ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
سپاس ها 0
سپاس شده 7 بار در 4 ارسال
حالت من: هیچ کدام
26-05-2012، 21:13
(آخرین ویرایش در این ارسال: 26-05-2012، 21:17، توسط sami15.)
حکایت مرد و زن شبیه یه ګل و تیقش میمونه:
ګل دخترا هستن و تیغ بسرا ما بسرا برای این هستیم که به وجود شما نیاز داریم.
اګه شما دخترا هم بخواید بسر باشید دیګه زندګی ما بسرا بدرد چی میخوره.
ما باید عاشق کی باشیم،برای کی هرروز مدرسرو ببیچونیم.
بس بدون ګل دیګه تییم وجود نداره.
حکایت مرد و زن شبیه یه ګل و تیقش میمونه:
ګل دخترا هستن و تیغ بسرا ما بسرا برای این هستیم که به وجود شما نیاز داریم.
اګه شما دخترا هم بخواید بسر باشید دیګه زندګی ما بسرا بدرد چی میخوره.
ما باید عاشق کی باشیم،برای کی هرروز مدرسرو ببیچونیم.
بس بدون ګل دیګه تییم وجود نداره.
شما الان با ادمایی روبرو هستید که شان منزلت یه دخترو درک میکنن.
بس یه نګاه به زندګیت بنداز زندګی چیزای قشنګم زیاد داره.
خدایا من از زمین دستم بهت نمیرسه ولی تو از اسمان دستم را بګیر.
ارسالها: 133
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Mar 2012
سپاس ها 110
سپاس شده 700 بار در 205 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ممنون خیلی قشنگ بود و این ضعف اجتماعی و حقیقت تلخ رو تو جامعه ی ما نشون میداد
کاری ندارم به اسمت,کارت هرجا که باشی پا میشم میام به استقبالت...
ارسالها: 1,702
موضوعها: 134
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 4005
سپاس شده 8320 بار در 3503 ارسال
حالت من: هیچ کدام
من زنم ...
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست
که زرق و برقش شخصیتم باشد
من زنم ...
و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو .
میدانی ؟
درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی
قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند .
دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم ..
دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است
به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی .
دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی
و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا میشوی
تمام حرف هایت عوض میشود ..
دردم می آید نمی فهمی
تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است
حیف که ناموس برای تو نه تفکر
حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه تنی است !
من محتاج درک شدن نیستم
دردم می آید خر فرض شوم
دردم می آید آنقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری
و هر بار که آزادیم را محدود میکنی
میگویی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است
نسل تو هم که اصلا مسوول خرابی هایش نبود ..
میدانی ؟
دلم از مادر هایمان میگیرد
بدبخت هایی بودند که حتی میترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده
خیانت نمیکردند .. نه برای اینکه از زندگی راضی بودند
نه .. خیانت هم شهامت میخواست ..
نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت
جایش النگو داد ...
مادرم از خدا میترسد ...
از لقمه ی حرام میترسد ...
از همه چیز میترسد
تو هم که خوب میدانی ترساندن بهترین ابزار کنترل است ..
دردم می آید ...
این را هم بخوانی میگویی اغراق است
ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای گشت ارشاد به جرم موی بازش کتک میخورد
باز هم همین را میگویی
ببینم آنجا هم اندازه ی درون خانه ، غیرت داری ؟؟
دردم می آید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند ...
و آنهایی هم که نیستند همه فامیل های خودتانند ...
مادرت اگر روزی جرات پیدا کردی ازش بپرس
...
بیچاره سرخ می شود و جوابش را باور کن به خودش هم نمی دهد
...
دردم می آید
از این همه بی کسی دردم می آید .
زندگــی ...
به من آموخــــت...
همیشه منتظر حمله ی ....
احتمالیه کسی باشم ..........
که به او...
محبت فراوان کــــــــــردم............:499:
ارسالها: 1,702
موضوعها: 134
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 4005
سپاس شده 8320 بار در 3503 ارسال
حالت من: هیچ کدام
شما یه نفر میتونی جامعه رو عوض کنی؟
مگه ما دخترا مریضیم همچین چیزی رو به خودمون تحمیل کنیم؟
زندگــی ...
به من آموخــــت...
همیشه منتظر حمله ی ....
احتمالیه کسی باشم ..........
که به او...
محبت فراوان کــــــــــردم............:499: