19-02-2014، 17:29
[rtl]بیست و نهم بهمن ماه جشن 4000 ساله سنپدارمذگان یا جشن زن ایرانی...[/rtl]
طبق سالنامه زرتشتى، روز پنجم از ماه اسفند که روز اسفند نام دارد و بنابر تقويم امروزى، ۲۹ بهمن ماه، روز سپاسدارى از جايگاه زنان و مادران است كه مظهر مهر و پاكى و فروتنى هستند. اين جشن مربوط به امشاسپند۱ سپندارمذ۲ است كه حامى زنان درستكار و پارسا است. از اين رو ماه اسفند و به خصوص اين روز (سپندارمذ) جشن زنان بوده و در اين روز مردان به زنان هديه مى دادند. اين روز متعلق به سپندارمذ يا سپنته آرمئيتى است و چون نام روز و نام ماه با هم موافق مى شوند، جشن مى گيرند. اين فرشته در عالم مينوى نماد عشق، محبت، تواضع، بردبارى، جانبازى و فداكارى است و در جهان مادى پاسبان و حامى زنان نيك و پارسا است و تمام خوشى هاى روى زمين در دست اوست. اين فرشته گذشته از پاسبانى زنان پارسا نگهبان و حامى زمين هم است. اين جشن را به دليل نزديكى كشت و كار و فصل بهار به نام «برزگران» نيز مى گويند. در آيين زرتشت، به دليل برخى ويژگى هاى مشترك زمين با زن همچون آفرينندگى و زايندگى، اين روز به نام «زن و زمين» نام گرفته است.
[size][font]
• ديرينگى و آيين هاى باستانى
ابوريحان بيرونى مىگويد: «اسفندارمذ ماه روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنين ناميده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موكل به زمين است و نيز بر زن هاى درستكار و عفيف و شوهردوست و خيرخواه موكل است و در زمان گذشته اين ماه به ويژه اين روز عيد زنان بوده و در عيد مردان به زنان بخشش مى كردند و هنوز اين مراسم در اصفهان و رى و ديگر بلدان پهله (غرب و مركز ايران) باقى مانده و به فارسى مزدگيران مى گويند و در اين روز افسون مى نويسند و عوام مويز را به دانه انار مىكوبند و ترياقى خواهد شد كه از زيان گزيدن كژدم ها دفع مى كند و از آغاز سپيده دم تا طلوع آفتاب اين رقيه (افسون) را به كاغذهاى چهارگوش مى نويسد. (...) و بر سر ديوار خانه مىچسبانند و ديوارى را كه مقابل با صدرخانه است خالى مى گذارند و مى گويند: اگر به ديوار چهارم از اين كاغذها بچسبانيم هوام و حشرات سرگردان مى شوند و راهى نمى يابند كه از آن خارج شوند و سرهاى خود را به قصد خروج از خانه بلند مى كنند و خاصيت اين طلسم اين بود كه ذكر شد.» ابوريحان بيرونى در كتاب «التفهيم» از اين روز به عنوان «مردگيران يا مزدگيران» يادكرده كه در اين روز زنان از مردان هديه دريافت مىداشته اند و در واقع اين جشن به زنان اختصاص داشته است. از اين رو، آن را «روز زن در ايران باستان» ناميده اند. حكيم توس در اين باره در شاهنامه چنين آورده است:
[/font][/size]
[size][font]
• ديرينگى و آيين هاى باستانى
ابوريحان بيرونى مىگويد: «اسفندارمذ ماه روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنين ناميده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موكل به زمين است و نيز بر زن هاى درستكار و عفيف و شوهردوست و خيرخواه موكل است و در زمان گذشته اين ماه به ويژه اين روز عيد زنان بوده و در عيد مردان به زنان بخشش مى كردند و هنوز اين مراسم در اصفهان و رى و ديگر بلدان پهله (غرب و مركز ايران) باقى مانده و به فارسى مزدگيران مى گويند و در اين روز افسون مى نويسند و عوام مويز را به دانه انار مىكوبند و ترياقى خواهد شد كه از زيان گزيدن كژدم ها دفع مى كند و از آغاز سپيده دم تا طلوع آفتاب اين رقيه (افسون) را به كاغذهاى چهارگوش مى نويسد. (...) و بر سر ديوار خانه مىچسبانند و ديوارى را كه مقابل با صدرخانه است خالى مى گذارند و مى گويند: اگر به ديوار چهارم از اين كاغذها بچسبانيم هوام و حشرات سرگردان مى شوند و راهى نمى يابند كه از آن خارج شوند و سرهاى خود را به قصد خروج از خانه بلند مى كنند و خاصيت اين طلسم اين بود كه ذكر شد.» ابوريحان بيرونى در كتاب «التفهيم» از اين روز به عنوان «مردگيران يا مزدگيران» يادكرده كه در اين روز زنان از مردان هديه دريافت مىداشته اند و در واقع اين جشن به زنان اختصاص داشته است. از اين رو، آن را «روز زن در ايران باستان» ناميده اند. حكيم توس در اين باره در شاهنامه چنين آورده است:
[/font][/size]
سپندارمذ پاسبان تو باد ز خرداد روشن روان تو باد
در سفره اين جشن جامى از شير و تخم مرغ كه نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آنها ميوه هاى فصل به ويژه انار و سيب، شاخه هاى گل، شربت و شيرينى، برگ هاى خشك آويشن با دانه هايى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و كندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار كمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها كه در جشن مهرگان براى سفارش كاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند. از ويژگى هاى اين جشن، استراحت كامل زنان از كار و تلاش و كوشش و فرمانبردارى كامل مردان از زنان بوده است. در اين روز به پاس تلاش يك ساله زنان، مردان وظايف ايشان را بر دوش گرفته و با اين كار، فعاليت هاى يك زن را تجربه مى كردند و در عين حال در اين روز هديه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى اين جشن به شمار رفته است.به اين ترتيب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود. در اين روز خاص همچنين انجام كارهاى خانه بر عهده مردان است و زنان با پوشيدن لباس هاى نو، مورد تكريم قرار مى گيرند. در مراسم جشن اسفندگان در آيين زرتشت همچنين زنان پاكدامن و پرهيزگار كه به تربيت فرزندان نيك پرداخته اند و اين فرزندان به عنوان شخصى نيك شناخته شده اند، تشويق مى شوند.مطابق عقايد و اصول مذهبى زرتشتيان، سپندارمذ در عالم معنوى نماد مهر و محبت و در جهان خاكى فرشته اى است نگهبان زمين. به همين منظور ايرانيان، در ماه اسفند اقدام به امور اجتماعى و عمرانى عام المنفعه مى كردند. و به حفر قنوات و خشكانيدن مرداب ها و باتلاق ها و آباد كردن زمين هاى باير به وسيله سدبندى رودخانه ها و كشت و زرع و نشاندن درخت مى پرداخته اند. و اجراى اين امور را جزء فرايض دينى خود به حساب آورده و ايمان داشتند كه اگر كسى چنين كارهاى نيكو كند، پس از مرگش در بهشت جاويدان خداوند، منزل خواهد گرفت.
[size][font]
در فرهنگ زرتشتى شش فروزه و صفت بين انسان و خداوند مشترك است به گونه اى كه انسان مى تواند با بهره مندى و به كارگيرى هر يك از اين صفت ها به اهورامزدا نزديك تر شود. در بين اين ويژگى ها چهارمين صفت و فروزه سپنته آرمئيتى نام دارد. اين واژه كه فروتنى و بردبارى معنى مى دهد يكى از فروزه هاى اهورايى است كه انسان نيز مى تواند آن را در خود پرورش دهد.در باور ايرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفكر و خردورزى بيشترى است، در برابر آن زن نيز داراى مهر ورزى، عشق پاك، پاكدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است كه هر يك از اين دو به تنهايى راه به جايى نبرده و حتى روند پويايى گيتى را هم به ايستايى مى كشانند. اگر مردان بدنه هواپيماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند كه پيكره بى موتور و موتور بى بدنه هيچ كدام به تنهايى به اوج سعادت نمى رسند بلكه ذره اى حركت و جنبش هم برايشان ناممكن است.در گاهان ستوده شده، اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد و از ديدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشويى در اين مىداند كه هر يك بكوشند تا در راستى از ديگرى پيشى جويند.از بين زنان و مردان، كسى كه برابر آيين راستى ستايشش بهتر است، مزدا اهورا از آن آگاه است. اين گونه زنان و مردان را ما مى ستاييم... اين زمين را با زنانى كه بر روى آن زندگى مى كنند مى ستاييم. اى اهورامزدا، مى ستاييم زنانى را كه در اثر درستكارى و راستى نيرومند شده اند... ما مى ستاييم مردان و زنان نيك انديشى را كه در هر كشور با وجدان نيك بر ضد بدى قيام كرده يا مى كنند... كدبانوى خانه را كه اشو و سردار اشو هستند مى ستاييم. زن پارسايى را مى ستاييم كه بسيار نيك انديش، بسيار نيك گفتار، بسيار نيك كردار، فرهيخته و يارى رسان شوهر خود و اشو باشد. اى اهورامزدا ما مى ستاييم زنان يارى رسان را اين هماهنگى و ميانه روى، بسيار ارزشمند و قابل توجه است. در زمانى كه در بسيارى از سرزمين ها و فرهنگ هاى جهان باستان، دختر منفور خانواده بود و حتى گاهى پس از زايش بى درنگ زنده زنده به گور مى رفت، در ايران باستان، زن همكار و همفكر مرد در زندگى زناشويى و حتى گاهى در زمينه حقوقى _ دينى و مذهبى _ جنگ و پهلوانى بوده است. در افسانه هاى پيش از زرتشت، سپندارمذ دختر اهورامزداست و در سمت چپ او مى نشيند و بهمن پسر اهورامزداست و سمت راست او قرار مى گيرد. در گاهان از او چون پرورش دهنده آفريدگان ياد مى شود. (يسنا ،۴۶ بند ۱۲) و مردم از طريق اوست كه تقدس مى يابند. (يسنا ،۵۱ بند ۲۱) نام او اغلب مترادف نام زمين است. ونديداد ،۲ بندهاى ۱۸ و ۲۰
چون زمين زير نظر اوست مى گويد كه به چهارپايان چراگاه مى بخشد. سپندارمذ وقتى كه دزدان و مردان بد و زنان بى ملاحظه آزادانه روى زمين راه مى روند، آزرده مى شود، اما وقتى فرزند پارسايى زاده مى شود، شادمان مى گردد. هماورد داخلى او تروميتى (Taromaiti) «گستاخى» و پرميتى (Pairimiti) «كج انديشى» اند.
آرمئيتى _ سپندارمذ به معنى محبت سود رساننده و حلم و تواضع است. اين مقام شريف مقدس را كه پسنديده خود اوست، اهورامزدا به امشاسپند آرمئيتى عطا فرموده و او را خلاصه براى بروز اين صفات در زمين مامور و منصوب داشته تا از آبادى زمين و پرورش آنچه متعلق به زمين است و زمين در صفات مذكور مطيع آرمئيتى و سودرساننده به اهل زمين و نسبت به اهلش حليم و متواضع باشد و تمامى آن صفات در پروردگان زمين بروز مى كند. زمين را آباد، بدى ها و قتل و غارت را معدوم مى سازد و زمين كه آباد شود ارزاق لايق آفريدگان كه روزى دهنده حقيقى مقرر كرده فراهم مى شود و زمين كه آباد شود روح انسان را شاد و مفرح مى نمايد.
• نيايش
در كتاب گات ها، سروده هاى جاودانه اشوزرتشت از فروزه سپنته آرمئيتى بارها ياد شده و ويژگى هاى آن برشمرده شده است:
اى آرمئيتى، اى مظهر ايمان و محبت، آن پرتو ايزدى كه پاداش زندگانى سراسر نيك منشى است به من ارزانى دار - گات ها هات ،۴۳ بند ۱
پروردگارا مرا به سوى راستى و پاكى كه نهايت آرزوى من است رهبرى كن تا با پيروى از آرمئيتى مظهر ايمان و محبت به رسايى نايل آيم - هات ،۴۳ بند ۳
آرمئيتى نور محبت و ايمان را در دل رادمردان روشن كرده آنان را به سوى حقيقت رهبرى خواهد كرد- هات ،۴۳ بند ۶
• اى مام مهربانم
زبان گوياى اسرار اينك كه زمان سپاسدارى از مهر و وفاى توست گنگ مى ماند. در يك سخن مى خواهم بدانى كه آن دست هاى كوچك و جسم ناتوان اكنون كه پرتوان شده است، يكسره تو را سپاس مى گويد.
اسفندگان روز مادر، روز زن و زمين و روز گراميداشت همه فروزگان پسنديده و نيكوى انسانى است و اكنون شايسته است ما نيز چون نياكان فرزانه خود اين جشن فرخنده را برگزار كرده و از مهر و مهربانى همه مادران و بانوان ايران زمين سپاسگزارى كنيم و شايد روزى تمام مردمان جهان روز اسفند از ماه اسفند را روز مادر طبيعت (محيط زيست) نام نهادند.
پى نوشت ها:
۱ _ امشاسپند = مفرد كلمه امشاسپندان به معنى پاكان بى مرگ است. بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد و امرداد.
۲ _ سپندارمذ، چهارمين امشاسپند سپندارمذ يا سپنته آرمئيتى است. از دو جزء تشكيل شده، سپنته = پاك، آرمئيتى = مهر و عشق.
آر + مئيتى = رسا و درست و موافق + انديشه (ى) در آخر اين كلمه علامت تانيث است.
(در زبان اوستايى و همچنين زبان هاى فرانسه و عربى صفاتى كه براى زنان به كار مى رود داراى علامت ويژه اى است كه به آن علامت تانيث مى گويند.)
سپنته + آر + مئيتى = پاك + درست + انديشه = فروتنى عشق پاك و انديشه رسا صفتى براى زنان
[/font][/size]
[size][font]
در فرهنگ زرتشتى شش فروزه و صفت بين انسان و خداوند مشترك است به گونه اى كه انسان مى تواند با بهره مندى و به كارگيرى هر يك از اين صفت ها به اهورامزدا نزديك تر شود. در بين اين ويژگى ها چهارمين صفت و فروزه سپنته آرمئيتى نام دارد. اين واژه كه فروتنى و بردبارى معنى مى دهد يكى از فروزه هاى اهورايى است كه انسان نيز مى تواند آن را در خود پرورش دهد.در باور ايرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفكر و خردورزى بيشترى است، در برابر آن زن نيز داراى مهر ورزى، عشق پاك، پاكدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است كه هر يك از اين دو به تنهايى راه به جايى نبرده و حتى روند پويايى گيتى را هم به ايستايى مى كشانند. اگر مردان بدنه هواپيماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند كه پيكره بى موتور و موتور بى بدنه هيچ كدام به تنهايى به اوج سعادت نمى رسند بلكه ذره اى حركت و جنبش هم برايشان ناممكن است.در گاهان ستوده شده، اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد و از ديدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشويى در اين مىداند كه هر يك بكوشند تا در راستى از ديگرى پيشى جويند.از بين زنان و مردان، كسى كه برابر آيين راستى ستايشش بهتر است، مزدا اهورا از آن آگاه است. اين گونه زنان و مردان را ما مى ستاييم... اين زمين را با زنانى كه بر روى آن زندگى مى كنند مى ستاييم. اى اهورامزدا، مى ستاييم زنانى را كه در اثر درستكارى و راستى نيرومند شده اند... ما مى ستاييم مردان و زنان نيك انديشى را كه در هر كشور با وجدان نيك بر ضد بدى قيام كرده يا مى كنند... كدبانوى خانه را كه اشو و سردار اشو هستند مى ستاييم. زن پارسايى را مى ستاييم كه بسيار نيك انديش، بسيار نيك گفتار، بسيار نيك كردار، فرهيخته و يارى رسان شوهر خود و اشو باشد. اى اهورامزدا ما مى ستاييم زنان يارى رسان را اين هماهنگى و ميانه روى، بسيار ارزشمند و قابل توجه است. در زمانى كه در بسيارى از سرزمين ها و فرهنگ هاى جهان باستان، دختر منفور خانواده بود و حتى گاهى پس از زايش بى درنگ زنده زنده به گور مى رفت، در ايران باستان، زن همكار و همفكر مرد در زندگى زناشويى و حتى گاهى در زمينه حقوقى _ دينى و مذهبى _ جنگ و پهلوانى بوده است. در افسانه هاى پيش از زرتشت، سپندارمذ دختر اهورامزداست و در سمت چپ او مى نشيند و بهمن پسر اهورامزداست و سمت راست او قرار مى گيرد. در گاهان از او چون پرورش دهنده آفريدگان ياد مى شود. (يسنا ،۴۶ بند ۱۲) و مردم از طريق اوست كه تقدس مى يابند. (يسنا ،۵۱ بند ۲۱) نام او اغلب مترادف نام زمين است. ونديداد ،۲ بندهاى ۱۸ و ۲۰
چون زمين زير نظر اوست مى گويد كه به چهارپايان چراگاه مى بخشد. سپندارمذ وقتى كه دزدان و مردان بد و زنان بى ملاحظه آزادانه روى زمين راه مى روند، آزرده مى شود، اما وقتى فرزند پارسايى زاده مى شود، شادمان مى گردد. هماورد داخلى او تروميتى (Taromaiti) «گستاخى» و پرميتى (Pairimiti) «كج انديشى» اند.
آرمئيتى _ سپندارمذ به معنى محبت سود رساننده و حلم و تواضع است. اين مقام شريف مقدس را كه پسنديده خود اوست، اهورامزدا به امشاسپند آرمئيتى عطا فرموده و او را خلاصه براى بروز اين صفات در زمين مامور و منصوب داشته تا از آبادى زمين و پرورش آنچه متعلق به زمين است و زمين در صفات مذكور مطيع آرمئيتى و سودرساننده به اهل زمين و نسبت به اهلش حليم و متواضع باشد و تمامى آن صفات در پروردگان زمين بروز مى كند. زمين را آباد، بدى ها و قتل و غارت را معدوم مى سازد و زمين كه آباد شود ارزاق لايق آفريدگان كه روزى دهنده حقيقى مقرر كرده فراهم مى شود و زمين كه آباد شود روح انسان را شاد و مفرح مى نمايد.
• نيايش
در كتاب گات ها، سروده هاى جاودانه اشوزرتشت از فروزه سپنته آرمئيتى بارها ياد شده و ويژگى هاى آن برشمرده شده است:
اى آرمئيتى، اى مظهر ايمان و محبت، آن پرتو ايزدى كه پاداش زندگانى سراسر نيك منشى است به من ارزانى دار - گات ها هات ،۴۳ بند ۱
پروردگارا مرا به سوى راستى و پاكى كه نهايت آرزوى من است رهبرى كن تا با پيروى از آرمئيتى مظهر ايمان و محبت به رسايى نايل آيم - هات ،۴۳ بند ۳
آرمئيتى نور محبت و ايمان را در دل رادمردان روشن كرده آنان را به سوى حقيقت رهبرى خواهد كرد- هات ،۴۳ بند ۶
• اى مام مهربانم
زبان گوياى اسرار اينك كه زمان سپاسدارى از مهر و وفاى توست گنگ مى ماند. در يك سخن مى خواهم بدانى كه آن دست هاى كوچك و جسم ناتوان اكنون كه پرتوان شده است، يكسره تو را سپاس مى گويد.
اسفندگان روز مادر، روز زن و زمين و روز گراميداشت همه فروزگان پسنديده و نيكوى انسانى است و اكنون شايسته است ما نيز چون نياكان فرزانه خود اين جشن فرخنده را برگزار كرده و از مهر و مهربانى همه مادران و بانوان ايران زمين سپاسگزارى كنيم و شايد روزى تمام مردمان جهان روز اسفند از ماه اسفند را روز مادر طبيعت (محيط زيست) نام نهادند.
پى نوشت ها:
۱ _ امشاسپند = مفرد كلمه امشاسپندان به معنى پاكان بى مرگ است. بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد و امرداد.
۲ _ سپندارمذ، چهارمين امشاسپند سپندارمذ يا سپنته آرمئيتى است. از دو جزء تشكيل شده، سپنته = پاك، آرمئيتى = مهر و عشق.
آر + مئيتى = رسا و درست و موافق + انديشه (ى) در آخر اين كلمه علامت تانيث است.
(در زبان اوستايى و همچنين زبان هاى فرانسه و عربى صفاتى كه براى زنان به كار مى رود داراى علامت ويژه اى است كه به آن علامت تانيث مى گويند.)
سپنته + آر + مئيتى = پاك + درست + انديشه = فروتنى عشق پاك و انديشه رسا صفتى براى زنان
[/font][/size]
جشن سده
واژه سده از ریشه " ست " در زبان پهلوی آمده است و به معنی عدد صد میباشد و هنگامیکه ایرانیان سال را به دو قسمت تقسیم کرده بودند - از آغاز فروردین تا پایان مهر را تابستان و از اول آبان تا پایان اسفند را زمستان مینامیدند و هنگامیکه صد روز از زمستان میگذشته و روز دهم بهمن فرا میرسیده آن را سده مینامیدند. فلسفه کهن این جشن بر میگردد به پادشاهی هوشنگ شاه پیشدادی و به عبارتی این جشن را میتوان جشن کشف آتش برای اولین بار در دنیا توسط ایرانیان نام داد. بر طبق گفته های تاریخی و شاهنامه فردوسی زمانی که هوشنگ شاه پیشدادی برای شکار به جنگل رفته بوده در میان راه با ماری برخورد میکند و در نتیجه سنگی به طرف مار پرتاپ میکند که سنگ با سنگی دیگر که از جنس خاص بوده تماس پیدا میکند و تولید جرقه مینماید و هوشنگ از این عمل حیرت زده میگردد و در آن زمان برای نخستین بار توسط هوشنگ شاه آتش کشف میگردد ( بیش از 6000 سال پیش ) و به دیگر کشورها هدیه داده میشود و برای نگهداری آن و روشن نگهداشتن آن مکانی به نام آتشکده را میسازند تا اقوام دیگر بتواند از آنجا آتش را برای اسفاده ببرند. متاسفانه عده ای ناآگاه و بی اطلاع و از روی غرض ورزی و کینه توزی های تاریخی آتشکده ایرانیان را محل پرستش خدای ایرانیان نامیدند در حالی که ایرانیان به آتش فقط به عنوان نور اهورامزدا احترام میگذاشتند و تنها و تنها اهورامزدا را خدای واحد خود میپنداشتند. که خوشبختانه اسناد تاریخ گواه این مسئله است و بر همگان آشکار شد که زرشت اولین کسی است که مردم ما را به خدا پرستی ارشاد فرمود.
واژه سده از ریشه " ست " در زبان پهلوی آمده است و به معنی عدد صد میباشد و هنگامیکه ایرانیان سال را به دو قسمت تقسیم کرده بودند - از آغاز فروردین تا پایان مهر را تابستان و از اول آبان تا پایان اسفند را زمستان مینامیدند و هنگامیکه صد روز از زمستان میگذشته و روز دهم بهمن فرا میرسیده آن را سده مینامیدند. فلسفه کهن این جشن بر میگردد به پادشاهی هوشنگ شاه پیشدادی و به عبارتی این جشن را میتوان جشن کشف آتش برای اولین بار در دنیا توسط ایرانیان نام داد. بر طبق گفته های تاریخی و شاهنامه فردوسی زمانی که هوشنگ شاه پیشدادی برای شکار به جنگل رفته بوده در میان راه با ماری برخورد میکند و در نتیجه سنگی به طرف مار پرتاپ میکند که سنگ با سنگی دیگر که از جنس خاص بوده تماس پیدا میکند و تولید جرقه مینماید و هوشنگ از این عمل حیرت زده میگردد و در آن زمان برای نخستین بار توسط هوشنگ شاه آتش کشف میگردد ( بیش از 6000 سال پیش ) و به دیگر کشورها هدیه داده میشود و برای نگهداری آن و روشن نگهداشتن آن مکانی به نام آتشکده را میسازند تا اقوام دیگر بتواند از آنجا آتش را برای اسفاده ببرند. متاسفانه عده ای ناآگاه و بی اطلاع و از روی غرض ورزی و کینه توزی های تاریخی آتشکده ایرانیان را محل پرستش خدای ایرانیان نامیدند در حالی که ایرانیان به آتش فقط به عنوان نور اهورامزدا احترام میگذاشتند و تنها و تنها اهورامزدا را خدای واحد خود میپنداشتند. که خوشبختانه اسناد تاریخ گواه این مسئله است و بر همگان آشکار شد که زرشت اولین کسی است که مردم ما را به خدا پرستی ارشاد فرمود.
حکیم فیلسوف عمر خیام در کتاب نوروز نامه خود درباره جشن سده مینویسد : هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به جای میآوردند. بعد از آن به امروز این جشن به فراموشی سپرده شد.و فقط زرتشتیان نگهبان سنن باستانی ایران بودند و هستند این جشن باستانی را بر پا ساختند. عنصری شاعر نامدار درباره سده میفرماید : سده جشن ملوک نامدار است زافریدن و از جم یادگار است فردوسی بزرگ در باره سده میفرماید : بر آمد سنگ گران سنگ خرد هم آن و هم این سنگ گردید خرد فروغی آمد پدید از هر دو سنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ جهاندار پیش جهان آفرین نیایش همیکرد و خواند آفرین که او را فروغی چنین هدیه داد همین آتش آن گاه قبیله نهاد یکی جشن کرد آن شب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده کرد
جشن نوروز
نوروز نه تنها برجسته ترین و با شکوه ترین جشن ایرانیان است بلکه یکی از کهن ترین جشنهای جهان نیز میباشد. یکی از دلایل مهم بودن این جشن این است که با گذشت هزاران سال از زمان آن و با هجومهای مختلف اقوام غارتگر و متهاجم و... به ایران هنوز همچون کوهی استوار میباشد و از ارزش آن ذره ای کاسته نشده است. این جشن را برای اولین بار به جمشید شاه نسبت میدهند که در حدود 6000 سال پیش پادشاه ایران بوده است و او بعد از اتمام سازندگی ایران و فارغ آمدن از امور مملکتی جشنی را در اول فروردین که همراه با روزهای نیک و شکوفایی درختان بوده است پایه گذاری میکند. یکی دیگر از دلایل مهم شدن این جشن تولد اشو زرتشت در 6 فروزدین ماه میباشد که در 30 سالگی به پیامبری برگزیده شد. این دو رویداد مهم تاریخ ایران مبنای پیدایش جشن ملی نوروز گشته و هزاران سال است که گرامی داشته میشود و خواهد شد. در زمان پادشاهی هخامنشیان مردم عادی و سران کشورهای دیگر در کاخ آپادانا که بار عام بوده است جمع میشدند و از کشورهای دیگر برای پادشاه امپراطوری ایران هدایای مختلفی میآورده اند. داریوش کبیر در نوروز هر سال به معبد بابل میرفته است تا حسن نیت خویش را به ملت مغلوب به اثبات برساند. پادشاهان ساسانی و اشکانی با فر و شکوه خاصی نوروز را گرامیمیداشتند. پادشاه با جامه ابریشمیخویش در بارگاه جلوس میکرده است و موبدان زرتشتی با سینی بزرگی که در آن نان – شراب – سبزی – انگشتر – شمشیر – دوات – قلم و... بوده است به پیشگاه پادشاه رفته و با گفتن شاد باش سروده معروف زیر را میخواندند:
نوروز نه تنها برجسته ترین و با شکوه ترین جشن ایرانیان است بلکه یکی از کهن ترین جشنهای جهان نیز میباشد. یکی از دلایل مهم بودن این جشن این است که با گذشت هزاران سال از زمان آن و با هجومهای مختلف اقوام غارتگر و متهاجم و... به ایران هنوز همچون کوهی استوار میباشد و از ارزش آن ذره ای کاسته نشده است. این جشن را برای اولین بار به جمشید شاه نسبت میدهند که در حدود 6000 سال پیش پادشاه ایران بوده است و او بعد از اتمام سازندگی ایران و فارغ آمدن از امور مملکتی جشنی را در اول فروردین که همراه با روزهای نیک و شکوفایی درختان بوده است پایه گذاری میکند. یکی دیگر از دلایل مهم شدن این جشن تولد اشو زرتشت در 6 فروزدین ماه میباشد که در 30 سالگی به پیامبری برگزیده شد. این دو رویداد مهم تاریخ ایران مبنای پیدایش جشن ملی نوروز گشته و هزاران سال است که گرامی داشته میشود و خواهد شد. در زمان پادشاهی هخامنشیان مردم عادی و سران کشورهای دیگر در کاخ آپادانا که بار عام بوده است جمع میشدند و از کشورهای دیگر برای پادشاه امپراطوری ایران هدایای مختلفی میآورده اند. داریوش کبیر در نوروز هر سال به معبد بابل میرفته است تا حسن نیت خویش را به ملت مغلوب به اثبات برساند. پادشاهان ساسانی و اشکانی با فر و شکوه خاصی نوروز را گرامیمیداشتند. پادشاه با جامه ابریشمیخویش در بارگاه جلوس میکرده است و موبدان زرتشتی با سینی بزرگی که در آن نان – شراب – سبزی – انگشتر – شمشیر – دوات – قلم و... بوده است به پیشگاه پادشاه رفته و با گفتن شاد باش سروده معروف زیر را میخواندند:
"شاها – به جشن فروردین به ماه فروردین – آزادی گزین بر داد و دین کیان – سروش آورد تر دانایی و بینایی و کاردانی و دیر زیوی با خوی هژبر – شادباش به تخت زرین – انوشه خور به جام جمشید و آئین نیاکان – در همت بلند باش – نیکوکاری و داد و راستی نگهدار – سرت سبز و جوانی چون خوید – اسبت کامکار و پیروز جنگ – تیغت روشن و کاری به دشمن – بازت گیرا و خجسته به شکار – کارت راست چون تیر – سرایت آباد و زندگی بسیار باد ". آورد جشن ارديبهشتگان ارديبهشت آمدو عالم بهشت شد عالم بهشت از دم ارديبهشت شد جشن ارديبهشتگان كه يكي از جشن هاي بزرگ ديني زرتشتيان است ، با برابري روز و ماه ارديبهشت، يعني دوم اريبهشت ماه تقويم فصلي هماهنگ است.اين روز بزرگ يادآور فروزهء اهورايي ارديبهشت يا اشه وهيشته و ويژگيهاي آن يعني بهترين راستي و پاكي میباشد. ارديبهشت، دومين امشاسپند، داراي انگاره اي مادي است به نام آتش يا آذر، فروغي خدا داده كه گرمي بخش و فروزان و پاك كننده و در يك كلام زندگي بخش است و پرتوهاي نوراني آن هستي را از نيستي جدا مي گرداند وراست را از دروغ باز مي شناساند. پس بجاست كه آتش را نموداري از آن داده بزرگ بدانيم. بهترين راستي برترين نعمتي است كه دست يابي به آن يعني پيروزي بزرگ و اين پيروزي شايسته جشني است بس بزرگتر با نام جشن ارديبهشتگان يا جشن اخلاق.چه زيباست در اين روزخجسته با پوششي سپيد در كنار فروغ آتش به درگاه اهورامزدا نيايش بريم و پاكي درون و برون را با رشته شادي و سرور به هم پيوند دهيم
جشن تیرگان
در ماه تیر هنگامی که روز تیر فرا میرسد ( 13 تیر ) ایرانیان جشن تیرگان را برگزار مینمایند. این جشن مانند تمام جشنها در نزد ایرانیان فلسفه ای تاریخی و ملی دارد که باعث افتخار هر ایرانی میگردد. طبق اسناد تاریخی و شاهنامه فردوسی هنگامی خاک زیادی از ایران در زمان پادشاهی منوچهر توسط تورانیان اشغال شده بود جنگی بین این دو کشور درگرفته که مدتها به طول انجامید و در نهایت هر دو طرف تصمیم به صلح مینمایند که قرار صلح بر این میشود که مرز ایران و توران توسط یک تیر مشخص گردد. و از آنجا که در زمان منوچهر شاه کسی جر آرش کمانیگر برتر و شایسته تر از بقیه نبود مسئولیت آن را بر عهده آرش مینهند و او بر فراز کوه دماوند رفته و با تمام نیرو و حس وطن پرستی تیری را رها میکند که در کنار رود جیحون بر روی درختی مینشیند و آنجا مرز ایران و توران میگردد. گفته شده است که بعد از پرتاب تیر آرش فوت میشود و به جهت وطن پرستی و حس ایران دوستی اش به تاریخ میپیوند به طوری که هنوز بعد از گذشت سالیان دراز آرش را مردم یکی از قهرمانان ایران میدانند.
در ماه تیر هنگامی که روز تیر فرا میرسد ( 13 تیر ) ایرانیان جشن تیرگان را برگزار مینمایند. این جشن مانند تمام جشنها در نزد ایرانیان فلسفه ای تاریخی و ملی دارد که باعث افتخار هر ایرانی میگردد. طبق اسناد تاریخی و شاهنامه فردوسی هنگامی خاک زیادی از ایران در زمان پادشاهی منوچهر توسط تورانیان اشغال شده بود جنگی بین این دو کشور درگرفته که مدتها به طول انجامید و در نهایت هر دو طرف تصمیم به صلح مینمایند که قرار صلح بر این میشود که مرز ایران و توران توسط یک تیر مشخص گردد. و از آنجا که در زمان منوچهر شاه کسی جر آرش کمانیگر برتر و شایسته تر از بقیه نبود مسئولیت آن را بر عهده آرش مینهند و او بر فراز کوه دماوند رفته و با تمام نیرو و حس وطن پرستی تیری را رها میکند که در کنار رود جیحون بر روی درختی مینشیند و آنجا مرز ایران و توران میگردد. گفته شده است که بعد از پرتاب تیر آرش فوت میشود و به جهت وطن پرستی و حس ایران دوستی اش به تاریخ میپیوند به طوری که هنوز بعد از گذشت سالیان دراز آرش را مردم یکی از قهرمانان ایران میدانند.
جشن مهرگان
مهرگان بعد از نوروز رده دوم را از نظر اهمیت جشنها دارا میباشد. از آنجا که نوروز آغاز سال جدید میباشد - مهرگان هم آغاز فصل زمستان است. این جشن روز مهر از فصل مهر میباشد ( 16 مهر ). فلسفه این جشن مهم ایرانی به دوران ضحاک تازی باز میگردد. ضحاک و اقوام او مدتهای مدیدی بر ایران حکومت میکردند و عده کثیری از جوانان ایران زمین را به قتل رسانده بودند و مردم از ظلم و جنایات آنان به تنگ آمده بودند. در آن زمان کاوه آهنگر از میان مردم بر خواست و با برافراشتن چرم آهنگری خود که بعدها درفش کاویانی نام گرفت رهبری براندازی ضحاک تازی را بر عهده میگیرد و او را با یاری مردم در کوه دماوند زندانی میکنند و به ظلم او پایان میدهند. به گفته های زیادی در تاریخ پرچم ایران نیز پس از کاوه آهنگر پدید آمد و درفش کاویانی به پرچم ملی ایرانیان مبدل گردید. سپس با آرا و پشتوانه مردم و کاوه آهنگر فریدون را بر تخت شاهی ایران نشانند و ایرانیان زندگی را با آرامش سپری نمودند.
مهرگان بعد از نوروز رده دوم را از نظر اهمیت جشنها دارا میباشد. از آنجا که نوروز آغاز سال جدید میباشد - مهرگان هم آغاز فصل زمستان است. این جشن روز مهر از فصل مهر میباشد ( 16 مهر ). فلسفه این جشن مهم ایرانی به دوران ضحاک تازی باز میگردد. ضحاک و اقوام او مدتهای مدیدی بر ایران حکومت میکردند و عده کثیری از جوانان ایران زمین را به قتل رسانده بودند و مردم از ظلم و جنایات آنان به تنگ آمده بودند. در آن زمان کاوه آهنگر از میان مردم بر خواست و با برافراشتن چرم آهنگری خود که بعدها درفش کاویانی نام گرفت رهبری براندازی ضحاک تازی را بر عهده میگیرد و او را با یاری مردم در کوه دماوند زندانی میکنند و به ظلم او پایان میدهند. به گفته های زیادی در تاریخ پرچم ایران نیز پس از کاوه آهنگر پدید آمد و درفش کاویانی به پرچم ملی ایرانیان مبدل گردید. سپس با آرا و پشتوانه مردم و کاوه آهنگر فریدون را بر تخت شاهی ایران نشانند و ایرانیان زندگی را با آرامش سپری نمودند.
گفته شده است که تاجگذاری اردشیر بابکان موئسس شاهنشاهی ساسانیان مقارن بوده است با جشن مهرگان. زیرا هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان این جشن را از بزرگترین جشنهای ملی میدانستند. بعد ها آغاز فصل مهر و آغاز مدارس را به احترام جشن مهرگان شروع نمودند و آنرا جشن فرهنگی مهرگان نامیدند. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه درباره جشن مهرگان مینویسد: در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه آهنگر شتافتند و فریدون را بر تخت شاهی قرار دادند. سپس ضحاک را در کوههای دماوند زندانی نمودند و مردمام ایران را از گزند او آزاد ساختند. بنی امیه با تعصب ضد ایرانی خود که از افراطیون اسلامیبود زرتشتیان ایران را در روز مهرگان وادار میساخت تا هدایایی بسیاری به او تقدیم کنند. جرجی زیدان در کتاب تمدن اسلا.میمقدار این باجها و هدایا را پنج تا ده میلیون درهم ذکر کرده است.
جشن مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر افزا ای نگار مهر چهر مهربان مهربای کن و به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی به – به روز مهر و جشن مهرگان