► { Çhå†Rööm { Vêr§ïöñ 74 ◄

[.. ReZa ..]

اون روز دوستم سوسک آورده بود از ازمایشگاه باباش میاورد جلو چشم من در عرض جیم ثانیه کل حیاط مدرسرو میدوییدم ..

عجب دوست ماهی داری تو ... منو باهاش آشنا میکنی؟؟!!

[Snow-Girl]

دنبـی ^__^

خوبی آجی؟!

[Ƒαкє ѕмιƖє]

یادش بخیر bax قدیمی خودمون چقد تو گفتگو میخندیدیم و میحرفیدیم ... الان اصلا حس و حال نوشتن واسه همچین دخترای بی بخاری نیست ... یه پسر درست حسابی هم نیست ، بگیمو بخندیم ...
لعنت به این بخت ...

امکان
|: وقتی حس نوشتن نداری برادر من چرا انتظار داری از ما بخاری بلند بشه!؟ |:

تو زغال آماده کن ما بخار از خودمون در میدهیم !! ((:

نمیشه که ... ما ذغالو گذاشتیمو ریدیف کردیم ، دیدی زد همین فکستنی گفتگو هم به آتش کشیده شد ...
ایجوری نمیشه باید راهی اندیشید که به اوج قبلیش بگرده ...!! نه؟؟

راهی نی زحمت نکش
همه اونایی که باس باشن نیسن
قبلن خودمون انقد زر میزدیم تند تند نسخه میزدن ایسان میدونه={
تابستون چه حالی داد ایسان فرید مهراوه نفس ستی...

): هعیعیعیعی مهتاب چقدر خوب بود اون روزا ): !!

[Wєιяɗ]

بابا اون دلم گرفته ای خدا اهنگ دایان بود درگیرش نشید
سلام عخشم اومد^_-

[ÐeaÐ GiЯl]

یادش بخیر bax قدیمی خودمون چقد تو گفتگو میخندیدیم و میحرفیدیم ... الان اصلا حس و حال نوشتن واسه همچین دخترای بی بخاری نیست ... یه پسر درست حسابی هم نیست ، بگیمو بخندیم ...
لعنت به این بخت ...

|: وقتی حس نوشتن نداری برادر من چرا انتظار داری از ما بخاری بلند بشه!؟ |:

تو زغال آماده کن ما بخار از خودمون در میدهیم !! ((:

نمیشه که ... ما ذغالو گذاشتیمو ریدیف کردیم ، دیدی زد همین فکستنی گفتگو هم به آتش کشیده شد ...
ایجوری نمیشه باید راهی اندیشید که به اوج قبلیش بگرده ...!! نه؟؟

آرع |: !!

بابا یه موضوع مینداختن وسط قرت قرت میخندیدن |: الان ما با خوبی و چه خبر این گفتگو ،صفحه هاشو پر کردیم |: !! والا !

از فریـد خبر داری!؟ (:

همکلاسیش بودی دوستش بودی چیش بـودی؟! |: فقط از حرفای تو فرید صورتی یادمه |: !!

چی چی صورتی بود!؟

---

دلم گرفته ای خدا تنها شدم دوباره...

): مهتـآبم!؟

---

نآزنیـن !

خوشبختیـم

Me to (:

خوبی نازنین خانوم!؟

قـربانتـــ تو خوبــی !؟

[Wєιяɗ]

یادش بخیر bax قدیمی خودمون چقد تو گفتگو میخندیدیم و میحرفیدیم ... الان اصلا حس و حال نوشتن واسه همچین دخترای بی بخاری نیست ... یه پسر درست حسابی هم نیست ، بگیمو بخندیم ...
لعنت به این بخت ...

امکان
|: وقتی حس نوشتن نداری برادر من چرا انتظار داری از ما بخاری بلند بشه!؟ |:

تو زغال آماده کن ما بخار از خودمون در میدهیم !! ((:

نمیشه که ... ما ذغالو گذاشتیمو ریدیف کردیم ، دیدی زد همین فکستنی گفتگو هم به آتش کشیده شد ...
ایجوری نمیشه باید راهی اندیشید که به اوج قبلیش بگرده ...!! نه؟؟

راهی نی زحمت نکش
همه اونایی که باس باشن نیسن
قبلن خودمون انقد زر میزدیم تند تند نسخه میزدن ایسان میدونه={
تابستون چه حالی داد ایسان فرید مهراوه نفس ستی...

): هعیعیعیعی مهتاب چقدر خوب بود اون روزا ): !!

واقعا هیچ چی مث قبل نمیشه：[[

[ÐeaÐ GiЯl]

دنبـی ^__^

خوبی آجی؟!

مرســی عزیـزم

تو شطــوری !؟

[Wєιяɗ]

ستی عخشم کوشی؟؟؟

[ÐeaÐ GiЯl]

مـن رفتمــی


بــآی بکـس (:

[Snow-Girl]

جواب ایرانی ها به اس ام اس یه ناشناس :

دهه پنجاهی: حتما” اشتباه فرستاده

دهه شصتی بعد چند بارتکرار: شما؟

دهه هفتادی:هنوز عرقه پیام خشک نشده u؟

دهه هشتادی: کدوم یکی هستی؟

اینطور پیش بره نودی ها شماره ناشناس ندارن !