11-01-2014، 21:57
love is war
this war will end
when life will end
عشق مثل یه جنگه
این جنگ تموم میشه
وقتی که زندگی تموم بشه
this war will end
when life will end
عشق مثل یه جنگه
این جنگ تموم میشه
وقتی که زندگی تموم بشه
|
<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×> |
|||||
11-01-2014، 21:57
love is war
this war will end when life will end عشق مثل یه جنگه این جنگ تموم میشه وقتی که زندگی تموم بشه
11-01-2014، 22:10
شب که می رسد
به خودم وعده می دهم که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت صبح که فرا می رسد نمی توانم بگویم! رسیدن شب را بهانه می کنم! و باز شب می رسد و صبحی دیگر... و من هیچ وقت نمی توانم حقیقت را بگویم. بگذار میان شب و روز باقی بماند که چقدر دوســــــــــــــتت دارمـــــــــــــــ
11-01-2014، 22:22
פقــتــﮯ مـهـربـانـیــت از כور
\ینـقـــבر نــزבیـڪ |ωــت حِـ๛ میــــڪـنـــґ جــغــر!فــیــ! یـــڪ 【 בروغ 】 تـاریــפֿــیــ๛ــت . . ما همه بده کار دوستت دارم هایی هستیم
که پشت دیوار غرورمان پنهانشان کردیم تا نشان دهیم مـــــــــنطقی هستیم!!! آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد …
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری
در حالـی کـه زنــده ای …
11-01-2014، 22:42
عادت ندارم
درد دلم را، به همه بگویم! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم... تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه قلبی!
11-01-2014، 23:06
خـــداحــافظـــــی بـــایــــد رو در رو بــــاشد..!
گــاهــی اوقـــات اشـک هــا ، آدم هــا را بیـــدار میکــنند …لعنــت بـــر خـداحــافـظــــی هـــای تـلـفـنـــــی .
11-01-2014، 23:08
تـــــو نـــــیستی...
امـــــا مـــــن بـــــرایت چـــــای مـــــیریزم! دیـــــروز هـــــم کـــــه نـــــبودی بـــــرایت بـــــلیط ســـــینما گـــــرفتم! دوســـــت داری بـــــخند! دوســـــت داری گـــــریه کن، و یـــــا دوســـــت داری مـــــثل آیــــــینه مـــــبهوت باش! مـــــبهوت مـــــن و دنـــــیای کـــــوچکم! بـــــاشی یـــــا نــــــباشی! مـــــن بـــــا تــــــو زنـــــدگی مـــــیکنم!
12-01-2014، 0:09
تنها به امید آن زنده ام که شاید
روزی، هرچند دور تو مرا، هرچند کم دوســـــــــــــــتـــــــــــــــ بداری آن روز تمام زندگی ام از آن توست و تمام هستی ام فدای تو. من آن روز را انتظار می کشم حتی... روزی که دیگر نباشم.
12-01-2014، 13:05
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-01-2014، 13:07، توسط Mohammad 77.)
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم ، بهتر از برگ درخت. دوستانی ، بهتر از آب روان. و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند. روی آگاهی آب، روی قانون گیاه. من مسلمانم. قبله ام یک گل سرخ. جانمازم چشمه، مهرم نور. دشت سجاده من. من وضو با تپش پنجره ها می گیرم. در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف. سنگ از پشت نمازم پیداست: همه ذرات نمازم متبلور شده است. من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو. من نمازم را پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم، پی "قد قامت" موج. به سراغ من اگر می آیید پشت هیچستانم پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است که خبر می آرند از گل وا شده ی دورترین نقطه ی خاک پشت هیچستان چتر خواهش باز است تا نسیم عطشی در بن برگی بدود زنگ باران به صدا می آید آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیا یید که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من | |||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|