30-06-2012، 21:19
دوات (لیقه و مركب)
مدائنی گفته است : دواتت را نیكو گردان و در حفظ و نگاهداری اش بكوش كه دواتها خزینه های ادب و فرهنگ اند.
جاحظ گوید: اسم لیقه وقتی صدق می كند كه آلوده به مركب و داخل دوات قرار گیرد.
استادی گفته است: بر عهده كاتب است كه لیقه را در هر ماه تجدید كند و در هنگام فراغ از كتابت، در دوات را بگذارد تا از گرد و غبار محفوظ بماند و خط را فاسد و تباه نسازد.
و بدان جهت مركب را مداد نامیده اند كه قلم را مدد می دهد و كمك می كند و مركب از آن روی گویند كه از اجزاء چندی فراهم آمده است. كلمه مداد به رنگهای دیگر نیز گفته می شود، ولی رنگ سیاه پیوسته در كار كتابت می آید و به رنگهای دیگر گاهگاه احتیاج می افتد.
رنگ سیاه خود درجاتی دارد:
1- به شدت سیاهی (به عربی حالك) 2- سیاه عادی و معمولی (قاتم) 3- سیاه مایل به خاكستری (دَیجُور) 4- سیاه مایل به سبز یا سیاه طاوسی (مُدهام)
گویند: هیچ رنگی مانند سیاه، بر صفحه كاغذ سفید خوشایند نیست.
مجنون هراتی سروده است:
ولی باید به هر چل روز، دانا بپالاید دوات خویشتن را
بشوید پاك و صافی لیقه اش را كه از وی دور سازد غلّ و غش
ولیكن كاتبان را در برابر دو می باید دوات ای پاك منظر
زبهر آنكه چون پیوسته خواهی كتابت راندن از رنگ سیاهی
ضرورت چون كتابت گشت بسیار سیاهی را شود غلظت پدیدار
برای رفع آن بر قول اصحاب بباید ریخت در وی اندكی آب
ولیكن آب در وی چون چكانی همان ساعت نوشتن كی توانی
ضرورت یك زمان باید نهادن دواتی دیگر آن گه سرگشادن
چو این در وقت غلظت بوده باشد سیاهیّ دگر آسوده باشد
در این یك نیز باید ریخت آبت وزان یك كردن آغاز كتابت
دوات باید سرگشاده و كم عمق باشد. لیقه عبارت از چند نخ ابریشم تابیده است كه به مركب بیالایند و فایده اش این است كه از ریختن و پاشیدن مركب مانع می شود و مركب را به اندازه به دَم قلم می دهد. برای خطاطی، مركبی كه در ایران و كشورهای اسلامی بدین منظور می سازند، بهتر از مركّب های خارجی است .
خوش نوشتن به سه چیز حاصل شود: اول تعلیم استاد، دوم بسیاری مشق، سوم صفای باطن؛ و چنان كه خواجه یاقوت علیه الرحمة و الغفران – فرموده كه «الخط مخفی فی تعلیم الاستاد و كثرة المشق وصفاء الباطن و ادمان (تمرین مداوم) هر روزه از دست نباید داد كه این معنی مُضر است به تخصیص مبتدی را. و عند الملال ترك باید داد.»
در دانشوران ناصری اشارتی به اهمیت خوشنویسی و لزوم قواعد آمده است:
اهل خط گویند: هر صنعت و علمی را می توان با عضو ناقص تحصیل كرد الّا خط كه در آن باید تمام اعضا از چشم و گوش و دست و پابی عیب باشد، و مزاج معتدل و عقل كامل و اسباب جمع. چون با كوری توان در علم كامل (شد) و هم با كری و بعض از عیوب اعضا توان در صناعات حسّیّه مثل نقاشی و از این قبیل كمالی پیدا كرد، ولی خط چون نصف علم است هم محتاج به چشم صحیح بی عیب(است) و هم احتیاج خواهد داشت به شنیدن. از این بیان معلوم است كه هم خط را شأنی بلند است و هم خوشنویسی را مرتبتی ارجمند، كه سبب بقای علوم و آثار آیات الهی است الی یوم القیامه، و این معنی واضح است.
كتب سماوی و اخبار و احادیث انبیاء قبل از خاتم، این كه از میان برفت، عمده سبب، نبودن خطوطشان بوده است در تحت قاعده. و چون علم و صنعت و سایر چیزهای متعلق به دین و دولت از تحت قاعده و قانون خارج باشد پاینده نماند؛ و ماندن قرآن و سایر اخبار و احادیث كتب در دوره اسلامیه، عمده خطوطی است كه بعد از اسلام وضع شد كه بدان خطوط آن آثار باقی ماند. (جلد 5 ص 104 از كتاب نامه دانشوران)
قلم مهمترین ابزار خوشنویسی
.چگونگی گزینش قلم
.تراشیدن قلم
.مراحل تراش قلم
قلم مهمترین ابزار نوشتن است كه در شرافت آن گفته اند: اول چیزی كه خدا آفرید و به او فرمان داد قلم بود. و خدای تعالی در كتاب عظیم خود در سوره قلم ابتدا به ذكر آن فرموده است: «ن و القلم و مایسطرون» و گفته اند: بدان سبب نام قلم گرفته كه از اصله ی خود بریده و قطع گردیده است، چون قلم به معنی قطع است. و نیز گفته اند: وقتی تراشیده شد قلم گویند و اِلاّ آن را (نی) نامند.
قلم خوب آن است كه در پختگی، اعتدال داشته باشد، نه خام باشد نه سوخته؛ و باید سرخ و سفید باشد نه سیاه و زرد و نه خاكستری. نشان پختگی اش آن است كه سرخی آن به غایت سرخ و سفیدی آن نهایت سفید باشد. نه در سرخی سیاه رنگ بود و نه در سفیدی زردگونه. راست باشد و رگهای پوست آن نیز راست و هموار بود، گره و پیچ نداشته باشد، كه اگر رگهای اصلی قلم راست نبود نوشتن نیك را لایق و فایق نیست. در بلندی و كوتاهی و سنگینی و استحكام نیز به حد اعتدال ومحكم و مجوّف و اندرون سفید باشد نه سست و سبك.
«در قلم شش سین بود، سه زان حسن، سه زان قبیح سرخ و سخت و سنگی و دیگر سبك سست و سیاه »
دیگری گفته است:
«نگزینی سیاه و سست و سبك سرخ و سنگین و سخت پیدا كن»
سلطانعلی مشهدی می گوید:
اولاً می كنم بیان قلم بشنو این حرف از زبان قلم
كه قلم سرخ رنگ می باید نه به سختی چو سنگ می باید
نه سیاه و نه كوته و نه دراز یادگیر ای جوان ز روی نیاز
معتدل نه ستبر و نه باریك و اندرونش سفید و نی تاریك
نه بر او پیچ و نه در او تابی ملك خط راست نیك اسبابی
گر قلم سخت باشد و گر سست دست از این و از آن بباید شست
مجنون هراتی در رسم الخط خود گوید:
قلم باید كه باشد بی خم و تاب درون اسپید و رگها راست دریاب
دگر سرخ و سپید و سخت و سنگین چنین گفتند استادان پیشین
استادی به دوست خود نوشت:
در طول مدّتی كه در كار كتابت ممارست داشته ام كتابتی كه بر نام و نشان، چیره و جاری مجرای القاب و انساب گردیده است، دریافته ام كه قلمهای سخت كه محصول خشكی است، بر روی كاغذ كلفت و پوست با جریان و گذرنده است. و آبی آن بر روی كاغذ معمولی روانتر و صافتر می گذرد. باید قلمهایی برگزینی كه محكم و با پوست پاكیزه و روشن و كم پیه و پرگوشت و تنگدل و سنگین وزن باشد.
مدائنی گفته است : دواتت را نیكو گردان و در حفظ و نگاهداری اش بكوش كه دواتها خزینه های ادب و فرهنگ اند.
جاحظ گوید: اسم لیقه وقتی صدق می كند كه آلوده به مركب و داخل دوات قرار گیرد.
استادی گفته است: بر عهده كاتب است كه لیقه را در هر ماه تجدید كند و در هنگام فراغ از كتابت، در دوات را بگذارد تا از گرد و غبار محفوظ بماند و خط را فاسد و تباه نسازد.
و بدان جهت مركب را مداد نامیده اند كه قلم را مدد می دهد و كمك می كند و مركب از آن روی گویند كه از اجزاء چندی فراهم آمده است. كلمه مداد به رنگهای دیگر نیز گفته می شود، ولی رنگ سیاه پیوسته در كار كتابت می آید و به رنگهای دیگر گاهگاه احتیاج می افتد.
رنگ سیاه خود درجاتی دارد:
1- به شدت سیاهی (به عربی حالك) 2- سیاه عادی و معمولی (قاتم) 3- سیاه مایل به خاكستری (دَیجُور) 4- سیاه مایل به سبز یا سیاه طاوسی (مُدهام)
گویند: هیچ رنگی مانند سیاه، بر صفحه كاغذ سفید خوشایند نیست.
مجنون هراتی سروده است:
ولی باید به هر چل روز، دانا بپالاید دوات خویشتن را
بشوید پاك و صافی لیقه اش را كه از وی دور سازد غلّ و غش
ولیكن كاتبان را در برابر دو می باید دوات ای پاك منظر
زبهر آنكه چون پیوسته خواهی كتابت راندن از رنگ سیاهی
ضرورت چون كتابت گشت بسیار سیاهی را شود غلظت پدیدار
برای رفع آن بر قول اصحاب بباید ریخت در وی اندكی آب
ولیكن آب در وی چون چكانی همان ساعت نوشتن كی توانی
ضرورت یك زمان باید نهادن دواتی دیگر آن گه سرگشادن
چو این در وقت غلظت بوده باشد سیاهیّ دگر آسوده باشد
در این یك نیز باید ریخت آبت وزان یك كردن آغاز كتابت
دوات باید سرگشاده و كم عمق باشد. لیقه عبارت از چند نخ ابریشم تابیده است كه به مركب بیالایند و فایده اش این است كه از ریختن و پاشیدن مركب مانع می شود و مركب را به اندازه به دَم قلم می دهد. برای خطاطی، مركبی كه در ایران و كشورهای اسلامی بدین منظور می سازند، بهتر از مركّب های خارجی است .
خوش نوشتن به سه چیز حاصل شود: اول تعلیم استاد، دوم بسیاری مشق، سوم صفای باطن؛ و چنان كه خواجه یاقوت علیه الرحمة و الغفران – فرموده كه «الخط مخفی فی تعلیم الاستاد و كثرة المشق وصفاء الباطن و ادمان (تمرین مداوم) هر روزه از دست نباید داد كه این معنی مُضر است به تخصیص مبتدی را. و عند الملال ترك باید داد.»
در دانشوران ناصری اشارتی به اهمیت خوشنویسی و لزوم قواعد آمده است:
اهل خط گویند: هر صنعت و علمی را می توان با عضو ناقص تحصیل كرد الّا خط كه در آن باید تمام اعضا از چشم و گوش و دست و پابی عیب باشد، و مزاج معتدل و عقل كامل و اسباب جمع. چون با كوری توان در علم كامل (شد) و هم با كری و بعض از عیوب اعضا توان در صناعات حسّیّه مثل نقاشی و از این قبیل كمالی پیدا كرد، ولی خط چون نصف علم است هم محتاج به چشم صحیح بی عیب(است) و هم احتیاج خواهد داشت به شنیدن. از این بیان معلوم است كه هم خط را شأنی بلند است و هم خوشنویسی را مرتبتی ارجمند، كه سبب بقای علوم و آثار آیات الهی است الی یوم القیامه، و این معنی واضح است.
كتب سماوی و اخبار و احادیث انبیاء قبل از خاتم، این كه از میان برفت، عمده سبب، نبودن خطوطشان بوده است در تحت قاعده. و چون علم و صنعت و سایر چیزهای متعلق به دین و دولت از تحت قاعده و قانون خارج باشد پاینده نماند؛ و ماندن قرآن و سایر اخبار و احادیث كتب در دوره اسلامیه، عمده خطوطی است كه بعد از اسلام وضع شد كه بدان خطوط آن آثار باقی ماند. (جلد 5 ص 104 از كتاب نامه دانشوران)
قلم مهمترین ابزار خوشنویسی
.چگونگی گزینش قلم
.تراشیدن قلم
.مراحل تراش قلم
قلم مهمترین ابزار نوشتن است كه در شرافت آن گفته اند: اول چیزی كه خدا آفرید و به او فرمان داد قلم بود. و خدای تعالی در كتاب عظیم خود در سوره قلم ابتدا به ذكر آن فرموده است: «ن و القلم و مایسطرون» و گفته اند: بدان سبب نام قلم گرفته كه از اصله ی خود بریده و قطع گردیده است، چون قلم به معنی قطع است. و نیز گفته اند: وقتی تراشیده شد قلم گویند و اِلاّ آن را (نی) نامند.
قلم خوب آن است كه در پختگی، اعتدال داشته باشد، نه خام باشد نه سوخته؛ و باید سرخ و سفید باشد نه سیاه و زرد و نه خاكستری. نشان پختگی اش آن است كه سرخی آن به غایت سرخ و سفیدی آن نهایت سفید باشد. نه در سرخی سیاه رنگ بود و نه در سفیدی زردگونه. راست باشد و رگهای پوست آن نیز راست و هموار بود، گره و پیچ نداشته باشد، كه اگر رگهای اصلی قلم راست نبود نوشتن نیك را لایق و فایق نیست. در بلندی و كوتاهی و سنگینی و استحكام نیز به حد اعتدال ومحكم و مجوّف و اندرون سفید باشد نه سست و سبك.
«در قلم شش سین بود، سه زان حسن، سه زان قبیح سرخ و سخت و سنگی و دیگر سبك سست و سیاه »
دیگری گفته است:
«نگزینی سیاه و سست و سبك سرخ و سنگین و سخت پیدا كن»
سلطانعلی مشهدی می گوید:
اولاً می كنم بیان قلم بشنو این حرف از زبان قلم
كه قلم سرخ رنگ می باید نه به سختی چو سنگ می باید
نه سیاه و نه كوته و نه دراز یادگیر ای جوان ز روی نیاز
معتدل نه ستبر و نه باریك و اندرونش سفید و نی تاریك
نه بر او پیچ و نه در او تابی ملك خط راست نیك اسبابی
گر قلم سخت باشد و گر سست دست از این و از آن بباید شست
مجنون هراتی در رسم الخط خود گوید:
قلم باید كه باشد بی خم و تاب درون اسپید و رگها راست دریاب
دگر سرخ و سپید و سخت و سنگین چنین گفتند استادان پیشین
استادی به دوست خود نوشت:
در طول مدّتی كه در كار كتابت ممارست داشته ام كتابتی كه بر نام و نشان، چیره و جاری مجرای القاب و انساب گردیده است، دریافته ام كه قلمهای سخت كه محصول خشكی است، بر روی كاغذ كلفت و پوست با جریان و گذرنده است. و آبی آن بر روی كاغذ معمولی روانتر و صافتر می گذرد. باید قلمهایی برگزینی كه محكم و با پوست پاكیزه و روشن و كم پیه و پرگوشت و تنگدل و سنگین وزن باشد.