18-03-2014، 23:06
تجارت ايران ـ شوروي بعد از دو دهه آشفتگي سياسي و اقتصادي در ايران و، همچنين در آنسو، تحولات سياسي در روسيه که منجر به روي کار آمدنِ نظام کمونيستي در آن کشور گرديد، از اوايل دهه 1920م، تقريبا بهطور رسمي از سر گرفته شد. با اين حال، اين مناسبات اقتصادي، همواره به سهولت و دوستانه نبود، بلکه در اين ميان، بازرگانان ايراني بهخصوص شمال کشور، با چالشهايي مواجه ميشدند. شوروي بهعنوان کشوري که همه سرزمينهاي آن سوي مرز شمالي ايران را در آن برهه زماني مالک بود، به نوعي اين توانايي را داشت که انحصار تجارت مازندران و گيلان را نيز در اختيار بگيرد، و در مواقع لازم، ازين حربه در راستاي اهداف خود استفاده نمايد. در اينجا سعي شده است تا به نمونههايي از اين روند در پنج سال نخستين سلطنتِ پهلوي اول اشاره گردد.
در اوايل سال 1307ش بود که تعدادي از تجار مازندران، شکاياتي مبني بر ضبطِ بدون علّتِ اموال صادراتي آنان در شوروي، به اتاق تجارت تهران ارسال نموده و خواستار کمک شدند. داستان از اين قرار بود که تعدادي تاجر مازندراني براي شرکت در اولين بازار مکاره روسيه، 1060کيسه پنبه بدانجا حمل کردند، اما عليرغم آنکه پنبهها در انبار بادکوبه، توسط کنسولگري ايران حفاظت ميشد، مامورين دولت شوروي به آنجا ريخته و کيسهها را بدون علت، ضبط نمودند و مدتي بعد، فقط نيمي از آن بازگردانده شد. در همان برهه زماني بود که برخي تاجران برنج نيز دچار دردسر شدند.
رئيس هيئت تجار بارفروش (بابل) با ارسال نامهاي به اتاق تجارت تهران، از انحصار تجارتِ برنج در شوروي به وسيله برخي تجار بانفوذِ شهر بادکوبه سخن گفته، و اظهار نمود که اين تاجران از دولت شوروي خواستند تا از ورود برنج ايراني ممانعت بعمل آوَرَد و دولت مزبور نيز ترتيب اثر داده است. اين در حالي بود که طبق توافق قبلي ميان طرفين، اين تجار، برنج را براي حمل به شوروي، آماده نموده و با اين شرايط، شديدا متضرّر ميشدند. 1 اين گونه موارد، براي بازرگاناني که در زمينه مرکبات نيز فعاليت ميکردند، مصداق داشت. در يکي از اين موارد، هنگامي که دولت شوروي به دليل سياسي، در صدور محصولات ايراني به کشور خود، کارشکني نمود، هيئت تجار اشرف (بهشهر) با ارسال تلگرافي به اتاق تجارت تهران، خواستار کمک، بهمنظور رفع ممانعت حمل مرکبات به شوروي شده، نگراني شديد خود را بهدليل اين موضوع، ابراز نمودند. 2
اندکي بعد از آن، تلگرافي شکايتآميز از سوي اتاق تجارت بارفروش، به نمايندگي از طرف بازرگانان مازندراني ارسال گرديد، مبني بر اينکه «طبق قرارداد شوروي 95هزار پوط مرکبات بايد به روسيه حمل شود و تمام مرکبات را تجار حاضر نمودند ولي فقط 13هزار پوط آن را حمل و بقيه را متعذّر عدم وصول اجازه است».
ماجرا به همين جا ختم نشد، تجار مرکبات که به شدت نگران پوسيدگي محصولات خود بودند، به تحصّن در اتاق تجارت بارفروش مبادرت ورزيدند، ضمن آنکه، در همان زمان، تاجران مشهدسر (بابلسر) نيز با ارسال تلگرافي، تقاضاي اقدام فوري کردند. 2 خشم وصفناپذيرِ تجار مازندراني نسبت به اين شرايط را ميتوان، از اينگونه اعلاميههاي انتشاريافته بوسيله آنان دريافت: «عمليات خانمانسوز دولت شمالي، آخرين هستي مازندراني را به باد فنا داده، ديگر جان به لب و نفس به شماره رسيده...». 3
چالشهاي ايجاد شده براي بازرگانان مازندراني، از سوي شوروي، انواع ديگري نيز داشت.
يکي از گزارشها، حاکي از اين بود که روسها، برخلاف قرارداد منعقده با دولت ايران، عوارض هنگفتي را از تجار ايراني اخذ مينمايند. همچنين بنابر ادعا، همسايه شمالي سعي ميکند، از طُرُق مختلف، بازرگانان ايراني را مجبور نمايد تا اموال خود را به قيمتي که مقرون به صرفه نيست، به موسسات تجاري کشور مذکور واگذار کنند. 4 در گزارشي ديگر از سوي رئيس اتاق تجارت بارفروش به مسئولين حکومتي ايران، اعتراض تجار ايراني مقيم باکو در مورد اوضاع اقتصادي آنان و عدم ايفاي موسسات شوروي به تعهداتشان را، اشاره نموده و ميآورد: «...مراعات اصل مودّت را ننموده هر موقع اشکال جديدي ايجاد مينمايند. در نتيجه تجارت برنج، خشکبار، مرکبات... که اقلاً درجه اول صادرات مملکت را تشکيل ميدهد امروزه به صفر رسيده و يک اختناق اقتصادي در سراسر شمال توليد شده». 5
تاثير مخرّبِ ديگرِ روسها در راستاي اخلالِ اقتصاد تجاري ايران، که نارضايتي تجار شمالي را نيز به همراه داشت، برگرفته از نفوذ بانک روس و ايران در ساختار اقتصادي ايران بود. يکي از نقشهايي که بانک مذکور برعهده داشت، انحصار ارز شوروي در ايران بوده است. همين، موجب ميگشت تا ازاين طريق، نسبت به بازرگانان ايراني، اجحافات مالي روا دارند: «هيئت تجار بارفروش شکايت دارند از اينکه مظنّه مِنات روسيه در تمام نقاط، دو ريال است و بانک روس ـ ايران که منحصراً معامله کننده منات است پنج قران آن را تسعير و سبب خسارت تجار را فراهم نموده است». 6
مسئله ديگر اينکه از شيوع بي رويه امتعه روسي، در بازارهاي داخلي بهوجود ميآمد، 7 رکود نسبي در خريد کالاهاي داخلي، موجب متضرر شدن تجار داخلي شده بود. چنانکه برخي بازرگانان مازندراني، در اعلاميهاي، خشم خود را نسبت به اين موضوع ابراز نمودند: « با کمال بيصبري تقاضا مينماييم شعبات تجارتي دولت ساويت شوروي که در اين چهار سال اخير رمقي براي ما باقي نگذاردند برچيند و از ورود و خروج امتعه مامورين سرحدي جلوگيري نمايند والّا ناچار براي بقاي حيات خود کفن گردن نموده در بنادر جلوگيري خواهيم کرد». 9
هنگاميکه در اسفند1306ش، تجارتخانههاي شوروي در نواحي شمال ايران، براي مدتي محدود، تعطيل گرديد، اين موضوع، کاملاً به نفع اقتصاد محلي اين مناطق تمام شد: «فعلا امتعه روسي تنزل کرده و امتعه ايراني مختص آن حدود ترقي نموده است. مرکبات امسال گران شده و قيمت آن به هزاري 12 تومان بالغ شده است. سال گذشته همين موقع در حدود هزاري سه تومان بود و خريدار نداشت. همين طور خشکبار و پنبه ترقي فوقالعاده کرده است مرکبات از هر قبيل، امسال فراوان است و مقدار زيادي به بادکوبه حمل ميشود». 10
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران وابسته به اتاق بازرگاني تهران، شماره 47، فروردين1307، ص16 .
2. پيشين، شماره 55، آذر1307، ص 21 .
3. پيشين، شماره56، دي1307، ص 15؛ نمونههاي ديگر در اين مورد، نک: مصطفي نوري، اسناد مازندران در دوره رضاشاه، تهران: کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، 1389ش، صص286-292 .
4. مصطفي نوري، ص294 .
5. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره 47، فروردين1307، صص15-16 .
6. نوري، ص313 .
7. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره 49، خرداد 1307، ص 18 .
8. رضاشاه در سفرنامهاش، از يک بازار محلي در مازندران سخن به ميان آورده، ميگويد: «بعضي در روي زمين اجناس محلي و امتعه خارجي خود را گسترده بودند» (هارون و هومن، سفرهاي رضاشاه به خوزستان و مازندران، تهران: کمال انديشه، 1386، ص361).
9. نوري، ص 295، همچنين نک، صص297، 314-317 .
10. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره46، اسفند1306، ص22.
در اوايل سال 1307ش بود که تعدادي از تجار مازندران، شکاياتي مبني بر ضبطِ بدون علّتِ اموال صادراتي آنان در شوروي، به اتاق تجارت تهران ارسال نموده و خواستار کمک شدند. داستان از اين قرار بود که تعدادي تاجر مازندراني براي شرکت در اولين بازار مکاره روسيه، 1060کيسه پنبه بدانجا حمل کردند، اما عليرغم آنکه پنبهها در انبار بادکوبه، توسط کنسولگري ايران حفاظت ميشد، مامورين دولت شوروي به آنجا ريخته و کيسهها را بدون علت، ضبط نمودند و مدتي بعد، فقط نيمي از آن بازگردانده شد. در همان برهه زماني بود که برخي تاجران برنج نيز دچار دردسر شدند.
رئيس هيئت تجار بارفروش (بابل) با ارسال نامهاي به اتاق تجارت تهران، از انحصار تجارتِ برنج در شوروي به وسيله برخي تجار بانفوذِ شهر بادکوبه سخن گفته، و اظهار نمود که اين تاجران از دولت شوروي خواستند تا از ورود برنج ايراني ممانعت بعمل آوَرَد و دولت مزبور نيز ترتيب اثر داده است. اين در حالي بود که طبق توافق قبلي ميان طرفين، اين تجار، برنج را براي حمل به شوروي، آماده نموده و با اين شرايط، شديدا متضرّر ميشدند. 1 اين گونه موارد، براي بازرگاناني که در زمينه مرکبات نيز فعاليت ميکردند، مصداق داشت. در يکي از اين موارد، هنگامي که دولت شوروي به دليل سياسي، در صدور محصولات ايراني به کشور خود، کارشکني نمود، هيئت تجار اشرف (بهشهر) با ارسال تلگرافي به اتاق تجارت تهران، خواستار کمک، بهمنظور رفع ممانعت حمل مرکبات به شوروي شده، نگراني شديد خود را بهدليل اين موضوع، ابراز نمودند. 2
اندکي بعد از آن، تلگرافي شکايتآميز از سوي اتاق تجارت بارفروش، به نمايندگي از طرف بازرگانان مازندراني ارسال گرديد، مبني بر اينکه «طبق قرارداد شوروي 95هزار پوط مرکبات بايد به روسيه حمل شود و تمام مرکبات را تجار حاضر نمودند ولي فقط 13هزار پوط آن را حمل و بقيه را متعذّر عدم وصول اجازه است».
ماجرا به همين جا ختم نشد، تجار مرکبات که به شدت نگران پوسيدگي محصولات خود بودند، به تحصّن در اتاق تجارت بارفروش مبادرت ورزيدند، ضمن آنکه، در همان زمان، تاجران مشهدسر (بابلسر) نيز با ارسال تلگرافي، تقاضاي اقدام فوري کردند. 2 خشم وصفناپذيرِ تجار مازندراني نسبت به اين شرايط را ميتوان، از اينگونه اعلاميههاي انتشاريافته بوسيله آنان دريافت: «عمليات خانمانسوز دولت شمالي، آخرين هستي مازندراني را به باد فنا داده، ديگر جان به لب و نفس به شماره رسيده...». 3
چالشهاي ايجاد شده براي بازرگانان مازندراني، از سوي شوروي، انواع ديگري نيز داشت.
يکي از گزارشها، حاکي از اين بود که روسها، برخلاف قرارداد منعقده با دولت ايران، عوارض هنگفتي را از تجار ايراني اخذ مينمايند. همچنين بنابر ادعا، همسايه شمالي سعي ميکند، از طُرُق مختلف، بازرگانان ايراني را مجبور نمايد تا اموال خود را به قيمتي که مقرون به صرفه نيست، به موسسات تجاري کشور مذکور واگذار کنند. 4 در گزارشي ديگر از سوي رئيس اتاق تجارت بارفروش به مسئولين حکومتي ايران، اعتراض تجار ايراني مقيم باکو در مورد اوضاع اقتصادي آنان و عدم ايفاي موسسات شوروي به تعهداتشان را، اشاره نموده و ميآورد: «...مراعات اصل مودّت را ننموده هر موقع اشکال جديدي ايجاد مينمايند. در نتيجه تجارت برنج، خشکبار، مرکبات... که اقلاً درجه اول صادرات مملکت را تشکيل ميدهد امروزه به صفر رسيده و يک اختناق اقتصادي در سراسر شمال توليد شده». 5
تاثير مخرّبِ ديگرِ روسها در راستاي اخلالِ اقتصاد تجاري ايران، که نارضايتي تجار شمالي را نيز به همراه داشت، برگرفته از نفوذ بانک روس و ايران در ساختار اقتصادي ايران بود. يکي از نقشهايي که بانک مذکور برعهده داشت، انحصار ارز شوروي در ايران بوده است. همين، موجب ميگشت تا ازاين طريق، نسبت به بازرگانان ايراني، اجحافات مالي روا دارند: «هيئت تجار بارفروش شکايت دارند از اينکه مظنّه مِنات روسيه در تمام نقاط، دو ريال است و بانک روس ـ ايران که منحصراً معامله کننده منات است پنج قران آن را تسعير و سبب خسارت تجار را فراهم نموده است». 6
مسئله ديگر اينکه از شيوع بي رويه امتعه روسي، در بازارهاي داخلي بهوجود ميآمد، 7 رکود نسبي در خريد کالاهاي داخلي، موجب متضرر شدن تجار داخلي شده بود. چنانکه برخي بازرگانان مازندراني، در اعلاميهاي، خشم خود را نسبت به اين موضوع ابراز نمودند: « با کمال بيصبري تقاضا مينماييم شعبات تجارتي دولت ساويت شوروي که در اين چهار سال اخير رمقي براي ما باقي نگذاردند برچيند و از ورود و خروج امتعه مامورين سرحدي جلوگيري نمايند والّا ناچار براي بقاي حيات خود کفن گردن نموده در بنادر جلوگيري خواهيم کرد». 9
هنگاميکه در اسفند1306ش، تجارتخانههاي شوروي در نواحي شمال ايران، براي مدتي محدود، تعطيل گرديد، اين موضوع، کاملاً به نفع اقتصاد محلي اين مناطق تمام شد: «فعلا امتعه روسي تنزل کرده و امتعه ايراني مختص آن حدود ترقي نموده است. مرکبات امسال گران شده و قيمت آن به هزاري 12 تومان بالغ شده است. سال گذشته همين موقع در حدود هزاري سه تومان بود و خريدار نداشت. همين طور خشکبار و پنبه ترقي فوقالعاده کرده است مرکبات از هر قبيل، امسال فراوان است و مقدار زيادي به بادکوبه حمل ميشود». 10
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران وابسته به اتاق بازرگاني تهران، شماره 47، فروردين1307، ص16 .
2. پيشين، شماره 55، آذر1307، ص 21 .
3. پيشين، شماره56، دي1307، ص 15؛ نمونههاي ديگر در اين مورد، نک: مصطفي نوري، اسناد مازندران در دوره رضاشاه، تهران: کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، 1389ش، صص286-292 .
4. مصطفي نوري، ص294 .
5. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره 47، فروردين1307، صص15-16 .
6. نوري، ص313 .
7. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره 49، خرداد 1307، ص 18 .
8. رضاشاه در سفرنامهاش، از يک بازار محلي در مازندران سخن به ميان آورده، ميگويد: «بعضي در روي زمين اجناس محلي و امتعه خارجي خود را گسترده بودند» (هارون و هومن، سفرهاي رضاشاه به خوزستان و مازندران، تهران: کمال انديشه، 1386، ص361).
9. نوري، ص 295، همچنين نک، صص297، 314-317 .
10. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره46، اسفند1306، ص22.