ارسالها: 51
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 299
سپاس شده 137 بار در 65 ارسال
حالت من: هیچ کدام
06-07-2012، 14:28
(آخرین ویرایش در این ارسال: 06-07-2012، 14:30، توسط Deltang.)
به حق که بغض قلمم
برای صدای مهربان تو میترکد
و
چه بغض سنگینی از این دوری داشت
که با شنیدن زمزمهء عاشقانه مان
صورت پر از گناه مرا سیل برد
و قلمم به مهمان نوازی
سینه ام امد....................
بی پایان نیست
چون آخر هر بی پایانی را پایانی هست...!
بی انتها نیست
چون در انتهای هر بی انتهایی
انتهایی هم هست...
شاید آنقدر دوستت دارم که تنها خودت می دانی و نه هیچ کس...
شاید آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمی دانم...!!!
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی ! غذایت را سرد می خوری ! ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام ! لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی ! ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی ! شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد ! تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست ، روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد . . .
ارسالها: 1,274
موضوعها: 72
تاریخ عضویت: Nov 2011
سپاس ها 2915
سپاس شده 2913 بار در 1427 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نام:عشق
نام خانوادگی:عشقی
نامپدر:روانی
نا مادر:احمق
نام بچه:تنهایی
ارسالها: 51
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 299
سپاس شده 137 بار در 65 ارسال
حالت من: هیچ کدام
وقتی سکوت...
راستی قلم چقدر می تونه سکوت داشته باشه؟
بغض قلم سکوت برداره؟
فکر میکنم دیگه قلم تو دود و دم زندگی و شهر و روزمرگی بغضش هم دود شده...
نمی تونم...
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی ! غذایت را سرد می خوری ! ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام ! لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی ! ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی ! شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد ! تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست ، روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد . . .
ارسالها: 173
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 1496
سپاس شده 889 بار در 356 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بالش خودم را ترجیح میدهم
شانه هایت مثل بالش های مسافرخانه است...
ارسالها: 173
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 1496
سپاس شده 889 بار در 356 ارسال
حالت من: هیچ کدام
گــــاهـــی عکســـی را مـــی ســـوزانیــــم
گـــاهـــی عکســـی مـــا را مـــی ســـوزانـــد
گـــاهـــی بـــا دیـــدن یــک عکـــس ســـاعــت هـــا گــریـــه مـــی کنیـــم
گــــاهــی هـــم ســـالهـــا بــا یـــک عکـــس زنـــدگــی مـــی کنیـــم
و ایــــن یعــنی زنـــدگــــــــی