمن انضمام قسمتی از متصرفات عثمانی به امپراتوری روسیه، روسها حق کشتیرانی آزاد در دریای سیاه را به دست آوردند.
روسیه سپس شبه جزیره کریمه را نیز که در تصرف ترکهای عثمانی بود، ضمیمه خاک خود کرد و با تقویت نیروی دریایی روسیه قسمت‌های دیگری از امپراتوری عثمانی هم ضمیمه‌ی روسیه شد. از سوی دیگر کاترین کبیر معشوق لهستانی خود استانیلاس پونیاتوسکی را به پادشاهی لهستان منصوب کرد و طی قراردادهایی که در سال‌های ۱۷۷۲ و ۱۷۹۳ و ۱۷۹۵ با اتریش و پروس منعقد کرد قسمت بیشتری از خاک لهستان را ضمیمه امپراتوری روسیه نمود.
کاترین کبیر روزی که بر تخت سلطنت روسیه نشست ۳۳ سال داشت. او ۳۴ سال بر روسیه حکومت کرد و در تمام این مدت بر امور مهم اداری و سیاسی و نظامی روسیه نظارت دقیق و مستمر داشت. او روزانه ۱۲ تا ۱۶ ساعت کار می‌کرد و با این‌که در کار حکومت به مشورت با اشخاص مطلع و ذی‌صلاح اعتقاد داشت، تصمیم نهایی را خود اتخاذ می‌نمود. یکی از مشغولیت‌های روزانه‌ی او مکاتبه با سلاطین و دولتمردان و نویسندگان بزرگ زمان بود و در بعضی از نامه‌های خود به نویسندگان معروف عصر درباره‌ی آخرین آثار آنها که دقیقاً مطالعه کرده بود اظهارنظر می‌نمود. کاترین کبیر بعضی از این نامه‌ها را در ده تا بیست صفحه‌ی بزرگ می‌نوشت، و به موجب برآورد یکی از نویسندگان اگر نامه‌ها و یادداشت های او را جمع کنند، حجم آن از مجموع نوشته‌های پر کارترین نویسندگان جهان مانند الکساندردوما بیشتر خواهد شد.
کاترین کبیر روز هفدهم نوامبر سال ۱۷۹۶ در سن ۶۷ سالگی درگذشت و پسرش پل که در تمام مدت فرمانروایی او در انزوا به سر می‌برد در سن ۴۲ سالگی بر تخت سلطنت نشست. پل که در مدت سلطنت مادرش از محبت او برخوردار نشده بود و برعکس تحقیر فراوان دیده بود، پس از مرگ مادر برای حفظ اسرار زندگی خصوصی او تعصب زیادی نشان نداد، ولی افشای یادداشت‌ها و نامه‌های خصوصی او به زیان خود پل هم بود، زیرا دیگر تردیدی باقی نماند که پل یکی از فرزندان نامشروع کاترین است.
کاترین کبیر در یادداشت‌های خود به نکته‌ی جالب توجهی درباره‌ی رابطه با مردان مختلف اشاره کرد و می‌نویسد اگر تنها شوهر قانونی او مرد کامل و لایقی بود نسبت به او وفادار می‌ماند و هرگز گرد هوس نمی‌گشت. او همچنین مدعی است که هیچ یک از مردانی که از مصاحبت و محبت او برخوردار بودند کمال مطلوب او نبوده‌اند، زیرا اگر کمال مطلوب خود را می‌یافت با او ازدواج می‌کرد. اشاره‌‌ی کاترین در این مورد بیشتر به دانش و اطلاعات مردانی است که با آنها روبرو شده و می‌خواهد بگوید که هیچ یک از آنها در حدی نبوده‌اند که بتوانند چیزی بر او بیفزایند. و به عبارت دیگر هیچ مردی را برتر از خود نیافته است که او را لایق همسری خود بداند.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کاترین کبیر 1

منبع دانشنامه تاریخ
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭ ، sp_go ، pink devil ، .ali. ، parmida.a
آگهی
#2
فرزند کاترین کبیر یعنی پل فرزند پتر سوم نبود بلکه فرزند دوکی لهستانی به نام اوروروف بود...
فامیلی رومانف به تزار های پس از پل تا نیکلای دوم فقط اسمی بود وآنها هیچ نسبتی با پتر کبیر نداشتند.وخود نکیلای دوم هم یک صد وسی وسوم خونش روسی بود زیرا به خاطر اون موضوعی که بال عرض کردم اصلیت اصلیش لهستانی بر می گشت وتمام همسران تزارهای روس ومادران ولیعهد ها شاهزاده خانم های خارجی بودند.
بنابراین تزا های پس از مرگ پتر سوم هیچ کدام رومانف نبودند.فقط نام رومانف را داشتند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

کاترین کبیر 1
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط sp_go ، FARID.SHOMPET ، بر پشت شیر،خورشید اثر
#3
آخی یادش بخیر!Sad
یه کبوتر ناقص العضو داشتم به یاد کاترین کبیر اسمشو گذاشتم کارتین...حالا نمیدونم کجسات!!مرده زندست؟!Sad
عجب زنه خوبی بوده این کاترین کبیر به به!Sleepy
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
پاسخ
#4
نقل قول: عجب زنه خوبی بوده این کاترین کبیر به به!
درسته به فقرا کمک می کرد ولی مسئل ومفاسد اخلاقی زیادی داشت...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

کاترین کبیر 1
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET ، بر پشت شیر،خورشید اثر
#5
فصاد اخلاقی که . اره خیلی داشت. حتی با همین کارای غیر اخلاقیش در جوانیش خیلی های سلطنت رو گول زد.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب 
درباره گذشته و حال داشته باشی، راه‌های ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!











پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭
#6
در روزنامه های کمونیستی شوروی یا حتی در ایران زمان شاه و... مطالب کثیری از مفاسد اخلاقی کاترین می نوشت.
نمی دونم یکی از اونهار ومی تونم نقل قول کنم یا خیر؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

کاترین کبیر 1
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
#7
به هر حال ملکه قوی بود
پاسخ
#8
زمان سلطنت این شخص بود که روسیه گرجستان-داغستان-باکو-گنجه-شکی-موقان-قسمت علیای تالش- و مناطق دیگری از بخش آن سوی ارس و همچنین قسمتهای عظیمی از ماوراءالنهر را را از ایران جدا کرد...
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط 1939 ، ☭Nicola☭ ، FARID.SHOMPET
#9
البته فکر کنم نیکلای اول بود من جایی خونده بودم.
ولی کاترین فرد درستی نبود,در قتل شوهرش تزار هم حتما نقش داشته.پس از اون تزار پل قوانینی تصویب کرد که دیگر تزار زن در روسیه نیاید.
دوره این زن پوگاچف وشورش های دیگر آغاز شد واین سلسله شورش ها تا 1917 ادامه یافت.
ولی زن مهربان ودهقان دوستی بود واولین تزاری بود که به دهقانان ومردم خیلی همدردی واهمیت می داد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

کاترین کبیر 1
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط 1939
#10
جنگ اول ایران و روس در زمان این شخص بود
وقتی این شخص درگذشت طرفین پای میز مذاکره نشستند و این مناطق از ایران جدا شد
جنگ دوم ایران و روس آن زمانی است که شما میفرمایید
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭ ، 1939 ، FARID.SHOMPET


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان