25-03-2014، 9:15
احمد اقبال فرزند حاج ميرزا ابوتراب خان اقبالالتوليه در سال 1295 به دنيا آمد. 1 پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه به دانشگاه راه يافت و ليسانس زبان انگليسي را از دانشکده ادبيات دانشگاه تهران اخذ کرد. در سال 1322 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و مراحل خدمتي خود را در آنجا ادامه داد. 2 او مدتها سفارت ايران در کشورهاي يوگسلاوي، بلغارستان، روماني و نروژ را عهدهدار بود.
مشاغل مهم وي: کارمند اداره پيمان سهگانه (1322)، کارمند اداره ترجمه، وابسته سفارت ايران در برلن، دبير سوم سفارت ايران در پاريس (1326)، دبير دوم سفارت ايران در پاريس (1328)، کارمند اداره سوم سياسي (1329)، کارمند اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1330)، معاون اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1330)، دبير اول سفارت ايران در پاريس (1332)، کفيل اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1333)، رئيس اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1333)، کفيل سرکنسولگري ايران در سانفرانسيسکو (1334)، سرکنسول ايران در سانفرانسيسکو (1334، 1336)3، سفير ايران در چکسلواکي (1338)، معاون امور اداري وزير امور خارجه، سفير ايران در يوگسلاوي (1341)، رئيس اداره بازرسي وزارت امور خارجه، سفير ايران در نروژ (1347)، معاون پارلمان وزارت امور خارجه، سفير ايران در هلند (1353 تا 1357)4، فراماسونر و عضو لژ همايون و مولوي و پهلوي. 5
هنگامي که اردشير زاهدي وزير امور خارجه بود، او را براي سفارت در يکي از کشورهاي درجه دوم در نظر گرفت، کارگزيني در اين باره از او استعلام کرد، ليکن اقبال از قبول آن خودداري ورزيد و شان خود را بالاتر از آن سمت دانست. کارگزيني گزارش امر را به اطلاع وزير رساند و وزير در ذيل گزارش نوشت: «حال که اين "ديوس" قبول نميکند : ديوس» ديگري را بفرستيد. احمد اقبال پس از اطلاع از اين موضوع فتوکپي گزارش را به وسيله برادرش دکتر منوچهر اقبال به نظر شاه رساند. شاه پس از خندهاي طولاني گفته بود: عجب! اردشير نبايد اينقدر بيسواد باشد که "ديوث" را "ديوس" بنويسد». 6
وي در دوره خدمت خود نائل به دريافت نشانها و مدالهاي ذيل گرديد: نشان درجه سوم تاج (1335)، گنج مقدس (1339)، نشان درجه دوم همايون (1343)، مدال تاجگذاري (1347)، نشان درجه اول همايون (1351)، پرچم يوگسلاوي، مدال پهلوي (2535)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ابراهيم صفائي، رهبران مشروطه: دکتر اقبال، ([بيجا: بينا، ؟۱۳])، ص 5.
2. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج1، (تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، ۱۳۸۰)، ص 159.
3. نشريه وزات امور خارجه، دوره دوم ، سال 1337، ش 7، ص 13/76.
4. Iran who's who 1976, (Tehran: Echo of Iran, 1976), p25.
5. فراماسونرها و روتارينها و لاينزهاي ايران، (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، ۱۳۷۷)، ص 115.
6. باقر عاقلي، همان، ص 159.
مشاغل مهم وي: کارمند اداره پيمان سهگانه (1322)، کارمند اداره ترجمه، وابسته سفارت ايران در برلن، دبير سوم سفارت ايران در پاريس (1326)، دبير دوم سفارت ايران در پاريس (1328)، کارمند اداره سوم سياسي (1329)، کارمند اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1330)، معاون اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1330)، دبير اول سفارت ايران در پاريس (1332)، کفيل اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1333)، رئيس اداره کارگزيني و بودجه وزارت امور خارجه (1333)، کفيل سرکنسولگري ايران در سانفرانسيسکو (1334)، سرکنسول ايران در سانفرانسيسکو (1334، 1336)3، سفير ايران در چکسلواکي (1338)، معاون امور اداري وزير امور خارجه، سفير ايران در يوگسلاوي (1341)، رئيس اداره بازرسي وزارت امور خارجه، سفير ايران در نروژ (1347)، معاون پارلمان وزارت امور خارجه، سفير ايران در هلند (1353 تا 1357)4، فراماسونر و عضو لژ همايون و مولوي و پهلوي. 5
هنگامي که اردشير زاهدي وزير امور خارجه بود، او را براي سفارت در يکي از کشورهاي درجه دوم در نظر گرفت، کارگزيني در اين باره از او استعلام کرد، ليکن اقبال از قبول آن خودداري ورزيد و شان خود را بالاتر از آن سمت دانست. کارگزيني گزارش امر را به اطلاع وزير رساند و وزير در ذيل گزارش نوشت: «حال که اين "ديوس" قبول نميکند : ديوس» ديگري را بفرستيد. احمد اقبال پس از اطلاع از اين موضوع فتوکپي گزارش را به وسيله برادرش دکتر منوچهر اقبال به نظر شاه رساند. شاه پس از خندهاي طولاني گفته بود: عجب! اردشير نبايد اينقدر بيسواد باشد که "ديوث" را "ديوس" بنويسد». 6
وي در دوره خدمت خود نائل به دريافت نشانها و مدالهاي ذيل گرديد: نشان درجه سوم تاج (1335)، گنج مقدس (1339)، نشان درجه دوم همايون (1343)، مدال تاجگذاري (1347)، نشان درجه اول همايون (1351)، پرچم يوگسلاوي، مدال پهلوي (2535)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ابراهيم صفائي، رهبران مشروطه: دکتر اقبال، ([بيجا: بينا، ؟۱۳])، ص 5.
2. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج1، (تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، ۱۳۸۰)، ص 159.
3. نشريه وزات امور خارجه، دوره دوم ، سال 1337، ش 7، ص 13/76.
4. Iran who's who 1976, (Tehran: Echo of Iran, 1976), p25.
5. فراماسونرها و روتارينها و لاينزهاي ايران، (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، ۱۳۷۷)، ص 115.
6. باقر عاقلي، همان، ص 159.