“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،
به نام بغض….”
عشق گم شده من …
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…
دوستت دارم !
فقط همین!
لَعنَت بِه اِس اِم اِس
بِه موبایــل
بِه اینترنت
بِه مَسیج
مَن
خودت را اَز نَزدیک میخواهـــــــــــــَـــــــــم !
قـتــی آدم یکــــ نفـر را دوستــــ داشتـــه بـــاشــد
بیشتـــر تنهـــــاستــــ!
چــون بـــ هیــچ کــس جـــز همـــان آدم نمـــی تــوانـــد بگـــویـــد
چــه احســاسـی دارد...
و اگـــر آن آدم کســی بـــاشــد کــــه تــــو را بــه سکـوتــــــ تشــویـق کنـــد
تنهــایــی تـــــــو کـــامــل مــی شـــود!
دلم میخواهد…
دلم میخواهد نامت را صدا کنم!
یک طور دیگر
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!
دلم میخواهد نامت را صداکنم…
یک طور که دلت قرص شود که من هستم!
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ,تو هم هستی…
این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد!!!
به نام بغض….”
عشق گم شده من …
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…
دوستت دارم !
فقط همین!
لَعنَت بِه اِس اِم اِس
بِه موبایــل
بِه اینترنت
بِه مَسیج
مَن
خودت را اَز نَزدیک میخواهـــــــــــــَـــــــــم !
قـتــی آدم یکــــ نفـر را دوستــــ داشتـــه بـــاشــد
بیشتـــر تنهـــــاستــــ!
چــون بـــ هیــچ کــس جـــز همـــان آدم نمـــی تــوانـــد بگـــویـــد
چــه احســاسـی دارد...
و اگـــر آن آدم کســی بـــاشــد کــــه تــــو را بــه سکـوتــــــ تشــویـق کنـــد
تنهــایــی تـــــــو کـــامــل مــی شـــود!
دلم میخواهد…
دلم میخواهد نامت را صدا کنم!
یک طور دیگر
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!
دلم میخواهد نامت را صداکنم…
یک طور که دلت قرص شود که من هستم!
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ,تو هم هستی…
این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد!!!