امتیاز موضوع:
  • 19 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×>

كـــِنار مــے نشينم . . .
آرام ميـــــــگيرم . . .
و يــَواش يـــَواش خودم را مــحــو ميكنــم . . .
از ذِهــטּ تو . . . از ذِهــטּ خودم . . .
اما تــو بـگو . . .
با دِلـَــــم . . . با دِلــــَت . . . . چـــِه كـُنم ؟؟
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

آگهی
دیـــــروز کـــــه داد زدی: دوســـــتت دارم...

گـــــفتم: نـــــمی شـــــنوم! بـــــلند تـــــر!

امـــــروز کـــــه آرام گفـــــتی: دیــــــگه دوســـــت نـــــدارم....

گـــــفتم: هـــــیس... چـــــرا داد مـــــیزنی...؟!
باز هم مثل هميشه که تنها ميشوم
ديوار اتاق پناهم ميدهد
بي پناه که باشي قدر ديوار را ميداني !
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

فکر می کردم تنهایی یعنی

من... سکوت...

پنجره های خاک گرفته...

اتاق خالی از تو...



نمیدانستم سنگینیش بیشتر می شود

در ازدحام آدم ها!
درخاطری که
"تویی"
دیگران فراموشند...
بگذار درگوشت ارام بگویم:
"میخواهمت"
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

شب که می رسد

به خودم وعده می دهم

که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت

صبح که فرا می رسد

نمی توانم بگویم!

رسیدن شب را بهانه می کنم!

و باز شب می رسد

و صبحی دیگر...

و من هیچ وقت نمی توانم حقیقت را بگویم.

بگذار میان شب و روز باقی بماند



که چقدر

دوســــــــــــــتت دارمـــــــــــــــ
اهای غریبه...!
درکنارش نشستی وفقط باچند آیه قران محرمش شدی!!!!
ومن...
و من با یک دنیا عشق و حسرت
به او...
نامحرمم...!!!
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

در جلسه ی امتحان عشق

من ماندم و یک برگه ی سفید!

و یک دنیا حرف ناگفتنی...

و یک بغل تنهایی و دلتنگی.

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود.

در این سکوت بغض آلود

قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی میکند!

و برگه ی سفیدم

عاشقانه قطره را به آغوش میکشد...

عشق تو نوشتنی نیست بانو

در برگه ام، کنار آن قطره

یک قلب کوچک میکشم

وقت تمام است!

برگه ها بالا...




همه ی اینارو از خودم می نویسما.فکر نکنید میرم کپی میکنم
هر شب، هم آغوشم با "خیالی" که بوی "تنت" را می دهد....

تو، اما....

هم آغوش "تنی"، که بوی "خیالم" را هم نمی دهد!

واااااااااااااااااااای...................

به جنونم می کشاند، این اندیشه، هر شب!!!!!!!!!!!"
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

 سپاس شده توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ
وقتی ی ادم میگه:
((هیشکی منو دوس نداره!!))
منظورش از هیچکس...
ی نفر بیشتر نیس!!
همون ی نفری که واسه اون...

همه کسه..!!
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not
 سپاس شده توسط ஐற£ℒἶ†дஐ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 111 مهمان