29-11-2013، 12:03
تو فرودگاه بودیم تو یه کشور غریب......پدرشورم داشت بغلیشو نصیحت میکرد بهش میگه اخه پسر من دندونی که درد نمیکنه رو دسمال نمیبندن!!!!!!!!!!!!!!
دندون!!!!!؟؟؟
دسمال؟؟؟
آیا شما دندان خود ا دسمال میبندید آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر عمم رفته بوده خاستگاری رفته بودن توو اتاق که باهم حرف بزنن دختره گفته بود من کلی خاستگار داشتما ولی نرفتم........
پسر عمه مام با اعتماد به نفس کامل( کاذب) گفته بود
واللا منم خیلی جاها رفتما ولی دختر بم ندادن
دختره o-O
پسر عمه ^-^
همه بستگان پسر عمم(((
دوسـتـم بـعـد چـهـل روز بـی خـبـری اس داده سـلام زنـده ای یا مُـرده؟؟؟
_مـن : O_O ، مـنـظـورت چـیـه ؟!
__مگـه نـمـیـدونـی ؟؟! آخـه مـیـگـن سـراغ رفـیـقـتـو هـر 39 روز یـک بـار بـگـیـر کـه اگـه مُـرده بـود حـداقـل بـه چـهـلـمـش بـرسـی.
_من :|
__مـیـخـواسـتـم بـبـیـنـم اگـه مُـردی حـداقـل بـه چـهـلـمـت بـرسـم؛بـودنـت کـه هـیـچ فـایـده ای واسـه هـیـچ کـس نـداشـت، بـعـدِ مـرگـت حـداقـل یـه خـرمـا و حـلـوا و چـایـی بـه مـا بـرسـه !!! :|
یـه هـمـچـیـن دوسـتـای مـهـربـونـی داریـم مـا !!! ^__^
دوسـتـم تـعـریـف مـی کـرد کـه
یـه روز داشـتـه بـه گـودزیـلـاشـون کـه کـلـاس دومـه جـمـع و تـفـریـق یـاد مـی داده
حـالـا مـکـالـمـشـون:
دوسـت مـن:
آرشـام...15 تـا جـوجـه داریـم...9 تـاشـو گـربـه خـورد....چـنـتـا جـوجـه زنـده مـی مـونـه؟!
گـودزیـلـای مـذکـور بـا بـغـض:
اون دیگـه جـاشـونـو یاد گـرفـتـه....!!!!هـمـشـونـو مـی خـوره!!!!
خـخـخـخـخ!!!
مامانم داره با بابام درباره گوشت گوسفند و گوساله حرف میزنه- دو بار موقع گفتن گوساله به من اشاره کرد..!
ما یه فامیل داریم که شب خواستگاریش میخواسته یه نظر خواستگارش رو ببینه.
میره توی یک اتاق که گویا اون اتاق هم کوچیک بوده و هم اتاقی بوده که لحاف و تشک هاشون رو توی اون میذاشتن.خلاصه میره توی اون اتاق و روی لحاف ها وایمیسته که از شیشه ی بالای در اتاق یارو رو ببینه...
در همین حین یک دفعه در باز میشه و با لحافا میاد وسط حال....!!!
بماند که همه چقدر خندیدن،جالبیش اینجاست که همون خواستگاره باهاش ازدواج میکن!!!
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ دختر خاله م ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ "ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ" ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ، ﮐﻞ
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ"ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ"ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻦ، ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ
ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ! ﺍﺻﻼ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ.
خاله م ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍد ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ!
ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ!؟ ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ
ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ"ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ"ﻧﺒﻮﺩﻩ"ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ"ﺑﻮﺩه
دندون!!!!!؟؟؟
دسمال؟؟؟
آیا شما دندان خود ا دسمال میبندید آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر عمم رفته بوده خاستگاری رفته بودن توو اتاق که باهم حرف بزنن دختره گفته بود من کلی خاستگار داشتما ولی نرفتم........
پسر عمه مام با اعتماد به نفس کامل( کاذب) گفته بود
واللا منم خیلی جاها رفتما ولی دختر بم ندادن
دختره o-O
پسر عمه ^-^
همه بستگان پسر عمم(((
دوسـتـم بـعـد چـهـل روز بـی خـبـری اس داده سـلام زنـده ای یا مُـرده؟؟؟
_مـن : O_O ، مـنـظـورت چـیـه ؟!
__مگـه نـمـیـدونـی ؟؟! آخـه مـیـگـن سـراغ رفـیـقـتـو هـر 39 روز یـک بـار بـگـیـر کـه اگـه مُـرده بـود حـداقـل بـه چـهـلـمـش بـرسـی.
_من :|
__مـیـخـواسـتـم بـبـیـنـم اگـه مُـردی حـداقـل بـه چـهـلـمـت بـرسـم؛بـودنـت کـه هـیـچ فـایـده ای واسـه هـیـچ کـس نـداشـت، بـعـدِ مـرگـت حـداقـل یـه خـرمـا و حـلـوا و چـایـی بـه مـا بـرسـه !!! :|
یـه هـمـچـیـن دوسـتـای مـهـربـونـی داریـم مـا !!! ^__^
دوسـتـم تـعـریـف مـی کـرد کـه
یـه روز داشـتـه بـه گـودزیـلـاشـون کـه کـلـاس دومـه جـمـع و تـفـریـق یـاد مـی داده
حـالـا مـکـالـمـشـون:
دوسـت مـن:
آرشـام...15 تـا جـوجـه داریـم...9 تـاشـو گـربـه خـورد....چـنـتـا جـوجـه زنـده مـی مـونـه؟!
گـودزیـلـای مـذکـور بـا بـغـض:
اون دیگـه جـاشـونـو یاد گـرفـتـه....!!!!هـمـشـونـو مـی خـوره!!!!
خـخـخـخـخ!!!
مامانم داره با بابام درباره گوشت گوسفند و گوساله حرف میزنه- دو بار موقع گفتن گوساله به من اشاره کرد..!
ما یه فامیل داریم که شب خواستگاریش میخواسته یه نظر خواستگارش رو ببینه.
میره توی یک اتاق که گویا اون اتاق هم کوچیک بوده و هم اتاقی بوده که لحاف و تشک هاشون رو توی اون میذاشتن.خلاصه میره توی اون اتاق و روی لحاف ها وایمیسته که از شیشه ی بالای در اتاق یارو رو ببینه...
در همین حین یک دفعه در باز میشه و با لحافا میاد وسط حال....!!!
بماند که همه چقدر خندیدن،جالبیش اینجاست که همون خواستگاره باهاش ازدواج میکن!!!
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ دختر خاله م ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ "ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ" ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ، ﮐﻞ
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ"ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ"ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻦ، ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ
ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ! ﺍﺻﻼ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ.
خاله م ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍد ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ!
ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ!؟ ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ
ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ"ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ"ﻧﺒﻮﺩﻩ"ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ"ﺑﻮﺩه