19-03-2014، 12:34
14 اسفندِ من ...
دودلم اول خط نامِ خدا بنویسم ... یا که رندی کنم و ... نام " تو " را بنویسم ...
پیش از آنی که با غزل آیی ، دفترم شوره زار ماتم بود
ماه بر کوی دل نمی تابید ، خانه ام انتهای عالم بود
کنج آیینه ام نمی خندید ، برق سوسوی کوکب بختم
بی سحرگاه خنده خیسَت ، باغ بی باغ ... قحط شبنم بود ...
تا رسیدی خدا تبسم کرد ، با عبور تو کوچه پیدا شد
قبل از آنی که بگذری از دل ، عطر در انحصار مریم بود
محو شب مانده بودم و مبهوت ، از خیالی که با تو زیبا شد
قد کشیدی از عمق احساسم ، لرز قلبم چو شانه بم بود
بین عقل و جنون غزل رویید ، شانه در شانه خستگی خوابید
دست عشقت چه قدرتی دارد ، کارد آن سوی استخوانم بود
چشم هایت مرا صدا می کرد ، روح من سر به زیر می انداخت
رد شدم آزمون جرات را ، درصد عشق بازی ام کم بود
ماه بین من و تو قسمت شد ، عشق از روی سادگی خندید
جای انگشت های حوا ماند ... روی سیبی که دست آدم بود ....
" عباس کریمی "
دودلم اول خط نامِ خدا بنویسم ... یا که رندی کنم و ... نام " تو " را بنویسم ...
پیش از آنی که با غزل آیی ، دفترم شوره زار ماتم بود
ماه بر کوی دل نمی تابید ، خانه ام انتهای عالم بود
کنج آیینه ام نمی خندید ، برق سوسوی کوکب بختم
بی سحرگاه خنده خیسَت ، باغ بی باغ ... قحط شبنم بود ...
تا رسیدی خدا تبسم کرد ، با عبور تو کوچه پیدا شد
قبل از آنی که بگذری از دل ، عطر در انحصار مریم بود
محو شب مانده بودم و مبهوت ، از خیالی که با تو زیبا شد
قد کشیدی از عمق احساسم ، لرز قلبم چو شانه بم بود
بین عقل و جنون غزل رویید ، شانه در شانه خستگی خوابید
دست عشقت چه قدرتی دارد ، کارد آن سوی استخوانم بود
چشم هایت مرا صدا می کرد ، روح من سر به زیر می انداخت
رد شدم آزمون جرات را ، درصد عشق بازی ام کم بود
ماه بین من و تو قسمت شد ، عشق از روی سادگی خندید
جای انگشت های حوا ماند ... روی سیبی که دست آدم بود ....
" عباس کریمی "