امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگی همچنان ادامه دارد...

#1
رفتم نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری گُلات رو بفروشی ؟
گفت : بفروشم که چی ؟ تا ديروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد.
با گریه گفت : تو می خواستی گُل بخری ؟
گفتم : بخرم که چی ؟
تا دیروز می خریدم برای عشقم امروزفهمیدم باید فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد، یه گُل بهم داد گفت: بگیر باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقتت ، من بدون خواهرم...
^__^

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زندگی همچنان ادامه دارد... 1

پاسخ
 سپاس شده توسط ayshaaa.1381 ، mity pity
آگهی
#2
قابل تامله Sleepy
ان زمان که عطر بهار نارنج در ان کلام مقدس پیچید       من تورا  خوبی های تورا از پشت چشمان بسته ام دیدم :p318:
پاسخ
#3
کاملا منطقی!
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  (: زندگی...
Star2 داستان زیبای شخصی که یک روز زندگی کرد
  رمان فراز و نشیب زندگی یک دختر
Big Grin ادامه رُمانِ حِسِ مادَری=مآئـــدِهـ
  و این٬باران بود که همچنان می بارید...(داستان عاشقانه و خیلی خیلی قشنگ)
  داستان زندگی پسر ایرانی که با دختر ملکه قبیله آفریقایی ازدواج کرد
  مجموعی از داستان های زندگی از ی نظر پند اموز
  رمان جدید زندگی تو
Heart رمان واهمه با تو نبودن (ادامه مرثیه عشق )
  زندگی با گودزیلا?

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان