20-01-2014، 21:22
(آخرین ویرایش در این ارسال: 20-01-2014، 21:24، توسط MOHSENEBRAHIMI.)
[rtl]هر موجود زنده اي به انرژي نياز دارد تازنده بماند. براي مثال گياهان از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خورشيد
انرژي مي گيرند. بعضي از جانوران گياهان را مي خورند و بعضي از جانوران،جانوران ديگر را مي خورند. يك زنجيره غذايي، توالي موجوداتي است كه در يك جامعه زيست شناسي (اكوسيستم) موجودات ديگر را مي خورند تا مواد مغذي به دست آورند. يك زنجيره غذايي با منبع انرژي اوليه شروع مي شود كه معمولاً خورشيد يا مجراهاي درياهاي عميق داغ و در حال جوش است. حلقه بعدي در زنجيره، موجود زنده اي است كه غذايش را از منبع انرژي اوليه تأمين مي كند. اين موجودات زنده به عنوان مثال گياهان فتوسنتز
كننده اي هستند كه غذايشان را از نور خورشيد مي سازند (با استفاده از فراينديبه نام فتوسنتز) يا باكتري هاي شيموسنتز كننده هستند كه انرژي غذاييشان را از مواد شيميايي، در منافذ آبي-گرمايي مي سازند. اينها آتوتروف ها يا توليد كنندگان اوليه ناميده مي شوند.
درحلقه بعد موجوداتي قرار دارند كه آتوتروف ها را مي خورند. اين موجودات زنده گياهخواران يا مصرف كنندگان اوليه هستند. مثال اين موجودات خرگوش است كه علف مي خورد. حلقه بعدي در زنجيره حيواناتي هستند كه گياهخواران را مي خورند. اينها مصرف كنندگان ثانويه ناميده مي شوند. نمونه آنها مار است كه خرگوش ها را مي خورد. اين حيوانات به وسيله شكارچيان بزرگ و قوي خورده مي شوند. مثال آنها جغد است كه مارها را مي خورد.
مصرفكنندگان ترتياري به وسيله مصرف كنندگان كواترنري خورده مي شوند. يك مثال از آنها شاهين است كه جغدها را مي خورد. هر زنجيره غذايي با يك گوشتخوار و جانوري بدون دشمن طبيعي در رأس پايان مي يابد (مثل شاهين، خرس قطبي و تمساح).
فلشها در زنجيره غذايي، جريان انرژي را ازخورشيد يا منفذهاي گرمايي آبي به يك شكارچي نوك نشان مي د هد. هنگامي كه انرژي از موجود زنده به موجود زنده دیگر جريان مي يابد، انرژي درهر پله از دست مي رود. شبكه اي از تعداد زيادي زنجيره هاي غذايي، شبكه غذايي ناميده مي شود.
[[bسطح پيرويb] ]
سطحپيروي يك موجود زنده موقعيتي است كه اين موجود زنده در يك زنجيره غذايي دارد.
[rtl]1-توليد كنندگان اوليه (موجودات زنده اي كه غذايشان را از نور خورشيد و يا از انرژي شيميايي درمجراهاي درياي عميق مي سازند)، پايه هر زنجيره غذايي هستند. اين موجودات زنده آتوتروف ها ناميده مي شوند.
[rtl]2-مصرف كنندگان اوليه جانوراني هستند كه توليد كنندگان اوليه را مي خورند. آنها گياهخوار هم ناميدهمي شوند.[/rtl]
[rtl]3-مصرف كنندگان ثانويه، مصرف كنندگان اوليه را مي خورند. آنها گوشتخواران و همه چيزخواران هستند(حيواناتي كه هم حيوانات و هم گياهان را مي خورند).[/rtl]
[rtl]4-مصرف كنندگان ترتياري، مصرف كنندگان ثانويه را مي خورند.[/rtl]
[rtl]5-مصرف كنندگان كواترنري، مصرف كنندگان ترتياري را مي خورند.[/rtl]
[rtl]6-زنجيره هاي غذايي با شكارچيان، یعنی جانوراني كه دشمني ندارند يا دشمنان كميدارند، پايان مي پذيرد. وقتي موجود زنده اي مي ميرد، در نهايت به وسيله جانورانی مثل كركس ها، كرم ها و خرچنگ ها خورده مي شود و به وسيله تجزيه كنندگان (اكثراً باكتري ها) و نیز تداوم تبادل انرژي تجزيه مي شود. [/rtl]
[rtl]موقعيتبعضي از موجودات زنده در زنجيره غذايي مي تواند هنگامي كه غذايشان متفاوت مي شود، فرق كند. براي مثال موقعي كه يك خرس توت مي خورد، مثل يك مصرف كننده اوليه عمل مي كند. موقعي كه يك خرس يك جونده گياهخواري را مي خورد، مثل يك مصرف كننده ثانويه عمل مي كند. موقعي كه خرس ماهي آزاد (سالمون) را مي خورد، مثل يك مصرف كننده ترتياري عمل مي كند (اين به خاطر اين است كه سالمون يك مصرف كننده ثانويه است. چون سالمون شاه ماهي را مي خورد كه آن هم زوپلانكتون ها را مي خورد، كه زوپلانكتون هم فيتوپلانكتون ها را مي خورد كه آنها هم انرژيشان را از نور خورشيد به دست مي آورند).[/rtl]
[rtl]تعداد موجودات زنده [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]درهر شبكه غذايي، انرژي هر لحظه از دست مي رود. چون كه يك موجود زنده، موجود زنده ديگري را مي خورد. به اين خاطر بايد گياهان خيلي بيشتري نسبت به گياهخواران وجود داشته باشد. به اين ترتيب تعداد آتوتروف ها از هتروتروف ها بيشتر است و تعداد گياهخواران از گوشتخواران بيشتر است. [/rtl]
[rtl]اگرچهرقابت شديدي بين جانوران وجود دارد، اما يك وابستگی متقابل هم بين آنها وجود دارد. موقعي كه يك گونه منقرض مي شود، مي تواند يك زنجيره كامل از گونه هاي ديگر را تحت تأثير قرار دهد و نتايج غير قابل پيش بيني ای به بار آورد.[/rtl]
[rtl]تعادل [/rtl]
[rtl]هنگامي كه تعداد گوشتخواران در يك جامعهافزايش مي يابد، تعداد بيشتر و بيشتري از گياهخواران را مي خورند كه جمعيت گياهخواران را كاهش مي دهد و براي گوشتخواران سخت و سخت تر مي شود تا گياهخواري را بيابند و بخورند و جمعيت گوشتخواران كاهش مي يابد. به این شکل، گوشتخواران و گياهخواران در تعادل نسبتاً پايدار مي مانند. چرا که هر جمعيت، جمعيت ديگري را محدود مي كند. يك تعادل مشابه بين گياهان و گياهخواران نیز وجود دارد.[/rtl]
خورشيد
انرژي مي گيرند. بعضي از جانوران گياهان را مي خورند و بعضي از جانوران،جانوران ديگر را مي خورند. يك زنجيره غذايي، توالي موجوداتي است كه در يك جامعه زيست شناسي (اكوسيستم) موجودات ديگر را مي خورند تا مواد مغذي به دست آورند. يك زنجيره غذايي با منبع انرژي اوليه شروع مي شود كه معمولاً خورشيد يا مجراهاي درياهاي عميق داغ و در حال جوش است. حلقه بعدي در زنجيره، موجود زنده اي است كه غذايش را از منبع انرژي اوليه تأمين مي كند. اين موجودات زنده به عنوان مثال گياهان فتوسنتز
كننده اي هستند كه غذايشان را از نور خورشيد مي سازند (با استفاده از فراينديبه نام فتوسنتز) يا باكتري هاي شيموسنتز كننده هستند كه انرژي غذاييشان را از مواد شيميايي، در منافذ آبي-گرمايي مي سازند. اينها آتوتروف ها يا توليد كنندگان اوليه ناميده مي شوند.
درحلقه بعد موجوداتي قرار دارند كه آتوتروف ها را مي خورند. اين موجودات زنده گياهخواران يا مصرف كنندگان اوليه هستند. مثال اين موجودات خرگوش است كه علف مي خورد. حلقه بعدي در زنجيره حيواناتي هستند كه گياهخواران را مي خورند. اينها مصرف كنندگان ثانويه ناميده مي شوند. نمونه آنها مار است كه خرگوش ها را مي خورد. اين حيوانات به وسيله شكارچيان بزرگ و قوي خورده مي شوند. مثال آنها جغد است كه مارها را مي خورد.
مصرفكنندگان ترتياري به وسيله مصرف كنندگان كواترنري خورده مي شوند. يك مثال از آنها شاهين است كه جغدها را مي خورد. هر زنجيره غذايي با يك گوشتخوار و جانوري بدون دشمن طبيعي در رأس پايان مي يابد (مثل شاهين، خرس قطبي و تمساح).
فلشها در زنجيره غذايي، جريان انرژي را ازخورشيد يا منفذهاي گرمايي آبي به يك شكارچي نوك نشان مي د هد. هنگامي كه انرژي از موجود زنده به موجود زنده دیگر جريان مي يابد، انرژي درهر پله از دست مي رود. شبكه اي از تعداد زيادي زنجيره هاي غذايي، شبكه غذايي ناميده مي شود.
[[bسطح پيرويb] ]
سطحپيروي يك موجود زنده موقعيتي است كه اين موجود زنده در يك زنجيره غذايي دارد.
[rtl]1-توليد كنندگان اوليه (موجودات زنده اي كه غذايشان را از نور خورشيد و يا از انرژي شيميايي درمجراهاي درياي عميق مي سازند)، پايه هر زنجيره غذايي هستند. اين موجودات زنده آتوتروف ها ناميده مي شوند.
[rtl]2-مصرف كنندگان اوليه جانوراني هستند كه توليد كنندگان اوليه را مي خورند. آنها گياهخوار هم ناميدهمي شوند.[/rtl]
[rtl]3-مصرف كنندگان ثانويه، مصرف كنندگان اوليه را مي خورند. آنها گوشتخواران و همه چيزخواران هستند(حيواناتي كه هم حيوانات و هم گياهان را مي خورند).[/rtl]
[rtl]4-مصرف كنندگان ترتياري، مصرف كنندگان ثانويه را مي خورند.[/rtl]
[rtl]5-مصرف كنندگان كواترنري، مصرف كنندگان ترتياري را مي خورند.[/rtl]
[rtl]6-زنجيره هاي غذايي با شكارچيان، یعنی جانوراني كه دشمني ندارند يا دشمنان كميدارند، پايان مي پذيرد. وقتي موجود زنده اي مي ميرد، در نهايت به وسيله جانورانی مثل كركس ها، كرم ها و خرچنگ ها خورده مي شود و به وسيله تجزيه كنندگان (اكثراً باكتري ها) و نیز تداوم تبادل انرژي تجزيه مي شود. [/rtl]
[rtl]موقعيتبعضي از موجودات زنده در زنجيره غذايي مي تواند هنگامي كه غذايشان متفاوت مي شود، فرق كند. براي مثال موقعي كه يك خرس توت مي خورد، مثل يك مصرف كننده اوليه عمل مي كند. موقعي كه يك خرس يك جونده گياهخواري را مي خورد، مثل يك مصرف كننده ثانويه عمل مي كند. موقعي كه خرس ماهي آزاد (سالمون) را مي خورد، مثل يك مصرف كننده ترتياري عمل مي كند (اين به خاطر اين است كه سالمون يك مصرف كننده ثانويه است. چون سالمون شاه ماهي را مي خورد كه آن هم زوپلانكتون ها را مي خورد، كه زوپلانكتون هم فيتوپلانكتون ها را مي خورد كه آنها هم انرژيشان را از نور خورشيد به دست مي آورند).[/rtl]
[rtl]تعداد موجودات زنده [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]درهر شبكه غذايي، انرژي هر لحظه از دست مي رود. چون كه يك موجود زنده، موجود زنده ديگري را مي خورد. به اين خاطر بايد گياهان خيلي بيشتري نسبت به گياهخواران وجود داشته باشد. به اين ترتيب تعداد آتوتروف ها از هتروتروف ها بيشتر است و تعداد گياهخواران از گوشتخواران بيشتر است. [/rtl]
[rtl]اگرچهرقابت شديدي بين جانوران وجود دارد، اما يك وابستگی متقابل هم بين آنها وجود دارد. موقعي كه يك گونه منقرض مي شود، مي تواند يك زنجيره كامل از گونه هاي ديگر را تحت تأثير قرار دهد و نتايج غير قابل پيش بيني ای به بار آورد.[/rtl]
[rtl]تعادل [/rtl]
[rtl]هنگامي كه تعداد گوشتخواران در يك جامعهافزايش مي يابد، تعداد بيشتر و بيشتري از گياهخواران را مي خورند كه جمعيت گياهخواران را كاهش مي دهد و براي گوشتخواران سخت و سخت تر مي شود تا گياهخواري را بيابند و بخورند و جمعيت گوشتخواران كاهش مي يابد. به این شکل، گوشتخواران و گياهخواران در تعادل نسبتاً پايدار مي مانند. چرا که هر جمعيت، جمعيت ديگري را محدود مي كند. يك تعادل مشابه بين گياهان و گياهخواران نیز وجود دارد.[/rtl]