20-09-2013، 22:05
الف: نکات مثبت
بسیاری از ممالک اروپایی هستند که قدمت آنها به هزار سال هم نمی رسد اما ایران دست کم پنج هزار سال سابقه تمدن دارد .
البته همه ما امتیازات ایرانیان نسبت به سایر اقوام را هم می دانیم.
اما جای بسی تاسف است که در اروپا ماشاهد برخی رفتارهای نیکو و پسندیده ای هستیم که آدم انتظار دارد این رفتارها در کشوری مثل ایران که دارای سابقه فرهنگ و تمدن طولانی است بیشتر دیده و رعایت شود تا در اروپا اما متاسفانه چنین نیست .
من خودم در یکی از کشورهای اروپایی بودم و این رفتارهای نیکو را خود از نزدیک دیده ام بنابراین در صحت و درستی آن اطمینان کامل دارم که به چند نمونه از آنها که خودم شاهد آنها بوده ام اشاره می گردد
1: در اروپا زمانی که شما برای حساب کردن قیمت و یا هر دلیل دیگری در داخل صف هستید امکان ندارد کسی بیاید و به شما بگوید من قبلاً اینجا بودم و یا از شما جلوتر بودم و نکته جالب تر اینکه اگر شما مثلاً فراموش کرده اید جنسی را بردارید و می خواهید بروید و آن را بردارید و یا به هر دلیلی از صف خارج می شویم پشت سر شما تا شما نگوئید امکان ندارد خودش را جلو بیاندازد و انقدر منتظر می ماند تا شما کارتان را انجام دهید .
2: زمانی که شما از مغازه ای چیزی را می خرید و شخص فروشنده می داند که شما غریب هستید و یا از قیمت جنس ناآگاهید ممکن نیست بیش از حد مجاز و قانونی جنس برای شما حساب کند و بقیه پولتان را تا سنت آخرش را به شما خواهد داد .
3: در کشوری که من رفتم اقوام گوناگونی بودند که به زبانهای مختلف صحبت می کردند اما اهالی بومی آن سرزمین هیچ واکنش تند یا غیر معمولی نسبت به آنها نداشتند و در این کشور که زبانش انگلیسی نیست خیلیها به زبان خودشان حرف می زنند اما وقتی توریستی می آید و زبان بلد نیست هرگز او را دست نمی اندازند و برخوردی همسطح کشور خودشان با دیگران دارند .
من در ایران خودم شاهد بودم که تا توریستی می بینند با حالت عجیبی به او نگاه می کنند طوری که آن توریست احساس بدی بهش دست می دهد یک عده افراطی هم با تعصب زیاد به او می نگرند انگار هر چه گرفتاری بوده تقصیر این توریست بدبخت بوده است .
حتی من در ایران به شهرستانهایی رفته ام که تا با دوستم ارمنی حرف می زدیم می گفتند اینها خارجیند حتی پشت سر ما راه می افتادند .
4: در مدتی که من در آن کشور بودم حتی یک بار نشنیدم که ماشینی بوق بزند و این برای کسی که از ایران آمده خیلی تعجب آور است و البته اصلاً یک بار هم صدای آژیر یا دزدگیر اتومبیلی را نشنیده ام .
همه ما در ایران از صدای آژیر اتومبیل ها که برخی اوقات افراد بی ملاحظه به خاطر حساس کردن آنها مرتباً از صدای ماشینشان صبح و ظهر و شب می آید کلافه می شویم .
5: در این کشور شما پلیس خیلی کم می بینید و جالب اینجاست که مردم خودشان بدون اینکه پلیسی بالای سرشان باشد به طور کامل مقررات راهنمایی را رعایت می کنند .
تا چراغ سبز نشود عابرین پیاده از خط عابر پیاده رد نمی شوند و اتومبیل ها هم تا چراغ قرمز نشود از جایشان تکان نمی خورند .
مورد دیگر قائل شدن احترام برای عابر پیاده است اگر ماشینی بداند عابری عجله دارد و نمی تواند پشت خط قرمز بماند اگر در آن لحظه از خط عابر پیاده عبور کرد آن ماشین انقدر می ایستد تا آن عابر کاملاً از خیابان رد شود .
همچنین در این کشور خبری از طرح و محدوده طرح ترافیک نیست .سیستم حمل و نقل آن بسیار خوب است و اتوبوس ها و متروها و ترامواها مرتب در فاصله سه یا چهار دقیقه می آیند .
خبری از پارکینگ دوبله یا سوبله نیست
6: لباس و ظاهر انسانها اصلاً برایشان مهم نیست البته من منظور م این نیست که هر لباسی خواستی بپوشی درسته و یا اینکه دخترها هر جوری خودشان را درست کنند درسته بلکه منظورم این است که مثلاً اگر کفشت کهنه باشد و یا لباس نو نداشته باشی و نظایر آن کسی به آن توجه نمی کند و همچنین این که کسی زیادی سیاه پوست یا زیادی سفید یا زرد پوست باشد کاملاً یک چیز عادی و طبیعی است .
متاسفانه در ایران یکی از رفتارهای ناراحت کننده همین توجه زیاد مردم به طرز لباس پوشیدن همدیگر و همچنین اهمیت دادن به ظاهر انسانهاست.
7: زمانی که شما کاری اداری یا در یک مکان عمومی دارید حد اکثر به مدت ده دقیقه کار شما راه می افتد و این گونه نیست که به شما بگویند برو چند روز دیگر بیا و یا فلانی باید امضا کند و نیامده است .
8: اگر کسی به شما بگوید فلان ساعت ودقیقه خواهد آمد و یا شما در آن ساعت در فلان جا باشید دقیقاً در همان ساعت و دقیقه خواهد آمد و کم کاری و از کار زدنی وجود ندارد .
9: در مورد مساله تورم و گرانی در ایران همه ما وضع ایران را می دانیم و البته می دانیم که فشارهای خارجی اثر زیادی در این مورد داشته اما آیا می توانیم بگوییم که هیچ سوء مدیریتی در کشور نبوده و هر کسی که مدیر بوده کار خودش را درست و بدون نقص انجام داده ؟
در اروپا هم که قسمتی از ممالک آن از واحد یورو استفاده می کنند برای ما ایرانیان قیمتها بالاست و یک یورو معادل چهار هزار توما ن در می آید اما مزیت اروپا بر ایران در این زمینه این است که اگر قیمت یک کالا یک یورو است سالها همین قیمت باقی می ماند و حتی یک سنت تکان نمی خورد و برای همین راحت آدم می تواند برای قیمتها برنامه ریزی کند اما در ایران نوسان در تغییر قیمتها روزانه و حتی ساعتی است .
10: در ایران با وجود تبلیغات گسترده برای اینترنت پرسرعت ، ما شاهد آن هستیم که همین اینتر نت پر سرعت هم چندان پر سرعت نیست و گاهی بسیار کلافه کننده می گردد .
البته من با وب های فیلتر شده کاری ندارم منظورم آن چیزهایی است که در ایران هم مجاز است و می توان آنها را سیو یا دانلود کرد .
اما مشکل اصلی در این است که مثلاً برای دانلود یک کتاب صوتی به عنوان نمونه کتاب صوتی مثتنوی معنوی و یا دیوان شمس که شامل چندین بخش صد مگابایتی است در ایران حتی باید یک روز را صرف دانلود کرد اما در آن کشور سرعت اینترنت چنان بالاست که من برای دانلود کتاب صوتی مثنوی معنوی تنها چهار دقیقه وقت صرف کردم .
11: در این کشور در مدتی که آنجا بودم بسیار کم اتفاق افتاده که دعوایی صورت گرفته باشد و سر چیزهای بی ارزش و بیهوده دعوا نمی کنند و البته ما در ایران چقدر شاهد دعواهای بیهوده ای مثلاً داخل مترو یا اتوبوس یا بین مسافرو مسافرکش یا عابر و راننده و موتورسوارهستیم .
12: در این کشور کارمندها همگی لب خند بر لب دارند و بسیار مودبانه با ارباب رجوع برخورد می کنند و ما در ایران شاهد بوده ایم که کارمندانی هستند که تا چه حد رفتار خشکی دارند و چنان با آدم حرف می زنند گویی چیزی از آدم طلب کارند و البته با کمال تاسف من در خود دادگستری بارها شاهد این بوده ام که وقتی کسی برای پی گیری پرونده خود مراجعه کرده و خواسته کمی بیشتراز محتویات پرونده اش که حق اوست بداند از سوی کارمند دفتزی یا بایگان و مدیر دفتر با چه برخوردهای ناراحت کننده ای رو به رو شده و حتی بارها شنیدم که گفتند یه مامور یبارین اینو باندازه بیرون !
13: چیز مثبت دیگری که در این کشور دیدم احترام و رعایت حال معلولین است . در ابتدای هر خط عابر پیاده ای دستگاهی هست که وقتی شخص نابینا می خواهد از خیابان عبور کند وقتی چراغ سبز می شود آن دستگاه صدا می کند تا شخص نابینا بداند که می تواند در آن لحظه عبور کند .
در اتوبوس ها هم وقتی شخص فلجی با ولیچیر می آید راننده اتوبوس کف در اتوبوس را با زمین هم سطح می کند تا آن شخص معلول راحت بتواند وارد اتوبوس شود .
من در ایران خودم پانزده سال است که به خاطر ضعف بینایی عضو سازمان بهزیستی هستم اما همین سازمانی که باید یاور و کمک کننده افرادی مثل ما باشد کوچک ترین کمک موثری به ما نکرده است و هر وقت تقاضایی از آن داریم کارمندان آنجا به بهانه های مختلف و با بهانه کردن آئین نامه و تبصره در نهایت می گویند که این مورد شامل حال شما نمی شود .
14: در این کشور اگر شما در مغازه یا فروشگاهی می روید و یا دنبال جنسی می گردید اگر فروشنده به شما می گویدآن کالا را نداریم واقعاً ندارند و اگر می گوید انجام فلان کار یا خدمت اماکن پذیر نیست واقعاً امکان آن وجود ندارد و در واقع شیله پیله ای در کار آنها نیست اما ما بارها در ایران مشاهده می کنیم که جنسی که برای یک عده نیست و فروشنده می گوید تمام کردیم برای شخص یا عده دیگری به علت دادن پول بیشتر یا رابطه فامیلی و نظالیر آن موجود و فراهم است و یا انجام خدمتی که برای اکثریت مردم در زمان کم امکان پذیر نیست برای عدهء دیگر به سرعت انجام می شود .
15: ما در ایران معمولاً با وجود اینکه خیلی از مسائل جلوی چشم ما اتفاق می افتد اما سعی می کنیم آن را انکار کرده و روی آن سرپوش بگذاریم
یک واقعیت تلخی که بویژه میزان آن در چند سال اخیر بسیار در ایران رشد داشته ایجاد مزاحمت برای زنها و بانوان از طرف افراد شرور و مزاحم است البته نمی توان گفت که اینها عده کمی هستند زیرا ما همیشه و هر روز با آنها مواجه می شویم و تعداد آنها نیز به هیچ عنوان معدود و کم نیست .
واقعیت این است که در ایران اگر دختری شب دیرهنگام در بیرون منزل باشد و یا در ساعت معینی در خانه نباشد بسیاری در مورد او فکر بد می کنند و البته در همان ساعات دیرهنگام هم سرو کله افراد مزاحم بیشتر پیدا می شود به نحوی که باعث ترس و وحشت و سلب آسایش خانمها می شوند .
در کشوری که من بودم زنها و خانم ها در ساعات گوناگون شبانه روز در بیرون منزل بودند و حتی یک مورد متلک پرانی و ایجاد مزاحمت یا حرف رکیک و یا فکر بد در مورد آنها مشاهده نکردم
16: در این کشور هر مغازه ای حد خودش را می داند و هیچ گاه کالاهای خود را وسط پیاده رو پخش نمی کند اما در ایران معمولاً مغازه هایی نظیر بغالیها هستند که نصف پیاده رو را گرفته و برای عبور عابرین ایجاد محدودیت می کنند .
همچنین هیچ خبری از دست فروشها و پهن کردن بساط در وسط راه ماشینها و عابرها هم نبود
17: نکته جالب دیگر در مورد اجاره مسکن است در اروپا کلاً اجاره مسکن بدون دادن پول پیش است و اساساً پول پیش که در ایران تحت عنوان قراردادهایی به نام رهن و اجاره از مستاجر قبل از اجاره واحد مورد نظر گرفته می شود معنایی ندارد به همبن دلیل مستاجر تنها به فکر جور کردن اجاره بها است اما در ایران پول پیش بزرگ ترین معضل مستاجرین شده زیرا هر سال میزان آن چندین برابر شده و نرخهای آن کمرشکن است و تبعاً پرداخت آن از عهده کسانی که حقوق ثابت می گیرند برنمی آید
18: در این کشور معمولاً حقوق افراد همسطح است و این باعث می شود که هر کس به کاری که علاقه مند است بپردازد و این گونه نباشد که مثلاً فلان شغل درآمد کلان داشته باشد اما شغل دیگری یک صدم درآمد آن شغل را هم نداشته باشد و به این ترتیب عدالت در بین مشاغل رعایت می شود..
همچنین درست است که در ایران مغازه ها می توانند در هر وقت که می خواهند باز بمانند اما در اروپا این گونه نیست و اگر باید همه مثلاً در ساعت نه شب ببندند این شامل همه است و فلسفه آنها این است که از این طریق عدالت بین دستمزدها و درآمدها رعایت نی شود مثلاً در ایران یک کارمند اداره که تا ساعت چهار بعد از ظهر کار می کند حقوقی می گیرد اما یک دکه روزنامه فروشی از طریق فعالیت شبانه روزی و اینکه بیشتر اوقات روز باز است چندین برابر آن کارمند تنها از طریق فروش آدامس و سیگار درآمد کسب می کند .
19: سیاستهای جمعیتی این کشور به گونه ای است که سالهاست جمعیت شهرها و پایتخت آن ثابت مانده و با درایت مسئولین مربوطه سعی زیادی می شود که از توسعه ناهمانگ جمعیتی و افزایش بی رویه جمعیت در یک شهر جلوگیری بهع مل آید .
در اکثر کشورهای اروپایی مانند ممالک جهان سوم ، شهرها دارای محله های بالاشهر و پائین شهر نیستند بلکه همه شهر در یک سطح بوده و همگی آنها به میدان مرکزی شهر ختم می شوند .
خانه ها و کوچه ها هماهنگ ساخته شده و به بافت شهر سعی می شود از طریق ساخت و ساز های پراکنده آسیب نرسد
تهران قدیم هم بسیار زیبا ساخته شده بود منتهی با این تفاوت که در هنگام ساخت آن به هیچ وجه به صد سال آینده و این که چه بلایی بر سر این بافت زیبا خواهد آمد اندیشیده نشد
20: در اروپا اگر شما کالایی یا جنسی را خریداری کنید که معیوب باشد و یا ایراد داشته باشد و آن را پس بدهید معمولاً آن را از شما می گیرند و جنس سالم را می دهند و کلاً به حرف مشتری و راست گویی وی اطمینان دارند اما در ایران من خودم چندین نمونه دیدم که وقتی مشتری خواسته کالایی را پس بدهد به بهانه های مختلف آن را از ددستش نگرفته و همیشه تقصیر را گردن این و آن انداخته اند .
این چند نمونه رفتاری است که من خود از نزدیک در اروپا شاهد آنها بودم و همیشه افسوس خورده ام که چرا نباید این رفتارهای پسندیده در ایران رعایت شود ؟
ممکن است عده ای بگویند که به این رفتارها در قرآن و احادیث اشاره و تاکید شده و یا در سایر کتب مقدسه و البته حرف درستی هم هست و شکی در آن نیست اما حرف تا عمل خیلی فرق می کند.
همه ما ممکن است هر روز اصول اخلاقی و تعالیم دینی را مطالعه کنیم اما فقط دانستن و مطالعه کردن آنها کافی نیست عمل به آنهاست که مهم است .
چرا باید در اروپای غیر دینی که معتقد است دین از سیاست جداست و شما خیلی وقتها در آن یک کلمه از دین حرفی نمی شنوید مردم باید تا این حد این رفتارهای پسندیده را داشته باشند اما در ایرانی که دارای فرهنگ و تمدنی طولانی ومردم معتقد و متدین است خبری از این رفتارها نباشد!؟
ب: نکات منفی
کسانی که وبلاگ مرا دنبال می کنند می دانند که اصولاً من آدم معتدلی هستم و از افراط گرایی بیزارم.
این تمایل به اعتدال درمورد برداشت من از اروپا هم صدق می کند
باید در نظر گرفت که اروپا چیزهای منفی هم دارد که به چند تای آن اشاره می کنم
1: در اروپا ممکن است هنگام کار با آدم مودب باشند اما همانند ایران و به اندازه ایران حس صمیمیت و دوستی بین مردم وجود ندارد یعنی دراروپا شما نمی توانید زود با کسی دوست شوید و یا با او درد دل کنید و یا برای صرف غذا یا قهوه یا چای او را به خانه خود دعوت کنید و یا بالعکس .
اصولاً اینها معنی این جور صمیمیت را نمی دانند و در فرهنگ آنها وجود نداشته است و کسی که پایش را از ایران بیرون می گذارد باید این واقعیت را بپذیرد که دیگر صمیمیتی نخواهد دید صمیمیت می میرد و جایش را دلار و یورو می گیرد .
و جالب این است که در مدتی که من در اروپا بودم ندیدم که کسی به خانه دیگری به مهمانی برود و اکثر خانواده ها کم جمعیت و یک یا دو یا سه نفری هستند .
2: اکثر اروپائیان رفت و آمد خانوادگی بین خود ندارند و بیشترشان تنها زندگی می کنند این امر باعث شده که برای رفع این تنهایی به نگهداری حیوانات و بویژه سگها روی آورند.
صرف نظر از حکم سگ در اسلام و برخی دیگراز ادیان که ما می دانیم حکمشان چیست و البته برخی از سگها مانند سگ خانگی از آن مستثنی هستند ما ایرانیان از هر مذهبی که باشیم دوست داریم محیطمان یک محیط تمیز باشد اما اروپائیان سگ های خود را همه جا با خودشان می برند حتی داخل اتوبوس هم سگ می برند و یا وقتی می خواهند خرید کنند حتی دهان خود را به نشانی دوست داشتن و محبت نسبت به سگ به دهان سگ می گذارند و البته کوچه ها و خیابنها هم پر از فضلهء سگ است .
3: در ایران اهمیت زیادی به پاکیزگی و نظافت بویژه در محیط خانه داده می شود اما اروپائیان به خاطر ماشینی شدن زندگی خیلی کم اتفاق می افتد که آپارتمان های خودشان را تمیز کنند و حتی خانه هایشان را هم مدتها تمیز نمی کنند .
4: در ایران وقتی ما مریض می شویم فوراً برای ما دارو تجویز کرده و همچنین در صورت لزوم آمپول هم تجویز می کنند و همه درمانگاهها و مطب ها هم شخصی هست که به راحتی آمپول می زند .
در اروپا با کمال ناباوری به هیچ عنوان به کسی آمپول نمیزنند و ازاین کار واهمه دارند همچنین خبری از بی حسی و بی هوشی نیست و وقتی روی آدم عمل جراحی یا عمل پزشکی انجام می دهند و انسان را بی حس وبی هوش نمی کنند تبعاً داد آدم در می آید .
وقتی ما در ایران نسخه را به دارو خانه می بریم به عنوان مثال قیمت آن دوا میشود دو هزار تومان اما در اورپا همان دوا به پول ما ممکن است شصت هزار تومان باشد .
همچنین داروهای مسکن قوی اصلاً پیدا نمی شود و داروهایی که حالت مسکن دارد آنقدر ضعیف است که روی ما ایرانیها اثر ندارد و حتی خیلی از وقتها وقتی پیش پزشک می روی می گوید برو بخواب و استراحت کن خوب میشی !
خیلی از کسانی که به اروپا یا آمریکا مهاجرت کرده اند برای درست کردن دندانهای خود به ایران می آیند و می توان گفت ایران در دندان پزشکی کشوری پیشرفته است وهزینه های دندان پزشکی آن نسبت به سایر نقاط ارزانتر محسوب می شود. در اروپا هزینه پر کردن یک دنئان پانصد یورو است یعنی دو میلیون تومان
5: بزرگ ترین مشکل دراروپا احساس غربت است مخصوصاً اینکه خیلیها یا زبان انگلیسی بلد نیستند و یا تمایلی به صحبت با زبان انگلیسی ندارند وقتی شما از منزل بیرون می آیی حسرت این را داری که لا اقل یک نفر پیدا شود که به زبان شما صحبت کند در این حالت دیگر برایتان فرقی نمی کند که آن شخص چه جور آدمی باشد تنها می خواهید هم صحبت پیددا کنید .
حتی وقتی به کوچه ای که در آن زندگی می کنید می روید این تفاوت زبانی و فرهنگی را به خوبی حس می کنید و البته ما ایرانیها آدمهای خوش صحبت و خوش مشربی هستیم و در ایران هر کجا که چند نفر دور هم به هر علتی جمع میشویم شروع به صحبت با همدیگر می کنیم .
حتی بارها امکان دارد چند نفر از کنار شما رد می شوند و یا کسی از کنار شما رد می شود وقتی در ایران هستید اگر حرف تمسخر آمیز یا بدی به شما میزند شما متوجه می شوید و با او برخورد می کنید اما چقدر دردناک است وقتی شخص یا اشخاصی از کنار شما عبور می کنند و ممکن است نسبت به شما حرفهای تمسخر آمیز یا تحقیر آمیز بزنند و بخندند اما شما حرف آنها را متوجه نشوید .
همین مسائل باعث می شود که انسان به شدت احساس تنهایی و دل شکستگی کند و حتی بارها اتفاق می افتد که بغض گلوی آدم را می گیرد .
6: من همیشه به ارزش متعالی دین اعتقاد داشته و دارم البته ممکن است عده ای تعبیر افراطی از دین داشته باشند اما داشتن تعبیر معتدل از دین باعث میشود که ما بدون غرض ورزی به دین نگاه کرده و به ارزش آن پی ببریم .
در ممالک اروپای شرقی که کمونیست ها حکومت می کردند دین بالکل ممنوع بوده و به قول داستایوسکی جایی که خدا نباشد هر کاری مجاز است این امر باعث شده که افراد این مناطق مردمی بی وجدان جلوه کرده و برای فریب دیگران و به دست آوردن پول دست به هر کار خلاف و ناشایستی بزنند . در اروپای غربی هم گر چه دین هست اما روز به روز نقش آن ضعیف تر می شود و تبعاً وقتی دین و معنویات نباشد جای آن را مادیات پر می کند .
همین امر باعث شده که آن دل رحمی که درافراد متدین وجود دارد در آنها نباشد بنابراین دیگر خبری از اینکه پول ندارم بعداً حساب کنید و یا برای اجاره به من وقت بدهید و یا جایی ندارم زندگی کنم و امثال اینها نیست و کلاً مادیات نود و پنج درصد زندگی اروپائیان را گرفته است .
7: درست است که در اروپا قانون رعایت می شود و ملاحظه خیلی از چیزها می شود اما اینها همه بر حسب وظیفه است یعنی چون وظیفه قانونی خود می دانند و یا از قانون و عواقب آن می ترسند این اصول را رعایت می کنند اما ما در ایران بارها شاهد این بوده ایم که مردم به هم کمک می کنند بدون این که وظیفه قانونی آنها باشد و یا چشمداشت مادی و مالی داشته باشند .
8: در ایران معمولاً غذاها کامل و زیاد است و یک پرس غذا و یا یک عدد ساندویج آنقدر پرملات هست که آدم را سیر می کند اما در اروپا غذاها ئ ساندویچ ها به اندازه نصف یا یک سوم غذاها و ساندویچ های ایران است و علاوه بر این که یک پرس یا یک عدد از آنها آدم را سیر نمی کند قیمت آن هم گران است و نمی توان با همان هزینه ای که در ایران صرف می کنیم دراروپا به طور کامل سیر شد .
9: شرقیها و همچنین ایرانیها به خاطر داشتن فرهنگ غنی و دیرینه آدمهای درون گرا و عمیق تری هستند اما اروپائیان و آمریکائیان به خاطر توجه بیشتر به مادیات انسانهای زیاد عمیقی نیستند و این را شما می توانید از مقایسه ادبیات ایران با ادبیات اروپا و آمریکا به راحتی متوجه شوید .
همچنین روزها و زندگی اروپائیان هم محدود است به رفتن سر کار و بعد از ظهرها رفتن به کازینوها ، بارها و قمارخانه ها و البته هر چیزی اگر از حد خود خارج شود و زیادی یک نواخت باشد خسته کنند می گردد
10: این هم موردی است که برای من اتفاق افتاد
من وقتی در ایران بودم گمانم این بود که اگر به اروپا بروم آنجا افراد مثل من یعنی زال و مبتلا به البینیسم به خاطر نژاد و کمی آفتاب زیاد هستند و به همین خاطر جلب توجه نمی کنم اما با کمال تعجب متوجه شدم که در کشوری که من رفتم و در خیلی از کشورهای اروپایی حتی یک نفر مثل من وجود ندارد و در ایران افراد مبتلا به زالی یا آلبینیسم خیلی بیشتر بود تا در اروپا
11: گر چه در ایران خوردن غذا و خوراکی در بیرون از خانه و در نقاط عمومی منعی ندارد اما خود ایرانیان معمولاً از خوردن غذا و خوراکی در اماکن عمومی خودداری می کنند در کشوری که من بودم مردم در ساعات مختلف روز بدون اینکه زمان معینی داشته باشد در کوچه ها و خیابانها و همچنین در داخل اتوبوس ها و متروها و ترامواها به خوردن غذاها و خوراکی های مختلف می پرداختند که اکثراً یا به صورت کنسرو شده و یا به صورت ساندویچ است . غذاهای آنها عمدتاً حاوی سیر و پیاز است و وقتی در داخل اتوبوس یا مترو غذایشان را می خورند بوی سیر و پیاز تمام اتوبوس یا مترو را فرا می گیرد .
12:بارها شده که من یا شما وقتی در ایران دنبال آدرسی می گشتیم هنگامی که کسی می دید که ما دنبال جایی می گردیم و یا مدت زیادی است که در پی یک نشانی هستیم شخصی از اهالی همان محل نزد ما آمده و به ما می گوید می تونم کمکتون کنم و حتی پلاک منزل و یا نشانی دقیق جایی را که ما دنبالش هستیم به ما نشان می دهد .
در این کشور با وجود اینکه الان از طریق اینترنت هم می توان خیلی از نشانی ها را پیدا کرد اما وقتی به محل مورد نظر رفتم تبعاً چون کوچه ها و خیابانها و همچنین خانه ها بسیار شبیه هم هستند نه تنها من بلکه خیلیها نمی توانند نشانی دقیق یک مکان را پیدا کنند و حتی شده من بارها دنبال و در پی آدرسی رفتم و هر بار بی نتیجه به منزل بازگشتم .
در این حالت و با وجود اینکه کسانی هستند که با چشمان خود می بینند که من یا غریبه هایی مثل من دنبال آدرس می گردیم اما حتی یک نفر پا پیش نمی گذارد تا بگوید می توانم به شما کمک کنم و یا کمکی از دستم بر می آید ؟
همین امر باعث می شود که احساس بدی به ادم دست دهد که توام است با حس غربت و بی کسی
13: درایران وقتی ما می خواهیم به سرزمین دیگری سفر کنیم اولین چیزی که به ذهنمان می رسد یاد گیری زبان انگلیسی است زیرا در تصورما زبان انگلیسی یک زبان بین المللی است وبا دانستن آن ، دیگر نیازی به فراگیری سایر زبانها نیست و گمانمان این است که همگی آن زبان را می دانند .
گر چه ما در ایران در خصوص مکالمه زبان انگلیسی مشکل داریم اما باید بگویم ما انگلیسی را بهتر از خیلی از اروپائیان حرف می زنیم .
درکشورهایی که انگلیسی ، زبان رسمی آنها نیست و اکثر ممالک اروپایی چنین است گر چه ممکن است در ادارات کارمندها زبان انگلیسی بلد باشند اما اکثر مردم و کسبه وفروشندگان به آن زبان حرف نمی زنند و تعصب خاصی نسبت به زبان خود دارند و این در حالی است که زبان انگلیسی با همهء مشکلات خود بسیار راحت تر و ساده تر از سایر زبانهای اروپائی از لحاظ نگارس و املا و دستورزبان نظیر آلمانی و فرانسه و غیره است .
ما در ایران پذیرفته ایم که زبان انگلیسی یک زبان بین المللی است واگر یک شخص خارجی وارد ایران بشود می بیند در کنار زبان فارسی دربسیاری از موارد ، معادل انگلیسی آن هم نوشته شده نظیر داروها یا اماکن عمومی یا فرودگاه و بسیاری از موارد دیگر اما در کشوری که من بودم حتی یک کلمه به زبان انگلیسی روی کالاها و یا سایر اقلام و اماکن نوشته نشده بود و آدم واقعاً سر در گم میماند که کالا یا جنسی که می خواهد بخرد چیست !
14: درایران ما برای تلفنهای اعتباری جهت شارژ اعتبار مبالغی نظیر دو تا پنج یا ده هزار تومانی پرداخت می کنیم و به عنوان نمونه با یک اعتبار پنج هزار تومانی هم می شود مدتها حرف زد و هم می شود بارها اس ام اس داد اما در کشوری که من بودم تمام تلفن ها اعتباری بوده و هزینه اعتبار ده یورو یعنی معادل چهل هزار تومان میشد که آن هم با دو روز صحبت و چند اس ام اس تمام میشد .
15: درست است که درایران هم مصرف کننده های سیگار زیادند اما مساله اینجاست که خیلیها پیش هر کسی سیگار نمی کشند و احترام بزرگ ترها و یا اشخاص خاصی را نگه می دارند همچنین در اماکن عمومی و دولتی و غیره .
در کشوری که من بودم شما سیگار را دست هر کسی می بینید از جوان و پیر گرفته تا دختران زیبا و پیرمردها پیرزنها و در همه جا اعم از اماکن عمومی یا خصوصی یا در شرکتها و خانه ها و اتوبوس ها و متروها .
حتی با وجود اینکه خیلی از مغازه ها از ساعت نه و نیم شب دیگر فعال نیستند برای سیگار دستگاههایی وجود دارد که با انداختن پول در داخل آن به شما در ساعاتی که مغازه ها تعطیل هستند سیگار می دهد .
16: ادر ایران به عنوان نمونه اگر اینترنت پرسرعت شما قطع میشد و یا اینکه در طول روز به مایحتاجی نیاز داشتید و در آن زمان و موقعیت دسترسی به نوع مورد نظر شما امکان پذیر نبود از موارد مشابه استفاده می کردید به عنوان نمونه اگر اینترنت پرسرعت نبود از هوشمند و یا کارت اینترنت استفاده می کردید اما در اروپا اگر چیزی نباشد به ندرت چیز جایگزین آن پیدا می شود و نکته مهم تر آن که در ایران درست است که روزهای جمعه تعطیل است ولی مغازه هایی هستند که جمعه ها هم فعالیت می کنند و یا مسئولین خدماتی که با یک تلفن کردن ، روز جمعه هم برای تعمیر وسائل شما به منزلتان می آیند اما در اکثر کشورهای اروپایی روز یک شنبه اکثر جاها بسته است و در واقع یک شنبه ها در اروپا واقعاً دلگیر و کسل کننده است حتی بدتر از بعد از ظهرهای جمعه در ایران .
اگر شما در اروپا نیاز مبرمی به یک خدمات داشتید نظیر نصب سیم کابل تلفن و یا نظایر آن و واقعاً به برقراری تماس و ارتباط هم نیاز داشتید اگر کار شما به روز جمعه بعد از ظهر بیافتد محال است متصدی امر روز شنبه و یک شنبه برای انجام خدمات به منزل شما یا نزد شما بیاید و فلسفه آنها هم این است که آنها روز تعطیل خود را خراب نمی کنند و شما هر کاری بکیند نمی توانید در این دو روز و مخصوصاً یک شنبه از اکثر خدمات مرسوم و رایج بهره مند شوید و چاره ای ندارید جز اینکه صبر کنید تا روز یک شنبه تمام شود
17: در اروپا در طی سالیان گذشته تلاشهای فراوانی برای برابری زن و مرد در عرصه های گوناگون زندگی صورت گرفته و البته این گام موثر و مثبتی است و من معتقدم تا این حدش اقدام مفید و مثبتی بوده اما صرف نظر از این نکته مثبت درست است که زن و مرد باید با هم برابر باشند ولی نه اینکه جانشین هم در همه مسائل باشند و کاملاً جای یک دیگر را بگیرند .
در اروپا زنان و دختران طوری خودشان را درست می کنند که دیگر تشخیص آنها با مردها دشوار است یعنی موهای خود را کوتاه کرده و خودشان رو عین مردها درست می کنند و در دهان اکثر دخترها و زنها سیگار است و انگار دیگر آن ظرافت زنانه را از دست دادند.
هر جنسی باید خودش باشد.
18: در اروپا نظام آموزشی حاکم بچه ها و نیز همه افراد را طوری بار می آورد که حرف خودشان را رک به آدم می گویند و البته در ایران رعایت احترام و همچنین شرم باعث شده که افراد نسبت به هم رو در وایسی داشته باشند.
البته رک بودن تا حدی خوب است اما دیگر نه آن حد که هر چه از دهنت در می آید به کسی که ازاو خوشت نمی آید و یا اینکه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی با دیگران دارد نثار کنی
19: ما در ایران به راحتی پیش دوستان و یا خانواده و آشنایانمان درد دل کرده و هر چه در دلمان بود بیرون می ریختیم و حتی پیش او گریه می کردیم .
این کار در اروپا معمول نیست آنها هیچ گاه پیش دیگران درد دل نمی کنند و دوست ندارند احساسات شخصی خود را برای دیگران بیان کنند .
گفتن درددل به یک اروپایی می تواند در نظر او مسخره و مضحک جلوه کرده و یا حتی باعث عصبانیت وی شود زیرا در نظر او مشکل هر کسی متعلق به خودش است و همیشه از زبانشان این جمله را خواهید شنید
این مشکل شماست
در بهترین حالت اگر با کسی درد دل کنید به شما می گوید حرفتان را نمی فهمم
اینها نیز نکات منفی اروپا بودند و البته در دنیا هیچ چیز کاملی یافت نمی شود
ما نباید خود را نسبت به دیگران کمتر حس کنیم زیرا اقوامی هستند که حتی یک هزارم نکات مثبت ما را هم ندارند و تنها تبلیغات باعث کشیده شدن توریست به خاک آنها شده است
ما باید نکات ضعف خود را قبول کرده و آن را اصلاح کنیم تا از این هم که هستیم بهتر باشیم .
تکمله
لازم است مطالبی را هم اضافه کنم
اولاً: اروپا و بویژه ممالک تحت پوشش واحد یورو گرچه دارای فرهنگهای مشابهی هستند اما تفاوتهایی نیز در بین آنها هست به عنوان نمونه شهرهایی هست که در آنجا اهمیت زیادی به نظافت خیابانها داده می شود و انداختن سیگار و یا فضله سگ در خیابان مستلزم جریمه ای سنگین است و در عوض ممالکی هم یافت می شود که در آنها هر کسی به راحتی سیگار کشیده و آن را به روی زمین می اندازد .
ثانیاً : ممکن است برای یک فرد دیگر همان کشوری که من رفتم کاملاً مثبت ارزیابی بشود و یا کاملاً منفی و سفر و نظایر آن مسائلی شخصی هستند که بستگی به تجربه آدم و موقعیتی که در آن قرار گرفته داردد.
ممکن است شخصی با موقعیت اجتماعی بالاتر و پول بیشتر و دانستن خوب زبان آن کشور وارد آنجا شود و ممکن است یک نفر دیگر تنها به عنوان پناهنده یک کشور ثالث موقتاً در آن کشور بماند همه این موارد موقعیتشان متفاوت است اما آنچه که کلیات بود و به ذهنم رسید در اینجا شرح دادم .
ثالثاً: من افرادی را دراروپا دیدم که به علت نارضایتی و ناخرسندی از اوضاع ایران تا با آنها از ایران حرف می زدی تنها می خواستند ایران را بکوبند و طوری از ایران سخن می گفتند که گویی ایران هیچ نکته مثبتی ندارد و هر چه هست در آن منفی و بد است و هر چه در اروپا وجود دارد همه مثبت و خوب است و هیچ چیز منفی در آن یافت نمی شود.
اساساً بی طرف بودن کار سختی است ولی لازمه یک تحقیق معتبر و یا سخن سنجیده بی طرف بودن است و همیشه سخن توام با غرض ورزی و کینه توزی خریداری ندارد .
منطقی تر آن است که ما این را بپذیریم که هیچ کجا خالی از ایرادات نیست و هر جایی ضمن این که ایرادات و نکات منفی دارد نکات مثبتی هم دارد و نمی توان گفت که کاملاً خالی از هر گونه نکته مثبتی باشد.
بسیاری از ممالک اروپایی هستند که قدمت آنها به هزار سال هم نمی رسد اما ایران دست کم پنج هزار سال سابقه تمدن دارد .
البته همه ما امتیازات ایرانیان نسبت به سایر اقوام را هم می دانیم.
اما جای بسی تاسف است که در اروپا ماشاهد برخی رفتارهای نیکو و پسندیده ای هستیم که آدم انتظار دارد این رفتارها در کشوری مثل ایران که دارای سابقه فرهنگ و تمدن طولانی است بیشتر دیده و رعایت شود تا در اروپا اما متاسفانه چنین نیست .
من خودم در یکی از کشورهای اروپایی بودم و این رفتارهای نیکو را خود از نزدیک دیده ام بنابراین در صحت و درستی آن اطمینان کامل دارم که به چند نمونه از آنها که خودم شاهد آنها بوده ام اشاره می گردد
1: در اروپا زمانی که شما برای حساب کردن قیمت و یا هر دلیل دیگری در داخل صف هستید امکان ندارد کسی بیاید و به شما بگوید من قبلاً اینجا بودم و یا از شما جلوتر بودم و نکته جالب تر اینکه اگر شما مثلاً فراموش کرده اید جنسی را بردارید و می خواهید بروید و آن را بردارید و یا به هر دلیلی از صف خارج می شویم پشت سر شما تا شما نگوئید امکان ندارد خودش را جلو بیاندازد و انقدر منتظر می ماند تا شما کارتان را انجام دهید .
2: زمانی که شما از مغازه ای چیزی را می خرید و شخص فروشنده می داند که شما غریب هستید و یا از قیمت جنس ناآگاهید ممکن نیست بیش از حد مجاز و قانونی جنس برای شما حساب کند و بقیه پولتان را تا سنت آخرش را به شما خواهد داد .
3: در کشوری که من رفتم اقوام گوناگونی بودند که به زبانهای مختلف صحبت می کردند اما اهالی بومی آن سرزمین هیچ واکنش تند یا غیر معمولی نسبت به آنها نداشتند و در این کشور که زبانش انگلیسی نیست خیلیها به زبان خودشان حرف می زنند اما وقتی توریستی می آید و زبان بلد نیست هرگز او را دست نمی اندازند و برخوردی همسطح کشور خودشان با دیگران دارند .
من در ایران خودم شاهد بودم که تا توریستی می بینند با حالت عجیبی به او نگاه می کنند طوری که آن توریست احساس بدی بهش دست می دهد یک عده افراطی هم با تعصب زیاد به او می نگرند انگار هر چه گرفتاری بوده تقصیر این توریست بدبخت بوده است .
حتی من در ایران به شهرستانهایی رفته ام که تا با دوستم ارمنی حرف می زدیم می گفتند اینها خارجیند حتی پشت سر ما راه می افتادند .
4: در مدتی که من در آن کشور بودم حتی یک بار نشنیدم که ماشینی بوق بزند و این برای کسی که از ایران آمده خیلی تعجب آور است و البته اصلاً یک بار هم صدای آژیر یا دزدگیر اتومبیلی را نشنیده ام .
همه ما در ایران از صدای آژیر اتومبیل ها که برخی اوقات افراد بی ملاحظه به خاطر حساس کردن آنها مرتباً از صدای ماشینشان صبح و ظهر و شب می آید کلافه می شویم .
5: در این کشور شما پلیس خیلی کم می بینید و جالب اینجاست که مردم خودشان بدون اینکه پلیسی بالای سرشان باشد به طور کامل مقررات راهنمایی را رعایت می کنند .
تا چراغ سبز نشود عابرین پیاده از خط عابر پیاده رد نمی شوند و اتومبیل ها هم تا چراغ قرمز نشود از جایشان تکان نمی خورند .
مورد دیگر قائل شدن احترام برای عابر پیاده است اگر ماشینی بداند عابری عجله دارد و نمی تواند پشت خط قرمز بماند اگر در آن لحظه از خط عابر پیاده عبور کرد آن ماشین انقدر می ایستد تا آن عابر کاملاً از خیابان رد شود .
همچنین در این کشور خبری از طرح و محدوده طرح ترافیک نیست .سیستم حمل و نقل آن بسیار خوب است و اتوبوس ها و متروها و ترامواها مرتب در فاصله سه یا چهار دقیقه می آیند .
خبری از پارکینگ دوبله یا سوبله نیست
6: لباس و ظاهر انسانها اصلاً برایشان مهم نیست البته من منظور م این نیست که هر لباسی خواستی بپوشی درسته و یا اینکه دخترها هر جوری خودشان را درست کنند درسته بلکه منظورم این است که مثلاً اگر کفشت کهنه باشد و یا لباس نو نداشته باشی و نظایر آن کسی به آن توجه نمی کند و همچنین این که کسی زیادی سیاه پوست یا زیادی سفید یا زرد پوست باشد کاملاً یک چیز عادی و طبیعی است .
متاسفانه در ایران یکی از رفتارهای ناراحت کننده همین توجه زیاد مردم به طرز لباس پوشیدن همدیگر و همچنین اهمیت دادن به ظاهر انسانهاست.
7: زمانی که شما کاری اداری یا در یک مکان عمومی دارید حد اکثر به مدت ده دقیقه کار شما راه می افتد و این گونه نیست که به شما بگویند برو چند روز دیگر بیا و یا فلانی باید امضا کند و نیامده است .
8: اگر کسی به شما بگوید فلان ساعت ودقیقه خواهد آمد و یا شما در آن ساعت در فلان جا باشید دقیقاً در همان ساعت و دقیقه خواهد آمد و کم کاری و از کار زدنی وجود ندارد .
9: در مورد مساله تورم و گرانی در ایران همه ما وضع ایران را می دانیم و البته می دانیم که فشارهای خارجی اثر زیادی در این مورد داشته اما آیا می توانیم بگوییم که هیچ سوء مدیریتی در کشور نبوده و هر کسی که مدیر بوده کار خودش را درست و بدون نقص انجام داده ؟
در اروپا هم که قسمتی از ممالک آن از واحد یورو استفاده می کنند برای ما ایرانیان قیمتها بالاست و یک یورو معادل چهار هزار توما ن در می آید اما مزیت اروپا بر ایران در این زمینه این است که اگر قیمت یک کالا یک یورو است سالها همین قیمت باقی می ماند و حتی یک سنت تکان نمی خورد و برای همین راحت آدم می تواند برای قیمتها برنامه ریزی کند اما در ایران نوسان در تغییر قیمتها روزانه و حتی ساعتی است .
10: در ایران با وجود تبلیغات گسترده برای اینترنت پرسرعت ، ما شاهد آن هستیم که همین اینتر نت پر سرعت هم چندان پر سرعت نیست و گاهی بسیار کلافه کننده می گردد .
البته من با وب های فیلتر شده کاری ندارم منظورم آن چیزهایی است که در ایران هم مجاز است و می توان آنها را سیو یا دانلود کرد .
اما مشکل اصلی در این است که مثلاً برای دانلود یک کتاب صوتی به عنوان نمونه کتاب صوتی مثتنوی معنوی و یا دیوان شمس که شامل چندین بخش صد مگابایتی است در ایران حتی باید یک روز را صرف دانلود کرد اما در آن کشور سرعت اینترنت چنان بالاست که من برای دانلود کتاب صوتی مثنوی معنوی تنها چهار دقیقه وقت صرف کردم .
11: در این کشور در مدتی که آنجا بودم بسیار کم اتفاق افتاده که دعوایی صورت گرفته باشد و سر چیزهای بی ارزش و بیهوده دعوا نمی کنند و البته ما در ایران چقدر شاهد دعواهای بیهوده ای مثلاً داخل مترو یا اتوبوس یا بین مسافرو مسافرکش یا عابر و راننده و موتورسوارهستیم .
12: در این کشور کارمندها همگی لب خند بر لب دارند و بسیار مودبانه با ارباب رجوع برخورد می کنند و ما در ایران شاهد بوده ایم که کارمندانی هستند که تا چه حد رفتار خشکی دارند و چنان با آدم حرف می زنند گویی چیزی از آدم طلب کارند و البته با کمال تاسف من در خود دادگستری بارها شاهد این بوده ام که وقتی کسی برای پی گیری پرونده خود مراجعه کرده و خواسته کمی بیشتراز محتویات پرونده اش که حق اوست بداند از سوی کارمند دفتزی یا بایگان و مدیر دفتر با چه برخوردهای ناراحت کننده ای رو به رو شده و حتی بارها شنیدم که گفتند یه مامور یبارین اینو باندازه بیرون !
13: چیز مثبت دیگری که در این کشور دیدم احترام و رعایت حال معلولین است . در ابتدای هر خط عابر پیاده ای دستگاهی هست که وقتی شخص نابینا می خواهد از خیابان عبور کند وقتی چراغ سبز می شود آن دستگاه صدا می کند تا شخص نابینا بداند که می تواند در آن لحظه عبور کند .
در اتوبوس ها هم وقتی شخص فلجی با ولیچیر می آید راننده اتوبوس کف در اتوبوس را با زمین هم سطح می کند تا آن شخص معلول راحت بتواند وارد اتوبوس شود .
من در ایران خودم پانزده سال است که به خاطر ضعف بینایی عضو سازمان بهزیستی هستم اما همین سازمانی که باید یاور و کمک کننده افرادی مثل ما باشد کوچک ترین کمک موثری به ما نکرده است و هر وقت تقاضایی از آن داریم کارمندان آنجا به بهانه های مختلف و با بهانه کردن آئین نامه و تبصره در نهایت می گویند که این مورد شامل حال شما نمی شود .
14: در این کشور اگر شما در مغازه یا فروشگاهی می روید و یا دنبال جنسی می گردید اگر فروشنده به شما می گویدآن کالا را نداریم واقعاً ندارند و اگر می گوید انجام فلان کار یا خدمت اماکن پذیر نیست واقعاً امکان آن وجود ندارد و در واقع شیله پیله ای در کار آنها نیست اما ما بارها در ایران مشاهده می کنیم که جنسی که برای یک عده نیست و فروشنده می گوید تمام کردیم برای شخص یا عده دیگری به علت دادن پول بیشتر یا رابطه فامیلی و نظالیر آن موجود و فراهم است و یا انجام خدمتی که برای اکثریت مردم در زمان کم امکان پذیر نیست برای عدهء دیگر به سرعت انجام می شود .
15: ما در ایران معمولاً با وجود اینکه خیلی از مسائل جلوی چشم ما اتفاق می افتد اما سعی می کنیم آن را انکار کرده و روی آن سرپوش بگذاریم
یک واقعیت تلخی که بویژه میزان آن در چند سال اخیر بسیار در ایران رشد داشته ایجاد مزاحمت برای زنها و بانوان از طرف افراد شرور و مزاحم است البته نمی توان گفت که اینها عده کمی هستند زیرا ما همیشه و هر روز با آنها مواجه می شویم و تعداد آنها نیز به هیچ عنوان معدود و کم نیست .
واقعیت این است که در ایران اگر دختری شب دیرهنگام در بیرون منزل باشد و یا در ساعت معینی در خانه نباشد بسیاری در مورد او فکر بد می کنند و البته در همان ساعات دیرهنگام هم سرو کله افراد مزاحم بیشتر پیدا می شود به نحوی که باعث ترس و وحشت و سلب آسایش خانمها می شوند .
در کشوری که من بودم زنها و خانم ها در ساعات گوناگون شبانه روز در بیرون منزل بودند و حتی یک مورد متلک پرانی و ایجاد مزاحمت یا حرف رکیک و یا فکر بد در مورد آنها مشاهده نکردم
16: در این کشور هر مغازه ای حد خودش را می داند و هیچ گاه کالاهای خود را وسط پیاده رو پخش نمی کند اما در ایران معمولاً مغازه هایی نظیر بغالیها هستند که نصف پیاده رو را گرفته و برای عبور عابرین ایجاد محدودیت می کنند .
همچنین هیچ خبری از دست فروشها و پهن کردن بساط در وسط راه ماشینها و عابرها هم نبود
17: نکته جالب دیگر در مورد اجاره مسکن است در اروپا کلاً اجاره مسکن بدون دادن پول پیش است و اساساً پول پیش که در ایران تحت عنوان قراردادهایی به نام رهن و اجاره از مستاجر قبل از اجاره واحد مورد نظر گرفته می شود معنایی ندارد به همبن دلیل مستاجر تنها به فکر جور کردن اجاره بها است اما در ایران پول پیش بزرگ ترین معضل مستاجرین شده زیرا هر سال میزان آن چندین برابر شده و نرخهای آن کمرشکن است و تبعاً پرداخت آن از عهده کسانی که حقوق ثابت می گیرند برنمی آید
18: در این کشور معمولاً حقوق افراد همسطح است و این باعث می شود که هر کس به کاری که علاقه مند است بپردازد و این گونه نباشد که مثلاً فلان شغل درآمد کلان داشته باشد اما شغل دیگری یک صدم درآمد آن شغل را هم نداشته باشد و به این ترتیب عدالت در بین مشاغل رعایت می شود..
همچنین درست است که در ایران مغازه ها می توانند در هر وقت که می خواهند باز بمانند اما در اروپا این گونه نیست و اگر باید همه مثلاً در ساعت نه شب ببندند این شامل همه است و فلسفه آنها این است که از این طریق عدالت بین دستمزدها و درآمدها رعایت نی شود مثلاً در ایران یک کارمند اداره که تا ساعت چهار بعد از ظهر کار می کند حقوقی می گیرد اما یک دکه روزنامه فروشی از طریق فعالیت شبانه روزی و اینکه بیشتر اوقات روز باز است چندین برابر آن کارمند تنها از طریق فروش آدامس و سیگار درآمد کسب می کند .
19: سیاستهای جمعیتی این کشور به گونه ای است که سالهاست جمعیت شهرها و پایتخت آن ثابت مانده و با درایت مسئولین مربوطه سعی زیادی می شود که از توسعه ناهمانگ جمعیتی و افزایش بی رویه جمعیت در یک شهر جلوگیری بهع مل آید .
در اکثر کشورهای اروپایی مانند ممالک جهان سوم ، شهرها دارای محله های بالاشهر و پائین شهر نیستند بلکه همه شهر در یک سطح بوده و همگی آنها به میدان مرکزی شهر ختم می شوند .
خانه ها و کوچه ها هماهنگ ساخته شده و به بافت شهر سعی می شود از طریق ساخت و ساز های پراکنده آسیب نرسد
تهران قدیم هم بسیار زیبا ساخته شده بود منتهی با این تفاوت که در هنگام ساخت آن به هیچ وجه به صد سال آینده و این که چه بلایی بر سر این بافت زیبا خواهد آمد اندیشیده نشد
20: در اروپا اگر شما کالایی یا جنسی را خریداری کنید که معیوب باشد و یا ایراد داشته باشد و آن را پس بدهید معمولاً آن را از شما می گیرند و جنس سالم را می دهند و کلاً به حرف مشتری و راست گویی وی اطمینان دارند اما در ایران من خودم چندین نمونه دیدم که وقتی مشتری خواسته کالایی را پس بدهد به بهانه های مختلف آن را از ددستش نگرفته و همیشه تقصیر را گردن این و آن انداخته اند .
این چند نمونه رفتاری است که من خود از نزدیک در اروپا شاهد آنها بودم و همیشه افسوس خورده ام که چرا نباید این رفتارهای پسندیده در ایران رعایت شود ؟
ممکن است عده ای بگویند که به این رفتارها در قرآن و احادیث اشاره و تاکید شده و یا در سایر کتب مقدسه و البته حرف درستی هم هست و شکی در آن نیست اما حرف تا عمل خیلی فرق می کند.
همه ما ممکن است هر روز اصول اخلاقی و تعالیم دینی را مطالعه کنیم اما فقط دانستن و مطالعه کردن آنها کافی نیست عمل به آنهاست که مهم است .
چرا باید در اروپای غیر دینی که معتقد است دین از سیاست جداست و شما خیلی وقتها در آن یک کلمه از دین حرفی نمی شنوید مردم باید تا این حد این رفتارهای پسندیده را داشته باشند اما در ایرانی که دارای فرهنگ و تمدنی طولانی ومردم معتقد و متدین است خبری از این رفتارها نباشد!؟
ب: نکات منفی
کسانی که وبلاگ مرا دنبال می کنند می دانند که اصولاً من آدم معتدلی هستم و از افراط گرایی بیزارم.
این تمایل به اعتدال درمورد برداشت من از اروپا هم صدق می کند
باید در نظر گرفت که اروپا چیزهای منفی هم دارد که به چند تای آن اشاره می کنم
1: در اروپا ممکن است هنگام کار با آدم مودب باشند اما همانند ایران و به اندازه ایران حس صمیمیت و دوستی بین مردم وجود ندارد یعنی دراروپا شما نمی توانید زود با کسی دوست شوید و یا با او درد دل کنید و یا برای صرف غذا یا قهوه یا چای او را به خانه خود دعوت کنید و یا بالعکس .
اصولاً اینها معنی این جور صمیمیت را نمی دانند و در فرهنگ آنها وجود نداشته است و کسی که پایش را از ایران بیرون می گذارد باید این واقعیت را بپذیرد که دیگر صمیمیتی نخواهد دید صمیمیت می میرد و جایش را دلار و یورو می گیرد .
و جالب این است که در مدتی که من در اروپا بودم ندیدم که کسی به خانه دیگری به مهمانی برود و اکثر خانواده ها کم جمعیت و یک یا دو یا سه نفری هستند .
2: اکثر اروپائیان رفت و آمد خانوادگی بین خود ندارند و بیشترشان تنها زندگی می کنند این امر باعث شده که برای رفع این تنهایی به نگهداری حیوانات و بویژه سگها روی آورند.
صرف نظر از حکم سگ در اسلام و برخی دیگراز ادیان که ما می دانیم حکمشان چیست و البته برخی از سگها مانند سگ خانگی از آن مستثنی هستند ما ایرانیان از هر مذهبی که باشیم دوست داریم محیطمان یک محیط تمیز باشد اما اروپائیان سگ های خود را همه جا با خودشان می برند حتی داخل اتوبوس هم سگ می برند و یا وقتی می خواهند خرید کنند حتی دهان خود را به نشانی دوست داشتن و محبت نسبت به سگ به دهان سگ می گذارند و البته کوچه ها و خیابنها هم پر از فضلهء سگ است .
3: در ایران اهمیت زیادی به پاکیزگی و نظافت بویژه در محیط خانه داده می شود اما اروپائیان به خاطر ماشینی شدن زندگی خیلی کم اتفاق می افتد که آپارتمان های خودشان را تمیز کنند و حتی خانه هایشان را هم مدتها تمیز نمی کنند .
4: در ایران وقتی ما مریض می شویم فوراً برای ما دارو تجویز کرده و همچنین در صورت لزوم آمپول هم تجویز می کنند و همه درمانگاهها و مطب ها هم شخصی هست که به راحتی آمپول می زند .
در اروپا با کمال ناباوری به هیچ عنوان به کسی آمپول نمیزنند و ازاین کار واهمه دارند همچنین خبری از بی حسی و بی هوشی نیست و وقتی روی آدم عمل جراحی یا عمل پزشکی انجام می دهند و انسان را بی حس وبی هوش نمی کنند تبعاً داد آدم در می آید .
وقتی ما در ایران نسخه را به دارو خانه می بریم به عنوان مثال قیمت آن دوا میشود دو هزار تومان اما در اورپا همان دوا به پول ما ممکن است شصت هزار تومان باشد .
همچنین داروهای مسکن قوی اصلاً پیدا نمی شود و داروهایی که حالت مسکن دارد آنقدر ضعیف است که روی ما ایرانیها اثر ندارد و حتی خیلی از وقتها وقتی پیش پزشک می روی می گوید برو بخواب و استراحت کن خوب میشی !
خیلی از کسانی که به اروپا یا آمریکا مهاجرت کرده اند برای درست کردن دندانهای خود به ایران می آیند و می توان گفت ایران در دندان پزشکی کشوری پیشرفته است وهزینه های دندان پزشکی آن نسبت به سایر نقاط ارزانتر محسوب می شود. در اروپا هزینه پر کردن یک دنئان پانصد یورو است یعنی دو میلیون تومان
5: بزرگ ترین مشکل دراروپا احساس غربت است مخصوصاً اینکه خیلیها یا زبان انگلیسی بلد نیستند و یا تمایلی به صحبت با زبان انگلیسی ندارند وقتی شما از منزل بیرون می آیی حسرت این را داری که لا اقل یک نفر پیدا شود که به زبان شما صحبت کند در این حالت دیگر برایتان فرقی نمی کند که آن شخص چه جور آدمی باشد تنها می خواهید هم صحبت پیددا کنید .
حتی وقتی به کوچه ای که در آن زندگی می کنید می روید این تفاوت زبانی و فرهنگی را به خوبی حس می کنید و البته ما ایرانیها آدمهای خوش صحبت و خوش مشربی هستیم و در ایران هر کجا که چند نفر دور هم به هر علتی جمع میشویم شروع به صحبت با همدیگر می کنیم .
حتی بارها امکان دارد چند نفر از کنار شما رد می شوند و یا کسی از کنار شما رد می شود وقتی در ایران هستید اگر حرف تمسخر آمیز یا بدی به شما میزند شما متوجه می شوید و با او برخورد می کنید اما چقدر دردناک است وقتی شخص یا اشخاصی از کنار شما عبور می کنند و ممکن است نسبت به شما حرفهای تمسخر آمیز یا تحقیر آمیز بزنند و بخندند اما شما حرف آنها را متوجه نشوید .
همین مسائل باعث می شود که انسان به شدت احساس تنهایی و دل شکستگی کند و حتی بارها اتفاق می افتد که بغض گلوی آدم را می گیرد .
6: من همیشه به ارزش متعالی دین اعتقاد داشته و دارم البته ممکن است عده ای تعبیر افراطی از دین داشته باشند اما داشتن تعبیر معتدل از دین باعث میشود که ما بدون غرض ورزی به دین نگاه کرده و به ارزش آن پی ببریم .
در ممالک اروپای شرقی که کمونیست ها حکومت می کردند دین بالکل ممنوع بوده و به قول داستایوسکی جایی که خدا نباشد هر کاری مجاز است این امر باعث شده که افراد این مناطق مردمی بی وجدان جلوه کرده و برای فریب دیگران و به دست آوردن پول دست به هر کار خلاف و ناشایستی بزنند . در اروپای غربی هم گر چه دین هست اما روز به روز نقش آن ضعیف تر می شود و تبعاً وقتی دین و معنویات نباشد جای آن را مادیات پر می کند .
همین امر باعث شده که آن دل رحمی که درافراد متدین وجود دارد در آنها نباشد بنابراین دیگر خبری از اینکه پول ندارم بعداً حساب کنید و یا برای اجاره به من وقت بدهید و یا جایی ندارم زندگی کنم و امثال اینها نیست و کلاً مادیات نود و پنج درصد زندگی اروپائیان را گرفته است .
7: درست است که در اروپا قانون رعایت می شود و ملاحظه خیلی از چیزها می شود اما اینها همه بر حسب وظیفه است یعنی چون وظیفه قانونی خود می دانند و یا از قانون و عواقب آن می ترسند این اصول را رعایت می کنند اما ما در ایران بارها شاهد این بوده ایم که مردم به هم کمک می کنند بدون این که وظیفه قانونی آنها باشد و یا چشمداشت مادی و مالی داشته باشند .
8: در ایران معمولاً غذاها کامل و زیاد است و یک پرس غذا و یا یک عدد ساندویج آنقدر پرملات هست که آدم را سیر می کند اما در اروپا غذاها ئ ساندویچ ها به اندازه نصف یا یک سوم غذاها و ساندویچ های ایران است و علاوه بر این که یک پرس یا یک عدد از آنها آدم را سیر نمی کند قیمت آن هم گران است و نمی توان با همان هزینه ای که در ایران صرف می کنیم دراروپا به طور کامل سیر شد .
9: شرقیها و همچنین ایرانیها به خاطر داشتن فرهنگ غنی و دیرینه آدمهای درون گرا و عمیق تری هستند اما اروپائیان و آمریکائیان به خاطر توجه بیشتر به مادیات انسانهای زیاد عمیقی نیستند و این را شما می توانید از مقایسه ادبیات ایران با ادبیات اروپا و آمریکا به راحتی متوجه شوید .
همچنین روزها و زندگی اروپائیان هم محدود است به رفتن سر کار و بعد از ظهرها رفتن به کازینوها ، بارها و قمارخانه ها و البته هر چیزی اگر از حد خود خارج شود و زیادی یک نواخت باشد خسته کنند می گردد
10: این هم موردی است که برای من اتفاق افتاد
من وقتی در ایران بودم گمانم این بود که اگر به اروپا بروم آنجا افراد مثل من یعنی زال و مبتلا به البینیسم به خاطر نژاد و کمی آفتاب زیاد هستند و به همین خاطر جلب توجه نمی کنم اما با کمال تعجب متوجه شدم که در کشوری که من رفتم و در خیلی از کشورهای اروپایی حتی یک نفر مثل من وجود ندارد و در ایران افراد مبتلا به زالی یا آلبینیسم خیلی بیشتر بود تا در اروپا
11: گر چه در ایران خوردن غذا و خوراکی در بیرون از خانه و در نقاط عمومی منعی ندارد اما خود ایرانیان معمولاً از خوردن غذا و خوراکی در اماکن عمومی خودداری می کنند در کشوری که من بودم مردم در ساعات مختلف روز بدون اینکه زمان معینی داشته باشد در کوچه ها و خیابانها و همچنین در داخل اتوبوس ها و متروها و ترامواها به خوردن غذاها و خوراکی های مختلف می پرداختند که اکثراً یا به صورت کنسرو شده و یا به صورت ساندویچ است . غذاهای آنها عمدتاً حاوی سیر و پیاز است و وقتی در داخل اتوبوس یا مترو غذایشان را می خورند بوی سیر و پیاز تمام اتوبوس یا مترو را فرا می گیرد .
12:بارها شده که من یا شما وقتی در ایران دنبال آدرسی می گشتیم هنگامی که کسی می دید که ما دنبال جایی می گردیم و یا مدت زیادی است که در پی یک نشانی هستیم شخصی از اهالی همان محل نزد ما آمده و به ما می گوید می تونم کمکتون کنم و حتی پلاک منزل و یا نشانی دقیق جایی را که ما دنبالش هستیم به ما نشان می دهد .
در این کشور با وجود اینکه الان از طریق اینترنت هم می توان خیلی از نشانی ها را پیدا کرد اما وقتی به محل مورد نظر رفتم تبعاً چون کوچه ها و خیابانها و همچنین خانه ها بسیار شبیه هم هستند نه تنها من بلکه خیلیها نمی توانند نشانی دقیق یک مکان را پیدا کنند و حتی شده من بارها دنبال و در پی آدرسی رفتم و هر بار بی نتیجه به منزل بازگشتم .
در این حالت و با وجود اینکه کسانی هستند که با چشمان خود می بینند که من یا غریبه هایی مثل من دنبال آدرس می گردیم اما حتی یک نفر پا پیش نمی گذارد تا بگوید می توانم به شما کمک کنم و یا کمکی از دستم بر می آید ؟
همین امر باعث می شود که احساس بدی به ادم دست دهد که توام است با حس غربت و بی کسی
13: درایران وقتی ما می خواهیم به سرزمین دیگری سفر کنیم اولین چیزی که به ذهنمان می رسد یاد گیری زبان انگلیسی است زیرا در تصورما زبان انگلیسی یک زبان بین المللی است وبا دانستن آن ، دیگر نیازی به فراگیری سایر زبانها نیست و گمانمان این است که همگی آن زبان را می دانند .
گر چه ما در ایران در خصوص مکالمه زبان انگلیسی مشکل داریم اما باید بگویم ما انگلیسی را بهتر از خیلی از اروپائیان حرف می زنیم .
درکشورهایی که انگلیسی ، زبان رسمی آنها نیست و اکثر ممالک اروپایی چنین است گر چه ممکن است در ادارات کارمندها زبان انگلیسی بلد باشند اما اکثر مردم و کسبه وفروشندگان به آن زبان حرف نمی زنند و تعصب خاصی نسبت به زبان خود دارند و این در حالی است که زبان انگلیسی با همهء مشکلات خود بسیار راحت تر و ساده تر از سایر زبانهای اروپائی از لحاظ نگارس و املا و دستورزبان نظیر آلمانی و فرانسه و غیره است .
ما در ایران پذیرفته ایم که زبان انگلیسی یک زبان بین المللی است واگر یک شخص خارجی وارد ایران بشود می بیند در کنار زبان فارسی دربسیاری از موارد ، معادل انگلیسی آن هم نوشته شده نظیر داروها یا اماکن عمومی یا فرودگاه و بسیاری از موارد دیگر اما در کشوری که من بودم حتی یک کلمه به زبان انگلیسی روی کالاها و یا سایر اقلام و اماکن نوشته نشده بود و آدم واقعاً سر در گم میماند که کالا یا جنسی که می خواهد بخرد چیست !
14: درایران ما برای تلفنهای اعتباری جهت شارژ اعتبار مبالغی نظیر دو تا پنج یا ده هزار تومانی پرداخت می کنیم و به عنوان نمونه با یک اعتبار پنج هزار تومانی هم می شود مدتها حرف زد و هم می شود بارها اس ام اس داد اما در کشوری که من بودم تمام تلفن ها اعتباری بوده و هزینه اعتبار ده یورو یعنی معادل چهل هزار تومان میشد که آن هم با دو روز صحبت و چند اس ام اس تمام میشد .
15: درست است که درایران هم مصرف کننده های سیگار زیادند اما مساله اینجاست که خیلیها پیش هر کسی سیگار نمی کشند و احترام بزرگ ترها و یا اشخاص خاصی را نگه می دارند همچنین در اماکن عمومی و دولتی و غیره .
در کشوری که من بودم شما سیگار را دست هر کسی می بینید از جوان و پیر گرفته تا دختران زیبا و پیرمردها پیرزنها و در همه جا اعم از اماکن عمومی یا خصوصی یا در شرکتها و خانه ها و اتوبوس ها و متروها .
حتی با وجود اینکه خیلی از مغازه ها از ساعت نه و نیم شب دیگر فعال نیستند برای سیگار دستگاههایی وجود دارد که با انداختن پول در داخل آن به شما در ساعاتی که مغازه ها تعطیل هستند سیگار می دهد .
16: ادر ایران به عنوان نمونه اگر اینترنت پرسرعت شما قطع میشد و یا اینکه در طول روز به مایحتاجی نیاز داشتید و در آن زمان و موقعیت دسترسی به نوع مورد نظر شما امکان پذیر نبود از موارد مشابه استفاده می کردید به عنوان نمونه اگر اینترنت پرسرعت نبود از هوشمند و یا کارت اینترنت استفاده می کردید اما در اروپا اگر چیزی نباشد به ندرت چیز جایگزین آن پیدا می شود و نکته مهم تر آن که در ایران درست است که روزهای جمعه تعطیل است ولی مغازه هایی هستند که جمعه ها هم فعالیت می کنند و یا مسئولین خدماتی که با یک تلفن کردن ، روز جمعه هم برای تعمیر وسائل شما به منزلتان می آیند اما در اکثر کشورهای اروپایی روز یک شنبه اکثر جاها بسته است و در واقع یک شنبه ها در اروپا واقعاً دلگیر و کسل کننده است حتی بدتر از بعد از ظهرهای جمعه در ایران .
اگر شما در اروپا نیاز مبرمی به یک خدمات داشتید نظیر نصب سیم کابل تلفن و یا نظایر آن و واقعاً به برقراری تماس و ارتباط هم نیاز داشتید اگر کار شما به روز جمعه بعد از ظهر بیافتد محال است متصدی امر روز شنبه و یک شنبه برای انجام خدمات به منزل شما یا نزد شما بیاید و فلسفه آنها هم این است که آنها روز تعطیل خود را خراب نمی کنند و شما هر کاری بکیند نمی توانید در این دو روز و مخصوصاً یک شنبه از اکثر خدمات مرسوم و رایج بهره مند شوید و چاره ای ندارید جز اینکه صبر کنید تا روز یک شنبه تمام شود
17: در اروپا در طی سالیان گذشته تلاشهای فراوانی برای برابری زن و مرد در عرصه های گوناگون زندگی صورت گرفته و البته این گام موثر و مثبتی است و من معتقدم تا این حدش اقدام مفید و مثبتی بوده اما صرف نظر از این نکته مثبت درست است که زن و مرد باید با هم برابر باشند ولی نه اینکه جانشین هم در همه مسائل باشند و کاملاً جای یک دیگر را بگیرند .
در اروپا زنان و دختران طوری خودشان را درست می کنند که دیگر تشخیص آنها با مردها دشوار است یعنی موهای خود را کوتاه کرده و خودشان رو عین مردها درست می کنند و در دهان اکثر دخترها و زنها سیگار است و انگار دیگر آن ظرافت زنانه را از دست دادند.
هر جنسی باید خودش باشد.
18: در اروپا نظام آموزشی حاکم بچه ها و نیز همه افراد را طوری بار می آورد که حرف خودشان را رک به آدم می گویند و البته در ایران رعایت احترام و همچنین شرم باعث شده که افراد نسبت به هم رو در وایسی داشته باشند.
البته رک بودن تا حدی خوب است اما دیگر نه آن حد که هر چه از دهنت در می آید به کسی که ازاو خوشت نمی آید و یا اینکه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی با دیگران دارد نثار کنی
19: ما در ایران به راحتی پیش دوستان و یا خانواده و آشنایانمان درد دل کرده و هر چه در دلمان بود بیرون می ریختیم و حتی پیش او گریه می کردیم .
این کار در اروپا معمول نیست آنها هیچ گاه پیش دیگران درد دل نمی کنند و دوست ندارند احساسات شخصی خود را برای دیگران بیان کنند .
گفتن درددل به یک اروپایی می تواند در نظر او مسخره و مضحک جلوه کرده و یا حتی باعث عصبانیت وی شود زیرا در نظر او مشکل هر کسی متعلق به خودش است و همیشه از زبانشان این جمله را خواهید شنید
این مشکل شماست
در بهترین حالت اگر با کسی درد دل کنید به شما می گوید حرفتان را نمی فهمم
اینها نیز نکات منفی اروپا بودند و البته در دنیا هیچ چیز کاملی یافت نمی شود
ما نباید خود را نسبت به دیگران کمتر حس کنیم زیرا اقوامی هستند که حتی یک هزارم نکات مثبت ما را هم ندارند و تنها تبلیغات باعث کشیده شدن توریست به خاک آنها شده است
ما باید نکات ضعف خود را قبول کرده و آن را اصلاح کنیم تا از این هم که هستیم بهتر باشیم .
تکمله
لازم است مطالبی را هم اضافه کنم
اولاً: اروپا و بویژه ممالک تحت پوشش واحد یورو گرچه دارای فرهنگهای مشابهی هستند اما تفاوتهایی نیز در بین آنها هست به عنوان نمونه شهرهایی هست که در آنجا اهمیت زیادی به نظافت خیابانها داده می شود و انداختن سیگار و یا فضله سگ در خیابان مستلزم جریمه ای سنگین است و در عوض ممالکی هم یافت می شود که در آنها هر کسی به راحتی سیگار کشیده و آن را به روی زمین می اندازد .
ثانیاً : ممکن است برای یک فرد دیگر همان کشوری که من رفتم کاملاً مثبت ارزیابی بشود و یا کاملاً منفی و سفر و نظایر آن مسائلی شخصی هستند که بستگی به تجربه آدم و موقعیتی که در آن قرار گرفته داردد.
ممکن است شخصی با موقعیت اجتماعی بالاتر و پول بیشتر و دانستن خوب زبان آن کشور وارد آنجا شود و ممکن است یک نفر دیگر تنها به عنوان پناهنده یک کشور ثالث موقتاً در آن کشور بماند همه این موارد موقعیتشان متفاوت است اما آنچه که کلیات بود و به ذهنم رسید در اینجا شرح دادم .
ثالثاً: من افرادی را دراروپا دیدم که به علت نارضایتی و ناخرسندی از اوضاع ایران تا با آنها از ایران حرف می زدی تنها می خواستند ایران را بکوبند و طوری از ایران سخن می گفتند که گویی ایران هیچ نکته مثبتی ندارد و هر چه هست در آن منفی و بد است و هر چه در اروپا وجود دارد همه مثبت و خوب است و هیچ چیز منفی در آن یافت نمی شود.
اساساً بی طرف بودن کار سختی است ولی لازمه یک تحقیق معتبر و یا سخن سنجیده بی طرف بودن است و همیشه سخن توام با غرض ورزی و کینه توزی خریداری ندارد .
منطقی تر آن است که ما این را بپذیریم که هیچ کجا خالی از ایرادات نیست و هر جایی ضمن این که ایرادات و نکات منفی دارد نکات مثبتی هم دارد و نمی توان گفت که کاملاً خالی از هر گونه نکته مثبتی باشد.