09-02-2014، 16:20
حدود 70 سال پیش، در سال 1312/1933م، در جریان كاوشهای موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» ایرانشناس، مجموعهای از گل نوشتهها در باروی شمال شرقی تخت جمشید به دست آمد.
حقوق زنان سه برابر مردان در زمان هخامنشی
این مجموعه كه مشتمل بر حدود 30هزار لوح بود، متعلق به سالهای 509 تا 494 ق.م است و به خط میخی ایلامی نوشته شده است. چهار سال بعد، این مجموعه برای مطالعه به طور امانی به دانشگاه شیكاگو سپرده شد.از آن زمان تاكنون، بخشی از نتایج مطالعات محققان این دانشگاه منتشر شده است.
سال گذشته، در بهار 1383، دكتر «گیل استاین»، مدیر موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو، 300 گل نوشته از متنهای ترجمه شده باروی تخت جمشید را از سوی دانشگاه شیكاگو در جعبههای ضد اسید و ضد رطوبت به ایران بازگرداند.
این اسناد كه دارای ارزش فرهنگی بسیاری است و بخشی از پیشینه فرهنگی ایرانیان را بازگو میكند، تاكنون در انبار موزه ملی نگهداری میشد. اما پس از دستهبندی و تهیه شناسنامه انگلیسی و فارسی، برای نخستین بار نمایشگاهی از این الواح در موزه ملی تا پایان خرداد ماه برپا شده است.
نمایش این تعداد الواح كه از نظر موضوعی نیز دستهبندی شدهاند، تاكنون در جهان بیسابقه بوده است. اما از این الواح چه اطلاعاتی به دست میآید؟
«شاهرخ رزمجو»، سرپرست مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی، توضیح میدهد: «بیش از 30 ملت در قلمرو ایران هخامنشی جای داشتند.
مرزهای ایران از یك سو، از هند تا یوگسلاوی و بلغارستان در اروپا و از سوی دیگر، از مصر و اتیوپی و لیبی در آفریقا تا مرزهای چین و دشتهای سیبری گسترده بود. اداره چنین قلمرو بزرگی در 2500 سال پیش نیاز به نظم و انضباط و سازماندهی اداری بسیار دقیقی داشت و هخامنشیان توانستند به كمك سازماندهی بینظیر خود، نزدیك به دو قرن این امپراتوری را به خوبی اداره كنند.
اسناد اداری هخامنشیان بیشتر به خط و زبان ایلامی روی گل نوشته میشد. در كنار آن، از خط و زبانهای دیگری مانند آرامی هم استفاده میشد كه بیشتر با جوهر روی پوست و چرم و لوح نوشته میشد. الواح ایلامی به نمایش درآمده نمونهای است از اسناد اداری هخامنشی كه شامل پرداخت مواد خوراكی برای موارد گوناگون از طرف دولت است.
«تعدادی هم رسیدهایی است كه در ازای دریافت كالا یا مواد غذایی داده میشد. چون هنوز پول و سكه به طور گسترده استفاده نمیشد. در آن زمان، تازه داریوش سیستم پولی را به وجود آورده بود و هنوز سیستم تبادلی بیشتر از طریق مواد غذایی انجام میشد.
تعدادی از متنها محتوی پرداختهای دینی است. این گونه متنها نشان میدهند كه روحانیان ایرانی و ایلامی برای نذر به خدایان یا مراسم مذهبی خود مواجبی از دولت دریافت میكردند و جالب این كه هر كدام از ایرانیان یا ایلامیان میتوانستند مواجب خدایان را دریافت كنند و برای خدای دیگری به مصرف برسانند.
یعنی همكاری بسیار نزدیكی میان دینها بود. در بعضی متنها آمده كه كالایی كه برای یك خدا داده میشد، بعد از اجرای مراسم به كارگران تحویل داده میشد تا آن را مصرف كنند. همین متنهای پرداختهای دینی میتواند اطلاعاتی از قبیل خدایان مورد پرستش یا مراسم مذهبی مردمان آن روز به ما بدهد.
مثلا از متنها در مییابیم كه مراسمی به نام «لن» وجود داشته است. چگونگی این مراسم مذهبی را دقیقا نمیدانیم اما ظاهرا مشابه مراسم مسح مسیحیان بوده است. نام خدایانی چون اهورامزدا، میترا، نریوسنگ و سپندارمد هم در این الواح به چشم میخورد و قدمت پرستش این خدایان را نشان می دهد.
نكته جالب دیگر این كه از ایزدبانو آناهیتا با همه قدمت و جایگاهی كه در افكار ایرانیان داشته نامی برده نشده اما پرداختهایی برای آب، رود و كوه مقدس وجود دارد كه شاید با این ایزد بانو بیارتباط نباشد.
بنابر توضیحات شاهرخ رزمجو، آن چه در این نمایشگاه بسیار مهم است، اثر مهری است روی یكی از این گل نوشتهها كه كهنترین اثر مهر هخامنشی در جهان محسوب میشود. این اثر مهر متعلق به سال 500 ق.م یا سال بیست و دوم داریوش است و خود مهر متعلق به كورش اول، پدربزرگ كورش بزرگ، یعنی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد است.
این مهر نقش سواری است نیزه به دست و پیادهای كه نیزهای از میان بدنش رد شده و كمان شكستهای در دست دارد. كورش اول در این مهر خود را چنین معرفی میكند: «كورش، پسر چیش پش، پادشاه شهر انشان». یعنی در زمان داریوش هنوز از مهرهای خیلی قدیمی، مربوط به پادشاه چند نسل قبل استفاده میشده است.
این مهر از نوع استامپی، مشابه مهرهای امروزی است. علاوه بر مهرهای استامپی، در این نمایشگاه گونه دیگر مهر نیز به نمایش درآمده به نام مهرهای سیلندری. این مهرها با غلتاندن آنها بر روی گل میتوانسته بینهایت شكل ایجاد كند.كاربرد مهرها همانند امروز برای رسمیت بخشیدن به اسناد بوده است.
در این نمایشگاه، یك نمونه قلم نگارش خط میخی نیز به نمایش درآمده است. این قلم به تازگی از حفاریهای دكتر اسماعیل یغمایی در «تل بندو» در فارس پیدا شده و ظاهرا برای نوشتن خط پروتو ایلامی (= ایلامی متقدم) بوده است نه خط میخی فارسی باستان. اما به هر حال، بهترین نمونهای است كه از یك قلم كتابت قدیمی در دست است.
رزمجو در مورد الواح گروههای دیگر میگوید: «سایر گروههای به نمایش درآمده، شامل مواجب مادران، مواجب سفر، مواجب حیوانات، مواجب كارگران و متنهای محاسبات است.»
سپس در مورد هر گروه توضیحاتی بدین شرح ارایه میدهد: «مادرانی كه ظاهرا كارمند دولت بودند و در شهرهای فارس، یعنی پارس قدیم، كار میكردند (چون این متنها همگی مربوط به ناحیه مذكور است)، از طرف دولت حق اولاد یا مواجب ویژهای دریافت میكردند.
بررسی حقوق و دستمزدها نشان میدهد كه در بعضی موارد، حتی با شغل برابر، زنان سه برابر مردان حقوق میگرفتند.
مواجب سفر بخشی به مسافرانی كه از شهرهای مختلفی چون قندهار، هند، سارد، مصر، شوش، كرمان و... آمده بودند، داده میشد و بخشی به پیكهای پیشتاز تعلق میگرفت.
به عبارتی، قدیمیترین پرداخت سیستم پست جهان در این الواح ثبت شده است. پیكهای پیشتاز كه در ایلامی «پیَّردَزیش» خوانده شدهاند، پیامها را به سرعت در طول جادههای امپراتوری حمل میكردند و این قدیمیترین و سریعترین سیستم پستی جهان بوده كه داریوش آن را بنیان نهاده بود.
برخی لوحها جنبه برچسب كالا داشته كه با خود كالا فرستاده میشده است. بعضی از متنها هم به متنهای محاسبات معروفاند. این متنها سالانهاند و گزارش پرداختها، برداشتها و ذخیره سال آینده را در بردارند. این متنها درست مانند متنهای حسابرسی امروزی جدولبندی شدهاند و خطوط جدولها روی الواح نمایان است.
متنهای محاسباتی از ریاضیات بسیار پیشرفتهای برخوردارند و برای مطالعه آنها باید علاوه بر ایلامی، بر ریاضی نیز مسلط بود.
روی بیشتر الواح به خصوص الواح محاسباتی، نوشتهها یا علایمی به چشم میخورد به خط آرامی كه با مركب نوشته شده و نشان میدهد از روی این متنها، آرشیو دیگری تهیه میشد كه روی پوست یا چرم به زبان و خط آرامی نوشته میشد و جای دیگری نگهداری میشد. روی بعضی الواح فقط علامتی مبنی بر نسخهبرداری به چشم میخورد و روی برخی دیگر، كاملا به آرامی نوشته شده «نسخ»، یعنی «نسخه برداری شد.»
آرشیوها به این دلیل بوده كه اگر مدارك اصلی از بین رفت، نسخهای از آن موجود باشد. تعدادی از منابع اصلی این كار نیز شامل پژوهشهایی كه دانشگاه شیكاگو روی این الواح انجام داده، به خصوص كتابهایی كه در مورد نقش مهرها تهیه كرده، به نمایش درآمده است.
مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی جدولی نیز از همه هجاهایی كه در كتیبههای باروی دوره هخامنشی به كار رفته تهیه كرده است. اما به درستی نمیتوان تعداد هجاهای خط ایلامی را مشخص كرد. چون ممكن است برای یك شكل چند صورت مختلف وجود داشته باشد.
همچنین در دورههای متفاوت ایلامی، شكل هجاها فرق میكند.
اما این جدول و گلها و قلم مخصوص نوشتن خط میخی با نام گوه كه از چوب تراشیده شده، به بازدید كنندگان امكان میدهد گل را در دست بگیرند و باگوه و به كمك جدول، هجاهای میخی را به نگارش درآورند و عملا شیوه نگارش دوره باستان را تجربه كنند.
همه الواح ایلامی آن چنان كه در این نمایشگاه میبینیم، پاك و سالم و خوانا نیستند. بسیاری از الواح خرد شده بودند. الواح خرد شده را كه تعدادشان هم بیشتر شده و به 35 هزار لوح رسیده، مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی در یك پروژه بلند مدت طبقهبندی كرده و به گروههایی چون نقش مهرهای فرعی (متن و لبه)، متن و نقش، نقش مهر، متن، لبه، مغزی، برچسب و... تقسیم كرده است. نمونهای از این قطعات نیز به نمایش درآمده است.
این قطعات غالبا ناخوانا هستند و مثل پازل بزرگی میمانند كه برای مطالعه باید قطعات مربوطه را پیدا كرد و به هم چسباند. همچنین قطعاتی سفالی در این مجموعه پیدا شده است كه نشان میدهد این الواح در كوزههای سفالی نگهداری میشدهاند.
در این نمایشگاه، ریسمانهای سوخته، یك نمونه گره و یك تارموی انسان هم به چشم میخورد كه از داخل الواح به دست آمدهاند. ریسمانها و گره به دلیل آتشسوزی تخت جمشید به دست اسكندر سوختهاند و تارموی به دست آمده به رنگ سفید است.
مو به مرور زمان سفید و سفت میشود و بعد از صد سال هم نمیتوان مو را با رنگ اصلی آن پیدا كرد، مگر اینکه در شرایط خاصی قرار گرفته باشد. از این رو، بر اساس رنگ مو نمیتوان سن تقریبی صاحب آن را تشخیص داد.
دو طرف همه این الواح سوراخ است. چون از داخل همگی این الواح ریسمانهایی عبور میكرده و از دو طرف لوح دو سر ریسمان بیرون میآمده و به صورت قلابی شكل پیدا میكرده است.
به این ترتیب، میتوانستند الواح را در جایی برای آرشیو آویزان كنند. معمولا سمت چپ الواح سطح صافی بوده كه جای انگشت شست دست چپ است. چون به هنگام نگارش لوح را معمولا در دست چپ نگه میداشتند و از چپ به راست هم مینوشتند. در همین قسمت، لوح مهر میشده و در واقع رسمیت پیدا میكرده است.
اگر نوشته ادامه پیدا میكرد، لوح را دور میگرداندند و در پشت لوح نوشته را ادامه میدادند. اگر نوشته پشت لوح را پر میكرد، به همان صورت رها میشد و سطح صاف سمت چپ آن مهر میشد تا به آن رسمیت بدهد. اما اگر فضایی خالی پشت كتیبه باقی ماند، آن فضا را مهر میكردند تا كس دیگری نتواند چیزی آن جا اضافه كند. (درست مانند امروز كه انتهای نامههای اداری یا چك را میبندند.)
«شاهرخ رزمجو» توضیح میدهد كه تمامی این الواح مشابه فاكتورهای امروزی است و هیچ گاه مستقیما به ما اطلاعاتی نمیدهند. اطلاعات را باید از داخل آنها كشید. مثلا واحدهای وزنی آن دوره كه برای پرداخت كالاها به كار رفته، از این الواح شناخته میشود: «بر» واحد وزنی جامدات و «مَّریش» واحد وزنی مایعات است.
در بعضی متنها، اسم منشی یا كاتب یا دبیری كه متن را نوشته، پایین متن اضافه میشود. ظاهرا آنها كه اسم دارند، شخص معروفی بودند كه جایگاه خاص اداری داشتند و وقتی نام خود را پایین متن میگذاشتند، میخواستند همه بدانند او چه كسی است. اما آن سازمان عریض و طویل اداری و اقتصادی چگونه اداره میشد؟
رزمجو میگوید: «این سازمان پرداختهای مواد غذایی به عنوان پول برای مصارف مختلف، زیر نظر شخصی اداره میشد به نام «پَرنَكَه» كه عموی داریوش بود. او معاونهایی داشت و این معاونها خود زیردستانی داشتند كه مقدار مواجب و مواجب مناطق مختلف را تعیین میكردند.
مناطق مختلف مسئولان متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند كه كالاها را حمل میكردند و به مناطق تحویل میدادند و كسانی هم بودند كه كالاها را تحویل میگرفتند. تمام اینها عضو یك سازمان بسیار منظم و دقیق و برنامهریزی شده پرداختهای حقوقی به آدمهای مختلف بودند.
آیا از این الواح میتوان پی برد كه زندانیان یا بردگانی هم در این نظام به كار گماشته میشدند؟
رزمجو در پاسخ به این سئوال میگوید: «در كتیبهها، از آدمها به عنوان آدمهای آزاد اسم برده شده كه كار میكنند و حقوق میگیرند. كاملا هم زیر نظر هستند، نه از نظر امنیتی و حفاظتی، از این نظر كه بدانند هر كس چقدر كار كرده و چقدر باید حقوق بگیرد تا مبادا حقوقش كم شود یا به تعویق بیفتد. وضعیت حقوقها هم نشان میدهد دستمزد در بعضی موارد خیلی بالا بوده است. اما از اسیر یا برده یا زندانی برای كارها استفاده نمیكردند.
ممكن است زندانیانی داشتهاند اما از آنها برای كارهای ساختمانی بهرهكشی نمیكردند. هنرمندان را به این منظور دعوت میكردند و هنرمندان طبق قراردادهایی كار میكردند. مدارك مختلفی هم در این مورد وجود دارد. مانند دعوتنامهای كه ساتراپ مصر برای هنرمندان مصری نوشته بود. در متنهای خزانه هم نام هنرمندان، ملیت آنان، كار و میزان دستمزدشان ثبت است.»