مشاعره

[Hamidreza jefri HHH]

رد شد شبیه‌ رهگذری‌ باد، از درخت‌

آرام‌ سیبِ کوچکی‌ افتاد از درخت‌

[jojojo]

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

[15نگین15]

سکوت تنها دوستی است که هرگز خيانت نمی کند
رودها در جاری شدن
و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند
کوه ها با قله ها
و دریاها با موجها زندگی پیدا می کنند
وانسان ها
همه ي انسان ها
با عشق، فقط با عشق
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که می دانم ناتوانم رحم کن
باشد که خانه ای نداشته باشم
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
اما نباشد، هرگز نباشد
که در قلبم عشق نباشد، هرگز نباشد

[Hamidreza jefri HHH]

دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان

[jojojo]

نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

[(nasim)]

لطف حق با تو مداراها كند / چون كه از حد بگذرد رسوا كند

[Hamidreza jefri HHH]

دفترچه های ذهن كوچك من را
سرشار خاطره می كرد
امروز پاره است
آن سیم ها
كه دلم را
تا آسمان مخابره می كرد.

[(nasim)]

دوست آن است كه گيرد دست دوست / در پريشان حالي و درماندگي.

[jojojo]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

[Hamidreza jefri HHH]

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست