14-01-2014، 19:55
دردودل امیر تتلوباطرفدارش
امیر تتلو:
خوب یکم دردو دل دارم تا آخرش بشینیدبخونید لطفا ... روز جمعه که میشه دلم بدجوری میگیره
یاد آلبومی میافتم که چند سال زحمتشوکشیدم(زیر همکف) شب و روزمو گذاشتم پاش
اونوقت خیلی راحت شرکت EMA و آقای احسانآذیش پولشو بالا کشید یه قرونشم نداد...
یاد داداشی میافتم که چندین سال زحمتشوکشیدم تا بشه یه خواننده قوی همه چیزو یادش دادم
وقتی به هدفش رسید دیگه حال منم نمیپرسه...
یاد رفیقی میافتم که غمو غصه هاش واسهمن بود سگ دوش و تبلیغاتش پای من بود بعد تا شد کارگردان و معروف شد مارو یادش رفت...
یاد اون کسائی میفتم که با آهنگات تو غمشونگریه میکنن تو شادیشون میرقصن بعد که یه جا میبیننت میان میگن تو اسمت چی بود ؟؟؟؟
یاد اون روزایی میافتم که واقعا پول نداشتمپیشنهاد میشد برم تو عروسی بخونم
ولی با بی پولی میساختم و نمیرفتم بعدمیومدم میدیدم زیر عکسم کامنت گذاشتن خالتور ...
یاد رفیقأیی میفتم که فقط دنبال اینن کهباهات عکس بگیرن بزارن تو صفحهٔ فیس بوک ...
یاد کنسرتی میافتم که خواننده پیشکسوتمونعوض اینکه بیاد کمک کنه به من که تازه داشتم پا میگرفتم اومد گفت عکس این بچه قرتی و پاک کنین وگرنه من نمیخونم ...
یاد دوبی میفتم و غربتو تنهأییو گرماشو اتفاقهای بعد از برگشتن به ایران و یاد زندان....
یاد بابا میفتم که رفت ...
یاد جوونی و سوپر مارکت و جنس بردن درخونه اینو اون ...
یاد ویدئو هایی که هم باید زحمتشو بکشیهم باید خرجش کنی یه قرون که ازش در نمیاد هیچ تازه شبکه هم پخششون نمیکنه چون توش مدل دختر نداره و لوس آنجلسی نیست ...
یاد آهنگ هایی که خوندم هم شعرش هم ملودیشهم خرجش هم بدبختیش همش پای خودم بود بعد بخاطر پخش شدن تو شبکه آرمه آونگ زدم روش .....
یاد کنسرت مجانی واسه درومدن ویزا ...یاداونایی که هیچ کودوم از اینرو نمیدوننو مسیج میدان برو بابا بچه سوسول با اون گوشوارهات ...
یاد خیلی چیزی دیگه که روم نمیشه بگم...
روز جمعه ۱۰ِ صبح تازه بیدار شدم از خوابو میبینم عجب دنیای نامردیه بعد همهٔ اینا هنوز هیچی متعلق به خودم نیست.
امیر تتلو:
خوب یکم دردو دل دارم تا آخرش بشینیدبخونید لطفا ... روز جمعه که میشه دلم بدجوری میگیره
یاد آلبومی میافتم که چند سال زحمتشوکشیدم(زیر همکف) شب و روزمو گذاشتم پاش
اونوقت خیلی راحت شرکت EMA و آقای احسانآذیش پولشو بالا کشید یه قرونشم نداد...
یاد داداشی میافتم که چندین سال زحمتشوکشیدم تا بشه یه خواننده قوی همه چیزو یادش دادم
وقتی به هدفش رسید دیگه حال منم نمیپرسه...
یاد رفیقی میافتم که غمو غصه هاش واسهمن بود سگ دوش و تبلیغاتش پای من بود بعد تا شد کارگردان و معروف شد مارو یادش رفت...
یاد اون کسائی میفتم که با آهنگات تو غمشونگریه میکنن تو شادیشون میرقصن بعد که یه جا میبیننت میان میگن تو اسمت چی بود ؟؟؟؟
یاد اون روزایی میافتم که واقعا پول نداشتمپیشنهاد میشد برم تو عروسی بخونم
ولی با بی پولی میساختم و نمیرفتم بعدمیومدم میدیدم زیر عکسم کامنت گذاشتن خالتور ...
یاد رفیقأیی میفتم که فقط دنبال اینن کهباهات عکس بگیرن بزارن تو صفحهٔ فیس بوک ...
یاد کنسرتی میافتم که خواننده پیشکسوتمونعوض اینکه بیاد کمک کنه به من که تازه داشتم پا میگرفتم اومد گفت عکس این بچه قرتی و پاک کنین وگرنه من نمیخونم ...
یاد دوبی میفتم و غربتو تنهأییو گرماشو اتفاقهای بعد از برگشتن به ایران و یاد زندان....
یاد بابا میفتم که رفت ...
یاد جوونی و سوپر مارکت و جنس بردن درخونه اینو اون ...
یاد ویدئو هایی که هم باید زحمتشو بکشیهم باید خرجش کنی یه قرون که ازش در نمیاد هیچ تازه شبکه هم پخششون نمیکنه چون توش مدل دختر نداره و لوس آنجلسی نیست ...
یاد آهنگ هایی که خوندم هم شعرش هم ملودیشهم خرجش هم بدبختیش همش پای خودم بود بعد بخاطر پخش شدن تو شبکه آرمه آونگ زدم روش .....
یاد کنسرت مجانی واسه درومدن ویزا ...یاداونایی که هیچ کودوم از اینرو نمیدوننو مسیج میدان برو بابا بچه سوسول با اون گوشوارهات ...
یاد خیلی چیزی دیگه که روم نمیشه بگم...
روز جمعه ۱۰ِ صبح تازه بیدار شدم از خوابو میبینم عجب دنیای نامردیه بعد همهٔ اینا هنوز هیچی متعلق به خودم نیست.