06-07-2012، 14:53
بسه ولم کن تو برنده حالا راحتم بزار
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ |
||||||||||||||||||||||||||||||||
06-07-2012، 14:53
بسه ولم کن تو برنده حالا راحتم بزار
06-07-2012، 14:56
عشق چیست ؟
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید. به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید. به باد گفتم عشق چیست؟ وزید. به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید. به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد. و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
06-07-2012، 14:56
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي پدرم از پي تو تند دويد و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است من به تو خنديدم تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت: برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ... و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت و بغض تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
06-07-2012، 14:58
خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند: فراموشش کن
06-07-2012، 15:00
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز، سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
06-07-2012، 15:00
به سلامتیه دوستای مجازیی که یهو چشم باز میکنیم میبینیم از همه دنیا برامون حقیقی تر شدند
06-07-2012، 15:00
نام و نام خانوادگی:آواره و سرگردان
محل تولد:دیار غربت تاریخ تولد:سفری که هرگز به پایان نمیرسد محکومیت:جدایی همراه با برگ جرم:عاشق شدن
06-07-2012، 15:02
اون لحظه که گفتي:يکي بهتر از تو رو پيدا کردم ياد اون روزايي افتادم که به 100 تا بهتر از تو گفتم من بهترينو دارم...!
06-07-2012، 15:04
چرا ساکتـــ نمی شوی؟
صدای نفسهایتــــ در آغوش او از این راه دورمـــ آزارمـــ می دهد... لعنتی... آرامتر نفس نفس بزن!!!
06-07-2012، 15:04
دیگه چیزی از من نمونده که بخوام تقدیمش کنم. اگه تنهام گذاشت... خب باید می رفت. باید زندگیشو میکرد. وقتی که بود همه دنیای من بود. الان هم که فرسنگ ها ازم دوره باز همه دنیای منه. هر شب موقع خواب بهش شب بخیر میگم. و صبح ها بهش صبح بخیر میگم. کاش بود و میدید که هنوز هم مثل قبل دوستش دارم. شاید اگه میدید... هیچ وقت نمی رفت
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 3) | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |