10-11-2013، 11:43
بعضیها حتی اگر خودشان هم بخواهند، برای برقراری پیوند عاطفی مشکل دارند!
پرسش: آیا کسانی هستند که از نظر احساسی قادر به عاشق شدن نباشند؟ به این دلیل میپرسم چون به تازگی با یک دختر فوقالعاده آشنا شدم اما احساس میکنم هیچ حس عمیقی در من برای او ایجاد نشد. به همین خاطر خیلی زود رابطهام را با او برهم زدم.
این را میتوان جزء آندسته از روابطی که میگویند «همانی نبود که باید باشد» دستهبندی کرد اما وقتی به تاریخچه روابط خودم نگاه میکنم (من سی ساله هستم و تجربههای زیادی دارم)، میبینم که هیچوقت نتوانستهام آن حس عمیقی که باید داشته باشم را تجربه کنم. البته خیلی از برهم خوردنهای روابط هم دلایل درستی داشتهاند اما حس میکنم که من از این واقعیتها فقط بعنوان بهانه استفاده میکردم.
واقعیت این است که هیچوقت تابحال نتوانستهام در نگاه اول ارتباط عمیقی ایجاد کنم -- حتی قبل از اینکه مشکلات شروع شوند. بااینحال، خیلی از دخترهایی که تابحال با آنها وارد رابطه شدهام خیلی به من وابسته میشدند و این مسئله باعث دردناک شدن برهم خوردن رابطه میشد.
حالا میفهمم که این چرخه شوم من را فلج کرده است. من از برهم زدن رابطههایم متنفرم. از آسیب زدن به احساسات زنان و احساس گناهی که بعد آن با من میماند متنفرم. دیگر نمیخواهم به کسی صدمه بزنم اما واقعاً تنها بودن هم برایم سخت است.
به همین خاطر میخواستم بپرسم که آیا مشکلی هست که باعث میشود من نتوانم رابطه عمیق با کسی برقرار کنم؟ یا آخرین به هم زدنم بیش از اندازه فکرم را مشغول کرده است؟
نمیتوانم دست از فکر کردن به آن دختر بردارم. دلم برایش تنگ شده است اما میترسم اگر دوباره با او ارتباط برقرار کنم و از او بخواهم به من شانس دوباره بدهد، باز نتوانم به او احساسی پیدا کنم و مجبور شوم باز با او به هم بزنم. آیا معنی اینها این است که به او حس عمیقی دارم یا به خاطر تنهایی این احساس را پیدا کردهام؟
پاسخ: جواب دادن به این سوال چندان نمیتواند قاطع باشد. خیلی از افراد واقعاً برای عاشق شدن مشکل دارند.
نمیخواهم اسم شما را هم جزء آنها قرار دهم. این واقعیت که از خودت این سوالها را میپرسی نشان میدهد که خودآگاهی دارید که این نشانه مثبتی است که یعنی قدرت احساسات عمیقتر و صمیمیت را دارید.
در سی سالگی، کمی زود است اگر بخواهیم بگوییم اینطرفی هستید یا آنطرفی. به همین دلیل نمیتوانم یک پاسخ قاطع درمورد وضعیتت بدهم، فقط میتوانم به مواردی اشاره کنم که کمی به آنها فکر کنید.
آیا روابط عمیق و پردوام دیگری -- با دوستان مرد، همکاران یا خویشاوندان -- دارید؟ کسانیکه نمیتوانند ارتباطات عمیق ایجاد کنند قادر به اعتماد کردن و نزدیک شدن واقعی به دیگران نیستند. همچنین ممکن است که این افراد خصوصیاتی داشته باشند که آنها را برای داشتن احساسات عمیق بترساند یا باعث شود طوری رفتار کنند که دیگران را دور کند. اگر هیچ رابطه پردوام مهمی نداشتهاید، این میتواند نشانه یک مشکل در حفظ صمیمت شما با دیگران باشد.
این واقعیت که وقتی با دختری به هم میزنید، ناراحت میشوید و دوست ندارید احساسات کسی را جریحهدار کنید هم نشانه بسیار خوبی است. این خصوصیت در افراد خودخواه و خوشیفته وجود ندارد.
ببینید روابط قبلیتان خیلی پرسروصدا بودهاند یا نه. بعضیها نمیتوانند روابط عمیقی داشته باشند اما در ایجاد آشفتگی و ناراحتی استادند. کسانیکه بدخلق و دمدمیمزاج هستند نمیتوانند هیچ وابستگی و صمیمیتی ایجاد کنند اما درعوض میتوانند روابطی مثل ترنهوایی ایجاد کنند که بالا و پایین برود.
همچنین به خاطر داشته باشید که عوامل اجتماعی هم وجود دارند. این روزها، بلوغ فکری دیرتر ایجاد میشود. بچهها به دانشگاه میروند، فارغالتحصیل میشوند و باز به خانه والدینشان برمیگردند و همانجا زندگی میکنند و حتی کار هم نمیکنند تا استقلال مالی پیدا کنند، درست مثل دوران نوجوانیشان. این روزها ۳۰ سالهها همان ۲۰ سالههای قدیم هستند.
اگر همین سوال را در سن ۵۰ سالگی از من میپرسیدی، با کمال اطمینان میگفتم که قطعاً مشکلی وجود دارد.
بااینحال، غیرمنطقی نیست که بخواهی در این سن آینده احساسی روشنی برای خود داشته باشی.
اما درمورد دختری که دلت برایش تنگ شده است: اگر فقط مسئله تنهایی بود، میتوانستی به دنبال دختر دیگری بروی. این واقعیت که فقط به این دختر فکر میکنی میتواند معنا و مفهوم زیادی داشته باشد. آیا رابطه را خیلی سریع تمام کردی؟ اشکالی ندارد باز جلو برو و از او شانس دوبارهای بخواه اما این امکان که ممکن است آن دختر دیگر تمایلی به این رابطه نداشته باشد را هم در نظر بگیر.
میتوانید یکی دو سال دیگر را هم کنار هم بگذرانید تا ببینید آیا وضعیت به همان ترتیب پیش میرود یا تغییر میکند. اما اگر فکر میکنی که از دور میتوانی کسی را دوست داشته باشی اما وقتی به او نزدیک میشوی این حس را نداری --مثلاً الان دلت برایش تنگ میشود اما وقتی با او رابطه برقرار میکنی احساس میکنی نمیتوانی رابطهات را با او عمیقتر کنی و باید به هم بزنی -- بد نیست که درمورد احساساتت با یک مشاور روانشناس صحبت کنی.
نکته آخر اینکه اگر دوست دارید عاشق شوید اما احساس میکنید که نمیتوانید، برای پیدا کردن علت آن روابط دیگر و خصوصیات اخلاقیتان را بررسی کنید.
پرسش: آیا کسانی هستند که از نظر احساسی قادر به عاشق شدن نباشند؟ به این دلیل میپرسم چون به تازگی با یک دختر فوقالعاده آشنا شدم اما احساس میکنم هیچ حس عمیقی در من برای او ایجاد نشد. به همین خاطر خیلی زود رابطهام را با او برهم زدم.
این را میتوان جزء آندسته از روابطی که میگویند «همانی نبود که باید باشد» دستهبندی کرد اما وقتی به تاریخچه روابط خودم نگاه میکنم (من سی ساله هستم و تجربههای زیادی دارم)، میبینم که هیچوقت نتوانستهام آن حس عمیقی که باید داشته باشم را تجربه کنم. البته خیلی از برهم خوردنهای روابط هم دلایل درستی داشتهاند اما حس میکنم که من از این واقعیتها فقط بعنوان بهانه استفاده میکردم.
واقعیت این است که هیچوقت تابحال نتوانستهام در نگاه اول ارتباط عمیقی ایجاد کنم -- حتی قبل از اینکه مشکلات شروع شوند. بااینحال، خیلی از دخترهایی که تابحال با آنها وارد رابطه شدهام خیلی به من وابسته میشدند و این مسئله باعث دردناک شدن برهم خوردن رابطه میشد.
حالا میفهمم که این چرخه شوم من را فلج کرده است. من از برهم زدن رابطههایم متنفرم. از آسیب زدن به احساسات زنان و احساس گناهی که بعد آن با من میماند متنفرم. دیگر نمیخواهم به کسی صدمه بزنم اما واقعاً تنها بودن هم برایم سخت است.
به همین خاطر میخواستم بپرسم که آیا مشکلی هست که باعث میشود من نتوانم رابطه عمیق با کسی برقرار کنم؟ یا آخرین به هم زدنم بیش از اندازه فکرم را مشغول کرده است؟
نمیتوانم دست از فکر کردن به آن دختر بردارم. دلم برایش تنگ شده است اما میترسم اگر دوباره با او ارتباط برقرار کنم و از او بخواهم به من شانس دوباره بدهد، باز نتوانم به او احساسی پیدا کنم و مجبور شوم باز با او به هم بزنم. آیا معنی اینها این است که به او حس عمیقی دارم یا به خاطر تنهایی این احساس را پیدا کردهام؟
پاسخ: جواب دادن به این سوال چندان نمیتواند قاطع باشد. خیلی از افراد واقعاً برای عاشق شدن مشکل دارند.
نمیخواهم اسم شما را هم جزء آنها قرار دهم. این واقعیت که از خودت این سوالها را میپرسی نشان میدهد که خودآگاهی دارید که این نشانه مثبتی است که یعنی قدرت احساسات عمیقتر و صمیمیت را دارید.
در سی سالگی، کمی زود است اگر بخواهیم بگوییم اینطرفی هستید یا آنطرفی. به همین دلیل نمیتوانم یک پاسخ قاطع درمورد وضعیتت بدهم، فقط میتوانم به مواردی اشاره کنم که کمی به آنها فکر کنید.
آیا روابط عمیق و پردوام دیگری -- با دوستان مرد، همکاران یا خویشاوندان -- دارید؟ کسانیکه نمیتوانند ارتباطات عمیق ایجاد کنند قادر به اعتماد کردن و نزدیک شدن واقعی به دیگران نیستند. همچنین ممکن است که این افراد خصوصیاتی داشته باشند که آنها را برای داشتن احساسات عمیق بترساند یا باعث شود طوری رفتار کنند که دیگران را دور کند. اگر هیچ رابطه پردوام مهمی نداشتهاید، این میتواند نشانه یک مشکل در حفظ صمیمت شما با دیگران باشد.
این واقعیت که وقتی با دختری به هم میزنید، ناراحت میشوید و دوست ندارید احساسات کسی را جریحهدار کنید هم نشانه بسیار خوبی است. این خصوصیت در افراد خودخواه و خوشیفته وجود ندارد.
ببینید روابط قبلیتان خیلی پرسروصدا بودهاند یا نه. بعضیها نمیتوانند روابط عمیقی داشته باشند اما در ایجاد آشفتگی و ناراحتی استادند. کسانیکه بدخلق و دمدمیمزاج هستند نمیتوانند هیچ وابستگی و صمیمیتی ایجاد کنند اما درعوض میتوانند روابطی مثل ترنهوایی ایجاد کنند که بالا و پایین برود.
همچنین به خاطر داشته باشید که عوامل اجتماعی هم وجود دارند. این روزها، بلوغ فکری دیرتر ایجاد میشود. بچهها به دانشگاه میروند، فارغالتحصیل میشوند و باز به خانه والدینشان برمیگردند و همانجا زندگی میکنند و حتی کار هم نمیکنند تا استقلال مالی پیدا کنند، درست مثل دوران نوجوانیشان. این روزها ۳۰ سالهها همان ۲۰ سالههای قدیم هستند.
اگر همین سوال را در سن ۵۰ سالگی از من میپرسیدی، با کمال اطمینان میگفتم که قطعاً مشکلی وجود دارد.
بااینحال، غیرمنطقی نیست که بخواهی در این سن آینده احساسی روشنی برای خود داشته باشی.
اما درمورد دختری که دلت برایش تنگ شده است: اگر فقط مسئله تنهایی بود، میتوانستی به دنبال دختر دیگری بروی. این واقعیت که فقط به این دختر فکر میکنی میتواند معنا و مفهوم زیادی داشته باشد. آیا رابطه را خیلی سریع تمام کردی؟ اشکالی ندارد باز جلو برو و از او شانس دوبارهای بخواه اما این امکان که ممکن است آن دختر دیگر تمایلی به این رابطه نداشته باشد را هم در نظر بگیر.
میتوانید یکی دو سال دیگر را هم کنار هم بگذرانید تا ببینید آیا وضعیت به همان ترتیب پیش میرود یا تغییر میکند. اما اگر فکر میکنی که از دور میتوانی کسی را دوست داشته باشی اما وقتی به او نزدیک میشوی این حس را نداری --مثلاً الان دلت برایش تنگ میشود اما وقتی با او رابطه برقرار میکنی احساس میکنی نمیتوانی رابطهات را با او عمیقتر کنی و باید به هم بزنی -- بد نیست که درمورد احساساتت با یک مشاور روانشناس صحبت کنی.
نکته آخر اینکه اگر دوست دارید عاشق شوید اما احساس میکنید که نمیتوانید، برای پیدا کردن علت آن روابط دیگر و خصوصیات اخلاقیتان را بررسی کنید.