01-10-2013، 16:29
عملیات مربوط به جنگ روانی ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد که انواع فعالیتهای کوتاه مدت آن موارد زیر را شامل می شود:
1- تبلیغات راهبردی
2- تبلیغات جنگی
3- نشر خبر
4- فریب دشمن به روشی منظم ودقیق
5- تبلیغات سری
جنگ روانی دراز مدت، شامل نشر خبر به روش مستمر و با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تایید است. شاید بهترین تعریفها برای جنگ روانی و نظامی، تعریفی باشد که پل لاینبرگر (Paul Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته تحریر درآورده است. او در کتاب مشهور خود به نام «جنگ روانی» که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف میکند: «جنگ روانی استفاده ازتبلیغات برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی
است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی است.» او سپس تبلیغات نظامی را به عنوان استفاده برنامه ریزی شده هریک از انواع ارتباطات، به منظور تاثیر بر افکار و عواطف یک گروه دشمن، بی طرف یا دوست، در جهت رسیدن به هدف استراتژیک یا تاکتیکی معین» تعریف میکند. اما لاینبرگر، جنگ روانی را در معنای وسیع آن، به عنوان کاربرد قسمتهای روانشناسی به منظور کمک به کوششهایی که در عرصه امور سیاسی، اقتصادی و نظامی صورت میگیرد، تعریف میکند و صاحبنظران در این موضوع، مانند هارولد لاسول (Lasswell) و ادوارد بارت (Barth) به بحث در مورد سلاحهای چهارگانه ای که سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار دارد، یعنی سلاحهای دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی پرداختند.
انواع جنگ روانی
- 1جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیتهای گسترده و بلند مدتی است که با توجه به نقاط آسیب پذیر سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، علیه بخش عمده و یا تمامی مردم یک جامعه به کار گرفته میشود. این امر باعث سستی عقاید و آرمانها میشود و ملتها را نسبت به فرهنگ و تمدن خود، به شک و تردید میاندازد و به عبارتی، اراده و روحیه آنها را خدشه دار میکند. در سطح استراتژیک، اقدامهای روانی و تبلیغات زیرکانه میتواند به متلاشی شدن اتحادها بیانجامد.
-2 جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت میگیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاشهای جنگی دشمن است. هدف اصلی جنگ روانی تاکتیکی، در هم شکستن نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ و عناصر پشتیبانی کننده آنهاست.
- 3 جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت میپذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است. در این نوع جنگ روانی، مجریان فعالیتهای خود را به جلب اعتماد و حمایت مردم و همچنین ارائه آموزشهای لازم به آنان به منظور افزایش آگاهی و شناخت نسبت به دسیسه های دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب معطوف میدارند. در این زمینه، رهبران و سیاستمداران محبوب میتوانند نقش محوری را ایفا کنند.»
مزیت های جنگ روانی
میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش ها تفاوتهای فاحشی وجود دارد. در مقایسه جنگهای روانی و عملیات روانی و عملیات نظامی می توان گفت : هدف از ارتباطات تخریبی و عملیات روانی و جنگها و عملیات نظامی، تحمیل اراده بر حریف است، اما عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، نسبت به عملیات نظامی دارای مزیتهایی است. ودارای این مزیتها است:
-1 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، «جنگ سپید» یا «جنگ تمیز» است که در آن مهاجم، به انفجار و قتل و خونریزی دست نمیزند و خود را در مقابل افکار عمومی، به صورت یک نیروی خشن وانمود نمیکند، ولی نتایجی که از عملیات خود میگیرد، مانند عملیات نظامی است؛ یعنی میتواند اراده خود را بر حریف مغلوب تحمیل کند و مغلوب نیز از همه نتایجی که بر هر عملیات نظامی دیگری مترتب است، رنج می برد و دچار ضعف قدرت ملی، کاهش قدرت تولید، افزایش فقر، سوءتغذیه و بهداشت و ضعف در تصمیم گیری و... میشود؛ در حالی که نمیداند و نمیتواند به درستی مسئول رنجهای خود را بشناسد و او را متهم کند. بنابراین غالبا خود را متهم و مقصر فرض میکند.
-2 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بسیار ارزانتر از عملیات نظامی است.
-3 در عملیات روانی، چون عامل دست به عملیات نظامی، نظیر تخریب و انفجار نمیزند و عموما بدون تابلو و علامت سیاسی حرکت میکند و فقط با کار فرهنگی اقدام به تخریب ارزشها، هنجارها، منشها و رفتارهای اجتماعی میکند، معمولا به آسانی قابل شناسایی نیست و حتی گاه، به عنوان یک نخبه مورد ستایش و تشویق نیز قرار میگیرد.
-4 در عملیات نظامی، برنده و بازنده هر دو خسارت میبینند، ولی از آنجا که خسارت بازنده بیشتر از خسارت برنده است، برنده احساس پیروزی کرده و پیروز شناخته میشود ولی در عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بازی میتواند باخت- برد به نفع برنده باشد؛ بدین معنی که بازنده مقداری از توان خود را از دست میدهد، ولی این توان از دست رفته، به وسیله برنده جذب میشود و گروه هایی از مخاطبان به صورت طرفداران عامل مهاجم درمیآیند و در صورتی که عملیات روانی با مهارت اجرا شود، جزء هواخواهان عامل مهاجم می شوند و به نفع آن عمل میکنند.
پایه های جنگ روانی
جنگ روانی هم با تبعیت از اصول کلی جنگ دارای پایهها و ارکانی است؛ با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت در جنگ روانی با توجه به تعدادی از سر فصلهای زیر که «داقرتی» برشمرده است، بیشتر خواهد بود.
-1 اطلاعات (Information)
اطلاعات مهمترین منبع برای طراحی، راه اندازی و تداوم جنگ روانی میباشد و ارزش بسیار زیادی دارد. بدون داشتن اطلاعات کافی نمیتوان جنگ روانی را آغاز کرد و یا به پایان رساند. بیشک بدون برخورداری از زیر ساختی مستحکم و مبتنی بر اطلاعاتی دقیق و سیستماتیک هیچگونه جنگی چه تبلیغی و چه نظامی قادر به رسیدن به پیروزی نخواهد بود.
نيازمنديهاي اطلاعاتي جنگ رواني، هم گسترده و هم متنوع است.
سه نوع اطلاعات اصلي در اين خصوص، مورد نياز است.
اول عبارت از اطلاعات زمينهاي، همراه با ريزترين جزئيات در مورد آمادگيها و آسيبپذيري مخاطب يا مخاطبان مورد نظر است. اين نوع اطلاعات، تحليل آماج خوانده ميشود.
دوم اطلاعاتي است كه در خروجي تبليغات مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين، نوشتهها، مطالب مطبوعات و سخنراني رهبران د شمن، به عنوان موادي كه به طور سودمند، عليه هدف، قابل استفاده است جمعآوري ميشود.
سوم لازم است وسيلهاي براي ارزيابي نتايج فعاليت تبليغاتي داشته باشيم. آيا پيام به مخاطب رسيده است؟ آيا مخاطب پيام را فهميده است؟ به چه طريقي ميتوان پاسخ مطلوبتري در مخاطب برانگيخت؟ پاسخ به اين گونه سؤالها نيازمند وسايلي است كه مناسب شرايط و وضعيت باشد .
در جنگ خليج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمريكا از ابزار اطلاعاتي جنگ رواني موجب شد كه در حدود 87000 نظامي عراقي خود را تسليم كنند .به طور كلي ميتوان گفت كه اطلاعات داراي فوايد گوناگوني است ولي ما ميتوانيم آن را به دو بخش تقسيم كنيم:
اطلاعات مثبت و اطلاعات پيشگيريكننده.
فعاليتهاي اطلاعات مثبت كليه اقداماتي را شامل ميشود كه سازمانها دنبال ميكنند تا از طريق مشاهده و پيگري و يا از طريق اقدامات مثبت، يعني عمليات جاسوسي، به آگاهيهاي لازم دست يابند.
به عبارت ديگر، فعاليتي است براي جمعآوري آگاهيهايي كه دانستن آنها پيش از دست زدن به انتخاب راهي معين، ضروري است تا به اين طريق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.
اين امر بر اطلاعات سياسي، اقتصادي، نظامي و مانند آن نيز منطبق است.
-2 رسانههای ارتباطی (Communication Media)
انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی، به عواملی همچون مخاطبی که مورد نظر است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه، اعلامیههای چاپی و انتشار صوتی، رایجترین رسانهها مورد استفاده هستند و در عملیات دور از جبهه، برای مخاطبانی که از صحنه رزم دور هستند، از فرستندههای متحرک موج کوتاه و موج بلند به طور همزمان استفاده میشود. رسانههایی که در عملیات استراتژیک یا ملی استفاده میشوند، به طور عموم دو نوع هستند: رسانههای کند و تند. رسانههای کند شامل مجله، کتاب، جزوه و سخنرانی. آنها را به این علت کند میگویند که تاخیر زمانی قابل توجهی میان ارسال پیام و دریافت آن وجود دارد. رسانههای تند، رسانههایی که به طور عمده، برارتباطات الکترونیکی متکی هستند. این گونه رسانهها علاوه بر رادیو های موج کوتاه، وسایل دیگری نظیر ارسال فایل خبری روزانه توسط بی سیم، تشکیلات تبلیغاتی ماورای دریاها را برای انتشار محلی شامل میشوند.
-3 پژوهش
نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق، تاثیر بسزایی برتحقیقات علوم اجتماعی امریکا در سالهای جنگ کره داشت. از سال 1950 دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری، به مطالعه نخبگان، نخبگان بالقوه، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند. در این سال، دولت فدرال از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا و سه نیروی وزارت دفاع به افراد، گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند. در نتیجه این پژوهشها و پژوهشهای دیگر، درک روشن تری نسبت به نیازمندیهای جنگ روانی در زمان بحران و صلح بوجود آمد. هرگاه رسانههای ارتباطی به کار گرفته شوند. جنگ روانی می تواند در کسب مقاصد ملی، نقش بازی کند؛ منتهی به شرط آنکه پیام ارسالی، معتبر باشد و به وضوح فهمیده شود و فقط در چارچوب ظرفیت مخاطب، در پی برانگیختن پاسخ بر آید. معتبر بودن، الزاما به معنای حقیقت داشتن نیست. برای هر مخاطب، چیزی معتبر است که او فکرمیکند حقیقت دارد. اعتبار، هدفی پیچیده است و به سادگی بدست نمیآید. بنابراین، در هر عملیات و جنگ روانی تقویت اعتبار باید به طور مداوم و با تاکید دنبال شود. بدون این عنصر مهم، بخش اعظم تلاش تبلیغاتچی به هدر خواهد رفت» .
4- بخشهای خبری بر روی موج کوتاه
بخشهای خبری به عنوان برنامه های دولتی بر روی موج کوتاه، یکی از ابزارهای جنگ روانی به شمار می رود. جنگ روانی یعنی بازی کردن با کلمات، افکار مردم و واکنشهای آنان؛ بطوریکه در آنها واکنشهایی را به وجود آورد که با هدف مورد نظر هماهنگ باشد. به این سبب، جنگ روانی موفق یا تبلیغات درست برای اینکه موثر واقع شود، باید بر موارد زیر متکی باشد:
1- تعریف روشن هدفها یا وحدت نظر مشخص در مورد واکنشهایی که قرار است به وجود آیند
2- درک عالمانه، همراه با همدردی از توده شنوندگان از نظر وضعیت اجتماعی آنها، حالت ذهنی، آمال و ترسهای آنها و آنچه مورد علاقه یا مایه نفرت آنها میشود
3- استفاده ماهرانه از زبان و افکاری که می توان از طریق آنها توجه شنونده را جلب کرد و اطمینان وی را بدست آورد .
راهبرد اساسي جنگ رواني
طراحان جنگ رواني ، نبرد خود را بر تبليغات استوار كردهاند . هدف آنها تاثيرگذاري بر عقايد افراد و يا جامعه موردنظر ميباشد . امروزه در ادبيات جنگ رواني واژه تبليغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ رواني از همه تاکتيکهايي كه يك عامل تبليغاتي و يا يك پروپاگاندا اجنت انجام ميدهد، بهره مي برد . اين عوامل سعي ميكنند افكار عمومي طرف مقابل را به تسخير كشانده و از شيوههاي زير حداكثر استفاده را بنمايند . مديران و طراحان خبري پيش از هر چيز ، بايد مخاطب خود را به خوبي مورد شناسايي قرار داده و از طريق روشهاي روانشناسي اجتماعي ، ميزان تاثيري را كه هر يك از تاکتيکهاي جنگ رواني مي توانند ايفا كنند را پيدا نمايند . تاکتيکهاي جنگ رواني بسيارند و متناسب با شرايط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.
عوامل مؤثر بر موفقيت جنگ رواني
براي اين كه جنگ رواني در يك جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفي لازم است؛ كه ميتوان برخي از مهمترين آنها را اينگونه برشمرد:
1. شناخت افراد مخاطب؛ براي كسب توفيق در إعمال جنگ رواني، لازم است ويژگيهاي رواني و ذهني مخاطب شناخته شوند؛
2. شناخت محيط پيرامون مخاطب؛
3. دوري جستن از طرح بحثهاي انتزاعي و كلي؛ مانند مباحث سياسي و ايدئولوژيكي.
برخي از مهمترين تاکتيکهاي جنگ رواني
در اینجا به برخی ازتعاریف تاکتیکهای جنگ روانی اشاره میشود. شایان ذکر است که تکنیکهای جنگ روانی، شاید به بیش از 100 مورد برسد ولی در تحقیق حاضر، به تعاریف تکنیکهایی که از آنها استفاده شده است، بسنده میشود.
-1 برچسب زدن
براساس این تکنیک، رسانهها واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل میکنند و آنها را به آحاد و یا نهادهای مختلف نسبت میدهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند؛ بی آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.
«پراتکانیس» معتقد است کلمات ارزشی، قدرت اقناع کنندگی بالایی دارند و میتوانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجتماعی جهت بدهند. او توضیح می دهد که نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود؛ به گونهای که آدولف هیتلر برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه هایی مانند "تهدید سرخها" استفاده میکرد. نتیجه اینکه که پروپاگاندایست همواره موضوعات مطلوب خود را هنجار خوب و مقدس جلوه میدهد و خلاف آن را نابهنجار، زشت و شیطانی میشمارد .
- 2 توسل به ترس
در این تکنیک، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود. متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین القا میکنند که خطرها و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با سختیها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم میکنند . پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل یک تهدید خارجی
نیز استفاده میشود. او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال می آورد که همواره از
عبارت «تئودور کافمن» بهره میگرفت که گفته بود "آلمان باید نابود شود" و گوبلز از این طریق ادعا میکرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را به عنوان راه حل ارائه میکرد. او توانست با علم کردن تهدید یهودیان و کمونیستها و منسجم ساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعه طلبانه خود دست پیدا کند .
- 3 تکرار
همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند . تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیقتر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی میکند زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل میراند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.
-4 تظاهر به بی طرفی
بسیاری از رسانههای خبری برای القای بی طرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بی طرفی استفاده میکنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاههای مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس میشود. رسانه به دلیل اتخاذ یک موضع بی طرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب میکند. همچنین رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، میتواند پیامهای خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تامین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی وحفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان میکنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا میکنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بیطرفانه و به طور مودبانه، سعی میشود حمایتهای لازم و یا تخریبهایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.
«گاهی برای تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بیطرفانهای نسبت به آن اتخاذ میشود؛ به طوری که دیگران تصور میکنند در این جریان نوعی حفظ احترام برای مخالفان و نوعی بی طرفی وجود دارد؛ در حالی که با پوشش بی طرفی به طور مودبانه، مطالب مورد نظر خود را القا میکنند.
- 5 اهریمن سازی
در تکنیک اهریمن سازی، مبلغ تلاش می کند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه و یا کشورهای خاص برانگیزد؛ به نحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرف نظر از درست و یا نادرست بودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی میکند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر میگذارد. «پراتکانیس» در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح می کند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیبهای فراوانی به بار می آورد. در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در به حداقل رساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود و یا به حداکثر رساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت.
-6 ایجاد تفرقه و تضاد
از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، تضعیف دشمن بویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید به شکست خوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه میتواند موثر باشد، ایجاد و یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه می تواند با ایجاد و یا تلقین درگیری میان اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد. در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیش زمینه های رسانهای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کرده اند. فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی در بخشهای وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانههای تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد .
-7 ترور شخصیت
در شیوه های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانه ای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیتهای مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند. هدف آن، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. اصطلاحي كه امروز براي تروركردن از طريق وسايل ارتباط جمعي يسيار مورد استفاده قرار مي گيرد ، Terrorovision است كه هدف آن ترور شخصيت هاي سياسي و مهم از طريق به تصوير كشيدن نقاط ضعف و حركات نادرست آنهاست این عوامل باعث میشود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.
- 8 دروغ
تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم رسانهها به طور فراوان استفاده میکنند، عمدتا برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان میکنند. معروفترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر وتوسط گوبلز بوده است. گوبلز میگوید:«دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است» .
9- شایعه (کنایه)
شایعه در جایی مطرح میشود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد. بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمانهایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر میکنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است. کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم میخورد. برای نمونه، گفته میشود «میگویند فلانی با تروریستها ارتباط دارد» ویا «شنیده میشود فلان گروه در حمایت از تروریستها فعالیت میکنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمیشود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا میکند.
-10 کلیگویی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزشها و مفاهیمی مانند جهانیشدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکارگرفته میشوند. در واقع، کلیگویی عبارتست از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.
- 11 گواهی
گواهی و یا شهادت، نقل قولهایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده میشود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول حکومتی و...) بکار گرفته میشود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد محترم بر روی پیام تبلیغاتی قرار میگیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایده های آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. بهعبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند. از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده میشود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد.
12 - مبالغه
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده میکنند. بزرگ جلوه دادن توان وقدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف دشمن، از این مقوله است. این فن به ویژه هنگامی که دشمن دچار شکست و هزیمت شده و یا در زمان بحران و اغتشاش، موثر است.عوامل تبليغاتي با بهرهگيري از اين شيوه دست به پخش مطالب مبالغهآميز ميزنند . آنها سعي ميكنند مطالب كوچك را بسيار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنين قادرند از مطالب بزرگ به شكلي ضعيف و در زمان ، مكان و جايگاهي كه به چشم نميآيد ، بهرهبرداري كند .
-13 خشونت گرایی
بسیاری از رسانهها با شیوههای روانی و تبلیغاتی، جنگی را به راه میاندازند که هیچ لشگر و سپاه نظامی نمیتواند آنچنان خاک وخون به پا کند. استفاده از تعابیر تحریک آمیز و تند در برابر جناح مقابل، از شیوه های رایج این گونه رسانههاست. شیوه نگارش مطالب به گونه ای است که اشخاص و جریانهای مخالف را به بدترین شیوه زخمی، ترور و ناکار میکنند. این در حالی است که این نوع رسانهها با ظاهری آراسته میتوانند خود را مخالف سرسخت خشونتهای اجتماعی قلمداد کنند. هتاکی و پرده دری، تعابیر تند و غیراخلاقی، حرفهای نیشدار و دوپهلو، سوء ظن نگاری، حمله به حریمهای مورد تائید جامعه و حرمت شکنی از اشخاص صاحب نام و بانفوذ و موثق، افشاگری و انتشار اسرار و مطالب محرمانه، تمسخر و تحقیر و ایجاد التهاب و هیجان در تعابیر خبری از این نوع خشونتهاست. استفاده از کلماتی نظیر سرمایه داران خونخوار، مرفهین بیدرد، غربگرا، خوباخته، تروریست، جنگ طلب و خشونت طلب از این جمله اند.
-14 پاره حقیقت گویی
گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانههاست که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چه، چرا، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است. در تاکتیک پاره حقیقت گویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت میگیرد و بیشتر اوقات، عنصر چرا حذ ف میشود . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباري كه از سوي رسانههاي امريكا و رسانههاي همسو با آنها انتشار مييافت، به دلايل و انگيزههاي تروريستها پرداخته نميشد . به عبارتي عنصر « چرا » به صورت انتخابي از اخبار حذف ميشد . حذف عنصر « چرا » به امريكاييها اين اجازه را ميداد كه بتوانند كشورها ، افراد مختلف و سياستهايي را كه نميپذيرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محكوم نمايند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرايط توجيه و با استفاده از عبارت « حذف تروريستها از صحنه جهان » همچنان به سياستهاي مدنظرامريكا جامه عمل بپوشانند .
15- سانسور Censorship
سانسور عبارت است از حذف عمدي موادي از جريان عبور آگاهيها ، به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران است . اين حذف عمدي ميتواند به دو شكل صورت پذيرد . سانسور در سادهترين معنياش ، رسيدگي و آزمايش پيامهاي كثيرالانتشار توسط اولياي امور به جهت بازداشت موادي است كه از نظر آنان نامطلوب است . اين شكل سانسور ، همان ايجاد مانع قبلي يا عملي جهت جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب است كه مثلا ميتواند شامل حذف واژهها ،عبارات يا جملاتي خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شكل گستردهترش ، ميتواند دربرگيرنده هر نوع تلاشي جهت تضعيف يا جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخي از اولياي امور باشد . بدينترتيب ، ممكن است دولتي جلوي انتشار اطلاعات يا اخباري را كه ميتواند بازتابي مخالف يا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگيرد يا ممكن است دولت مذكور اقدام به صدور مجوزهايي كند كه از اين راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشكل يا فترت سازد . از طرف ديگر ، ممكن است اولياي امور اقدامي تنبيهي نيز بر عليه خاطيان درپيش گيرند . بدينمنظور كه مطمئن شوند خاطيان ، ديگر دست به خلاف نخواهند زد و نيز ديگران را از انتشار مواد داراي ايراد ، برحذر دارند .
اخبار كنترل شده : شكل خفيفي از سانسور نيز كه اخبار كنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار كنترلشده ، توزيع اطلاعات به طريقي است كه حافظ حداكثر منافع توزيعكننده باشد . دولتها ، اصناف و ديگر ديوانسالاريها ، غالب اوقات در كنترل اخبار مقصر قلمداد ميشوند .
سانسور برونقانوني : سانسور برونقانوني سانسوري است كه خارج از كنترل قانون يا قدرت قانوني باشد. چنين سانسوري ميتواند داوطلبانه باشد . مثل وقتي كه سردبيري ، عبارت يا واژهاي را از دستنوشته خود حذف ميكند چرا كه احساس ميكند از ذوق سليم به دور است يا كتابداري كه كتابي را از دور خارج ميكند ، بدين علت كه به نظر او قبيح و اهانتآميز است و وي مطالب قبيح و اهانتآميز را دوست ندارد .
از يك لحاظ سانسور برون قانوني ميتواند غير داوطلبانه باشد مانند وقتي كه سانسور خود پاسخي به فشارهاي اقتصادي ، سياسي يا فشارهاي ديگري از اين قبيل است . مثلا يك ايستگاه راديو – تلويزيوني ممكن است انتقاد از مقامات دولتي را به علت تهديدهاي واقعي يا احتمالي ، از جانب آن مقامات درخصوص تمديد مجوز مسكوت گذارد .
16- تحريف Disortion
يكي از رايجترين شيوههاي پوششخبري و مطبوعاتي ، تغيير متن پيام به شيوههاي مختلف از طريق دستكاري خبر است . در مسئله تحريف سه پديده به چشم ميخورد كه عبارتند از : تعديل ، شاخ و برگ دادن و جذب . يك خبر در حين انتقال از شخصي به شخص ديگر به تدريج كوچكتر از گذشته ، قابل فهمتر و از نظر بازگو كردن ، سادهتر ميشود . در حين فرايند انتقال متوالي بسياري از جزييات اصلي خبر كمكم تعديل ميشوند ، تجربههايي كه در مورد تحريف انجام شده است ، نشان ميدهد كه بسياري از جزييات موجود در ابتداي زنجيره انتقال به شدت حذف ميشوند . هر بار كه خبر تحريفشده نقل ميشود ، ميزان جزييات ، هرچند با كندي ، كاهش مييابد .
در همان زماني كه فرايند تعديل انجام ميگيرد ، شاخ و برگهاي ديگري به خبر اضافه ميگردد . فرايند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراك انتخابي و حفظ انتخابي موضوع در ذهن و نقل جزئيات كمي از موضوع اصلي مبتني است . با اينكه فرايند شاخ و برگ دادن مانند فرايند تعديل در هر بار كه خبر نقل ميشود ، انجام ميگيرد ولي عناصري كه در اين فرايند بر آنها تكيه ميشود و در هر نوبت تكرار شميآيند ، يكي نيستند . اين ويژگي بيشتر به تركيب جامعه اي كه خبر در آن منتقل ميشود، وابسته است . عناصري در اين فرايند شاخ و برگ پيدا ميكنند كه از نظر نقل كننده خبر با اهميت هستند .
چه چيزي سبب حذف برخي جزييات و بيان برخي ديگر ميشود ؟ چگونه ميتوانيم اين امر را كه برخي اجزا جاي اجزاي ديگر را ميگيرند و موجب تغيير يك حقيقت ميشوند ، بيان نماييم ؟
پاسخ به اين پرسشها در فرايند جذب يافت ميشود كه نتيجه نيروي جاذبه عادات ، تمايلات و احساسات موجود شنونده است . براي مثال هنگام نقل يك خبر و سپس بازگو كردن مجدد آن ، فرايند جذب موضوع اصلي روي ميدهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده يا سازمان داده ميشوند تا با انگيزه اصلي خبر هماهنگ شوند و اين هماهنگي به گونهاي صورت ميگيرد كه خبر را در نهايت امر منسجمتر ، منطقيتر و داراي ظاهر بهتري سازد . غالبا فرايند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگي دارد و درك و يادآوري امور طبق معمول صورت ميگيرد . از همه اينها مهمتر اينكه فرايند جذب به خودي خود بيانگر تغييرات و تحريفاتي است كه منعكسكننده احساسات ريشهدار در شخص ميباشد و همچنين وضعيت و جهتگيري او را منعكس ميكند .
17- ساختن يك يا چند دشمن فرضي To Make A Supposed Enemy
اين يكي از شيوههاي قديمي سياسيون كهنهكار است كه قدرت را دراختيار دارند و براي بقا و ماندگاري در حكومت از آن استفاده ميكنند . اين شيوه به مطبوعات نيز رخنه كرده است . در اين شيوه سعي ميشود تا ساير رسانهها و مطبوعات يا ساير سياستمداران و يا ساير احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شكل يك دشمن نشان دهند . هميشه داشتن يك دشمن فرضي ميتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمينه را براي هر نوع اقدامي فراهم آورد . استفاده از اين شيوه خود ميتواند براي متحد كردن افراد داخل يك كشور نيز مفيد واقع شود . در هنگام بحرانهاي اقتصادي و سياسي و يا همچنين خطرات سياسي كه از درون يك كشور را تهديد ميكند ، وجود يك دشمن فرضي خارجي ميتواند سرپوشي بر بحرانها و اتحاد داخل كشور عليه آن بحرانها باشد .
18- محكزدن To Test for Confirm
براي ارزيابي اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه درباره موضوعي خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا دريافت بازخورد نظر حاكمان و يا گروهي خاص يا صنفي از اصناف جامعه ، خبري منتشر ميشود كه عكسالعمل به آن، زمينه طرح سوژههاي بعدي قرار ميگيرد عوامل تبليغاتي سعي مي كنند براي دريافت بازخورد نظر گروهي خاص و يا حتي افراد جامعه ، با انتشار يك موضوع عكسالعمل آنها را مورد ارزيابي قرار دهند و سياستهاي آينده خود را نسبت به آن طراحي كنند. تاكتيك محكزدن به نوعي تاكتيك بازگشتي هم هست و به افراد خاص برميگردد و جامعه محدودتري را درنظر ميگيرد. اما بازخوردبيشتر به جامعه و عوام برميگردد.
مثلا براي ارزيابي نظر مردم ايران راجع به رابطه با امريكا ، خبري منتشر ميشود تا پس از محكزدن آن، موضوعات جديتري را دراين باره منتشر سازند . به عنوان مثال ميزان حساسيتهاي مذهبي جامعه و يا پايبندي آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، يا شخصيتهاي مورد احترام ووثوق مردم ، يا كشف ديدگاهها و برنامههاي جريان حاكم و يا جبهه مخالف نسبت به موضوعي خاص را محك ميزنند .
19- ادعا به جاي واقعيت Pretention instead of truth
رسانههاي خبري براي دستيابي به اهداف موردنظر خود گاهي ادعاهايي عليه افراد ، گروههاي مختلف و رسانههاي رقيب مطرح ميكنند و آنان را مجبور به پاسخگويي مي نمايند . درواقع در اين روش اخبار مخابرهشده و يا بهچاپ رسيده نوعي ادعا به جاي واقعيت را در ذهن مخاطب تداعي ميكند و با استفاده از كلماتي نظير « ادعا » منبع خبر سعي ميكند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثاني صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعي آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تاييد قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و در نهايت پيامي را كه مدنظرش ميباشد به همراه خبر القا نمايد.
در شايعه منبع خبر را نميگویند اما در اين نوع خبر عمدا منبع خبر را ذكر مي كنند ، ولي منبعي كه بياعتبار است و بارها مورد تكذيب قرار گرفته است .
اين شيوه از جمله شيوههاي جنگ رواني است كه درآن نوعي ادعا در اخبار منتشر ميشود . و سپس اين ادعا تاييد يا تكذيب ميشود . اين شيوه در حقيقت مانند يك برگ دوطرف برنده است . استفادهكنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تاييد نمايند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.
20- شايعه Rumour
زماني كه جريان اين خبر از بين افرادي شروع ميشود كه از حقيقت موضوع دورند ، شايعه آغاز ميگردد و تكرار آن بدون ارائه برهان و دليل ادامه مييابد تا تقريبا بسياري از مردم آن را باور ميكنند و درنهايت شيوه معيني براي ترويج آن پيش گرفته ميشود ، مانند « آنها ميگويند ... » يا « از يك منبع مسئول شنيدهام كه ... » يا « اخبار دقيقي دارم مبني بر اينكه ... » و مانند آنها . در اينجا يك شرط اساسي براي كامل شدن شايعه وجود دارد . اين شرط عبارت است از اهميت پيشامد يا شخصي كه در شايعه مطرح شده و همچنين ضرورت وجود ابهامي كه شايعه را فرا گرفته باشد . بهعلاوه انگيزههاي رواني كه سبب پيدايش شايعه و رواج آن گردد .
شايعات زماني رواج مييابند كه حوادث مربوط به آن در زندگي افراد از اهميتي برخوردار باشند يا در مورد آنها خبرهاي صريح پخش نشود و يا اينكه خبرهاي مربوط به آنها مبهم باشند . اين ابهام زماني به وجود ميآيد كه خبر به صورت تحريف شده دريافت شود ، يا به فرد خبرهاي متضادي برسد يا فرد از فهم اين گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شايعه هميشه دروغ نيست و هميشه داستان بدخواهانهاي را شامل نميشود . ممكن است شايعه سبب درز كردن اطلاعات گردد ، به ويژه در زمان جنگ ، يعني زماني كه كنترل اطلاعات نظامي از جهت امنيت ملي كشور ، ضروري است .
ميتوانيم بگوييم شايعه براي به انجام رساندن دو وظيفه توام انتشار مييابد : اولين وظيفه بيان وتفسير تنش احساسي است كه افراد حس ميكنند و وظيفه دوم تسكين اين تنش است . در شرايط عادي اخبار از طريق منابع قابل اطمينان و راديو و تلويزيون پخش ميشود و شايعه كمتر بهحال ظهور و بروز مييابد ، اما وقتي فشار روحي و سردرگمي بهوجود ميآيد شايعه نيز گسترش مييابد . در چنين شرايطي اگر چه شايعات از پشتوانه و شواهد محكمي برخوردار نيستند اما بهدليل خودداري منابع رسمي از انتشار اطلاعات واخبار كافي و شواهد كه گاهي بهخاطر دسترسي نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است بهسرعت و از طريق تكرار در ميان مردم در سطح وسيعي گسترش مييابد و اين تكرار از آن جهت است كه نيازهاي هيجاني مردم را برآورده ميكند.
انواع شایعه
شايعات در زمان جنگهاي نظامي سه دسته هستند و داراي سه كاربرد ميباشند :
- شايعات تفرقهافكن
در اين نوع شايعه سعي ميشود در موانع دشمن ايجاد شكاف نمايند و با بيان تشنجات بين افراد دشمن آنها را ضعيف نمايند . اين نوع شايعه در بازيهاي سياسي كاربرد وسيعي دارد .
- شايعات هراسآور
در اين نوع شايعه با اعلام كشتههاي وسيع و پخش آن در بين نيروهاي دشمن ميتوان نااميدي را در بين آنها افزايش داده و آنها را ضعيف نمود .
- شايعات اميدبخش
اين نوع شايعات باعث ايجاد روحيه و انسجام در بين نيروهاي خودي شده و كاربردي وسيع دارد .
نيل پستمن در كتاب خود تحت نام « زندگي در عيش ، مردن در خوشي » شايعات را به سه دسته تقسيم ميكند :
- شایعات آتشين
شايعهايست كه يكباره شكل ميگيرد ، همه جامعه را تحتالشعاع قرار ميدهد و اثري كوتاهمدت دارد . كاربرد اين نوع شايعه بيشتر در زمان جنگ نظامي است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگنشان دادن آنها ، مسير شايعات آتشين است . به معناي ديگر شايعات آتشين با ارقامي بسيار بزرگ ولي فقط در يك مقطع وارد ميشوند ، تاثير آنها عظيم است ولي مقطعي است . نيل پستمن ميگويد : اين شايعه هنگامي است كه جنگ يا رخدادهاي ناگهاني در جامعه اتفاق ميافتد و اين نوع شايعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و كار دارند . تلفات ناشي از جنگ و تلفات ناشي از سيل و زلزله از جمله اين موارد ميباشند . به عنوان نمونه اعلام كشتهها با ارقام بزرگ در يك جنگ.
- شايعات خزنده
شايعاتي هستند كه همراه با تاكتيكهاي قطرهچكاني ، مرحله به مرحله ميتواند مسير يك شايعه را در ذهن افراد يك جامعه طراحي كند . اين شايعات درازمدتتر از شايعات آتشين هستند و پيچيدگيهاي بيشتري نيز دارند . سوءاستفادههاي مالي و فساد در دستگاههاي اداري و رسوائيهاي مالي از جمله اين نوع شايعات هستند . پخش قطرهچكاني و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمينهساز اين نوع شايعه بود .
- شايعات دلفيني
آن نوع از شايعات هستند كه به تناسب زمان آشكار ميگردند و بلافاصله پس از تاثيرگذاري براي مدتي پنهان مي شوند و دوباره با ايجاد زمينه و انگيزه خود را آشكار ميكنند . به گفته پستمن اين شايعات ، شايعات غواصي ميباشند . در اين نوع شايعه از آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده در زمانهايي كه كاربرد آن اقتضاء ميكند ، استفاده ميكنند . گاهي مطالبي را آشكار و گاهي مطالبي را پنهان مينمايند . مانند اخبار مربوط به قتلهاي زنجيرهاي .
21 تاكتيك ماساژ پيام Spinning The Message
انواع بيشماري از فريب و خود فريبي در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشي كه هر روز از كارخانه كار فكري دولت به بيرون جريان مييابد ، ديده شده است كه به ماساژ پيام معروف است . تاكتيك حذف ، تاكتيك كليبافي ، تاكتيك زمانبندي ، تاكتيك قطرهچكاني ، تاكتيك موجي ، تاكتيك تبخير و تاكتيك تبخير از جمله تاكتيكهاي ماساژ پيام به شمار ميآيند كه در كتابهاي نوشته شده توسط الوين تافلر به طور كامل در مورد آنها توضيح داده شده است .
22 تاكتيك كليبافي Generality Tactic
تاكتيك كليبافي تاكتيكي است كه در آن جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد را با لعابي از مطالب غيرواقعي ميپوشانند . در پخش اين تاكتيك سعي ميشود بدون توجه به مسايل اصلي و عميق در خبر و بدون ريشهيابي به موضوعي كه منعكس مي شود به حواشي آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح نگه دارد . و توجه وي را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند . اين تاكتيك بيشتر در پخش بيانيههاي وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسي خارجي كشورها مورد استفاده قرار ميگيرد ، كه در آنها از شيوه بيحسسازي مغزي استفاده شده است .
23 تاكتيك زمانبندي Timing Tactic
مرسومترين مصداقي را كه ميتوان براي تاكتيك زمانبندي مثال زد ، تاخير در پخش خبر ميباشد ، به نحوي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند . اين شيوه در بسياري از موارد التهاب و اشتياق مخاطبين را براي شنيدن خبر از منابع موثق مهيا نموده و در بخشي ديگر با زمينه پخش شايعات را نيز فراهم ميكند. تافلر ميگويد پيچيدگي افكار عمومي به گونهاي است كه استفاده از يك تاكتيك به شكل مجزا و مجرد نميتواند كاربرد لازم را داشته باشد . بنابراين در بخشي از موارد مجبور به استفاده از تاكتيكهاي تركيبي هستيم . در تاكتيك زمانبندي ميتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهيا نمودن بستر لازم براي پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد براي كنترل » از سوي مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امريكا از همين نوع تاكتيك است .
24 تاكتيك حذف Omission Tactic
براساس اين تاكتيك قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي كه از پيش طراحي شده و به شكلي كه هدفمند صورت گرفته است ، حذف ميگردد تا زمينه را براي پخش تاكتيك شايعه مهيا نمايد. در اين تاكتيك پخشكننده خبر(رسانه ميداند كه با پخش قسمت ناقصي از خبر سؤالاتي در ذهن مخاطبان ايجاد ميشودكه اين سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينه پخش شايعات را فراهم ميكند . دروسايل ارتباط جمعي معروف است كه شايعه جايي پخش ميشود كه خبر نباشد . عدم پخش هيچ مطلبي در خصوص سازمان مجاهدين خلق ( منافقين ) پس از شروع عمليات « نبرد براي كنترل » زمينه پخش شايعات متعدد را در ايران درخصوص نحوه برخورد امريكا با با اين گروه را ايجاد كرد .
اين پيامها بهطور معمول حوزههاي رو به گسترش دارند كه در اثر استفاده از تاكتيك حذف و خارج ساختن واقعيتهاي مربوط يا تعادلبخش بهوجود آمدهاند .
25 تاكتيك قطرهچكاني Dribble Tactic
دادهها ، اطلاعات و دانش به جاي آنكه در سندي واحد نوشته شود در اين تاكتيك دسته بندي شده و در زمانهاي گوناگون و به مقدار بسيار كم ارائه ميگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراي موردنظر گردد . در اين شيوه الگوي رخدادها تجزيه ميشود و از ديد گيرنده مخفي ميماند .
26 تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic
اين تاكتيك قديمي و سنتي ميباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراواني در رسانهها دارد و عمدتا برا ي مرغوب كردن حريف و يا حتي براي مرغوب كردن افكار عمومي مورد استفاده قرار ميگيرد . بدينمعني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد را بيان ميكنند . معروفترين مورد استفادهاي كه از اين تاكتيك شده ، در زمان هيتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز ميگويد : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن براي تودههاي مردم راحتتر است .
گوبلز ميگويد دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه هيچكس جرات و فكر تكذيب آن را نكند . او ميگفت : بعضي مواقع دروغهايي ميگفتم كه خودم از آنها ميترسيدم .
27 فوريتبخشيدن ساختگي به خبر
تاكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظه پيام و افزايش كميت آن يكي ديگر از شيوههاي مطبوعاتي است . هدف از اين شيوه ايجاد نوعي طوفان مغزي براي مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ايجاد نوعي ايزولهكردن خبري مخاطب نسبت به ديگر منابع خبري از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را ميخواهد القا كندكه اين مطبوعه در سريعترين حالت ممكن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . اين تاكتيك براي كمتر تعمق كردن مخاطب بر اخبار نيز به كار گرفته ميشود . از طرفي نيز ، رسانههاي خبري با شتاببخشيدن به گزارش حوادث و رويدادها سعي ميكنند از فرصت ايجادشده براي دستيابي به بسياري از اهداف خود ( كه تاكنون مهيا نبوده ) استفاده كنند . اين روش كاربرد تبليغاتي نيز دارد . همچنين در زمان جنگ و بحرانهاي سياسي كاربرد بسيار دارد.
28 پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت To Tangle a Canard
امروزه شيوه پنهان كردن حقيقت ، محرمانه نگهداشتن آن نيست زيرا كه ذات خبر فرار است و به محض يافتن مجرايي ، به داخل جامعه نفوذ پيدا ميكند . اعتقاد بر اينست كه زماني كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزياد ، حقيقت و موضوع را بهگونهاي پيچيده كند كه مخاطب از پيگيري آن خبر صرفنظر كند. براي پنهان ماندن حقيقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقيض ، پيچيده و مغلق بيان ميشود كه مخاطب نتواند از لابلاي مطالب به حقيقت دست يابد . نمونه بارز اين اتفاق در موضوع پرتاب موشك از سوي نيروي دريايي آمريكايي به سوي هواپيماي مسافرتي ايرباس ايراني بود.
امروزه جهت سركوب بسياري از جنبشهاي مردمي و نتايج اسفبار اقدامات سياسي و اقتصادي قدرت هاي بزرگ در كشورهاي ضعيف جهان اين حقايق از طريق مخدوش ساختن خبر اين وقايع ، پنهان ميمانند .
29 افزايش قابليت تصديق خبر از طريق چيدن خبر ساختگي و نادرست درميان چند خبر درست
اين از خصوصيات مستمر چند موج راديويي مانند بي.بي.سي است كه همواره از اين شگرد استفاده كردهاند . در اين شيوه، نظر مخاطبان به اخباري كاملا صحيح جلب ميشود و پس از ايجاد اطمينان اوليه نسبت به اين منبع ، يك خبر نادرست اعلام و القاء ميشود .يك تحليلگر حرفهاي ميتواند اخباري كه براي مخالفان خود داراي هويت درست و مشخصشده است ، به گونهاي با اخبار نادرست آميخته كند كه نهايتا نظر خود را در قالب تحليل و تفسير مورد نظر خود القا نمايد .
30 استفاده از دوخبر واقعي براي طرح يكخبرساختگي
ارتباط بخشيدن بين دو واقعه ، نتيجهگيري غلط و غيرواقعي از آن ، از شيوههاي ديگر در مطبوعات و خبرگزاريها و راديوها به شمار ميرود . مثلا راديو بی.بی.سی اعلام ميكند كه دو هيات سياسي از آمريكا و ايران همزمان در سوريه با مقامات سوري ديدار و گفتوگو كردند . در اين پيام هدف اصلي، القاء خبر ارتباط بين اين دو هيات سياسي در سوريه و تضعيف دولت جمهوري اسلامي است .
31 استفاده از عاطفه گيرندگان پيام To Play On The Emotions Of The Audience
در اين روش تلاش ميشود تعابيري در خبر مورد استفاده قرار گيرد كه به كارگيري آنان احساس عاطفي مخاطبان را به طور ساختگي تحريف و تهييج كند . كلماتي نظير تبعيض ، ظلم به زنان ، فشار بركودكان ، شكنجه ،بازجويي ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزي ، دولتستيزي ، قانونستيزي ، فجايع بشري و مانند آن ميتواند احساسات يك مخاطب را برانگيخته نمايد . موضع زنان و كودكان هميشه ميتواند در اين روش كارآمد باشد . پخش برنامههاي تلويزيون و استفاده از عكسهايي كه كودكان را در وضعيتي بسيار بد نشان ميدهد ، همچنين استفاده از زنان به عنوان عناصر زجركشيده در اخبار ميتواند در مسير ايجاد هيجان بسيار مؤثر و پرنفوذ باشد .
از سوي ديگر خبرگزاريها از عاطفه غريزي گيرندگان پيام استفاده ميكنند . گيرندگان پيام درمقابل يكسري مسائل مشترك با هم داراي همبستگيهاي عاطفي هستند . مباحث مشتركي نظير دين ، نژاد ، سرزمين ، مليت ، جنسيت ، محيط اجتماعي ، رنگ پوست ، مباحث مشترك قارهاي و مباحث انسان دوستي از جمله اين مباحث است كه در خيلي از خبرها هدف قرار ميگيرند و سعي مي شود به نوعي در خبرها روي يكي از اين همبستگيها تاكيد شود . مخصوصا روي مسائل ناسيوناليستي بسيار تاكيد ميشود .
32 استفاده از خبر براي تبليغات
وقتي خبري از رسانهها منتشر ميشود ، نيازي به اثبات آن وجود ندارد . چرا كه اولين اصل براي دهنده پيام اينست كه ادعايي كه كرده ، اصل ميباشد . منبع خبر زمانيكه خبري را ميدهد ، هيچگونه تلاشي براي اثبات آن نميكند و مدنظر او اطلاعرساني صرف است . در مورد خبر اگر كسي فكر كند يا ادعا كند كه خبر درست نيست ،لازمست براي رد آن مدركي ارائه دهد.
33- تفرقه از آنجایی که وحدت و یگانگی، عامل اصلی در موفقیت هر ملت و هر نظام حکومتی است، تفرقه نیز بر عکس آن، عامل اصلی ذلت و بدبختی هر ملتی است. این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، دشمن در به راه انداختن جنگ روانی، در پی ایجاد تفرقه میان مردم و حاکمان میباشد؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد.
34- فریب در این روش، دشمن سعی میکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که میشود، بپذیرند. بنابراین، دشمن سعی میکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتیجه مورد انتظار خویش برساند.
تاکتیکهای تبلیغاتی 1. در نظر داشتن مخاطب؛ در تبلیغات، باید طبقه یا گروه خاصی را مشخص کنیم و عباراتی متناسب با فهم آنها به کار ببریم. از این رو، باید از مسائلی صحبت کرد که نزد آنها از اعتبار خاصی برخوردار است.
2. ظاهرسازی؛ یکی از مسائل مهمی که در تبلیغات از آن استفاده میشود این است که خود را آنگونه جلوه میدهند که مخاطبین میپسندند.
3. شایعهسازی؛ یکی دیگر از ابزار مهم تبلیغات، شایعهسازی و انتشار آن در جامعه است؛ به طوری که بعد از مدت کمی این شایعه به عنوان یک حقیقت در میان افراد تکرار میشود؛ بدون آنکه به شایعه بودن آن پی ببرند.
4. حمله به نقاط ضعف؛ یکی دیگر از کارهایی که در امر تبلیغات برای جنگ روانی از آن استفاده میشود، این است که توجه همگان را به مشکلات، کمبودها و نارساییهای موجود معطوف کنند و موجب ایجاد نارضایتیها و ناسازگاریها در افراد شوند.
5. فرصتطلبی؛ دشمن سعی میکند در تغییر افکار، از هر فرصتی استفاده و مطلب خود را القاء کند و برای این کار، از جملات جذاب، کوتاه و نامفهوم، برای افزایش نگرانیها استفاده میکند.
انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی
1ـ در كشورهايي كه حكومت آنها صبغهاي نژادي و قومي دارد، رسانهها تحت كنترل شديد دولت، تبديل به بلندگو و انعكاسدهنده گرايشهاي نژادي ـ قومي -نظامي حاكم ميشوند و به عنوان يكي از ابزارهاي «دگرسازي» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبي براي ايجاد تنش، خشونت و حتي جنگ داخلي فراهم ميكنند، نوع و شيوه رفتاري رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههاي خوبي در اين زمينه به شمار ميروند.
2ـ در برخي موارد، رسانههاي داخلي يا خود زمينهساز بحران و جنگ هستند و يا به دليل آن كه نميتوانند به بيان حقايق بپردازند به ترويج خشونت كمك ميكنند. در اين شرايط، اين رسانههاي بينالمللي هستند كه بايد انجام اين وظيفه را عهدهدار شوند. غفلت عمدي يا سهوي رسانههاي بينالمللي در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و يا ادامه جنگ و خشونت ميشود. سكوت عمدي رسانههاي غربي در برابر نسلكشي صربها و جنايات صدام عليه اكراد، از مصاديق بارز در اين زمينه هستند.
3ـ تلاش رسانههاي كشور ثالث براي ايجاد اختلاف بين دو كشور و يا تحريك به اقدام براي جداييطلبي، شيوه ديگري است كه ميتوان به آن اشاره كرد.
4ـ ترغيب سياستمداران به آغاز جنگ با مطرح كردن اين ايده كه ساير روشهاي تغيير رفتار كشور هدف نتيجهبخش نخواهد بود، از ديگر شيوههايي است كه رسانهها به آن متوسل ميشوند.
5-اگر در زمان جنگ، رسانهها تلاشي براي خاتمه آن انجام ندهند، در حقيقت تداوم خونريزي و خشونت را موجب شدهاند. در عصري كه بيش از 17000 ماهواره، امكانات فوقالعادهاي را به وجود آوردهاند، تا حدي كه ميتوان از ديپلماسي مجازي (Virtual diplomacy) بحث كرد، رسانهها ميتوانند تلاش فراواني براي ترغيب طرفهاي درگير به گفتوگو و حتي مذاكرات بينالمللي چند جانبه به عمل آورند.
پيشگيري
اطلاعات پيشگيريكننده شامل كليه عمليات و اقداماتي است كه يك كشور به آن دست ميزند تا امنيت حفظ اسرار را در برابر فعاليتهاي جاسوسي، مقابله با خرابكاري مادي و معنوي و تبليغات محقق سازد.
هدف از اين اقدامات محافظت از موجوديت كشور، مرزها و تأسيسات آن است.
اين اطلاعات همچنين شامل كليه اقداماتي است كه مانع از غافلگير شدن توسط دشمن و سازمانهاي اطلاعاتي او ميشود.
برای پیشگری از بحران جنگ روانی می توان با استفاده از آموزش وآگاه ساختن مردم درخصوص جنگ راوانی که دشمن به راه انداخته از صدمات جنگ روانی در امان بود .
برای آمرزش دادن ابتدا داشتن اطلاعات لازم است که ما باید اطلاعات کافی وجامع درمورد جنگ روانی را داشته باشیم و بتوانیم راه حل مناسب در مواجه با جنگ روانی ارائه دهیم .
1- تبلیغات راهبردی
2- تبلیغات جنگی
3- نشر خبر
4- فریب دشمن به روشی منظم ودقیق
5- تبلیغات سری
جنگ روانی دراز مدت، شامل نشر خبر به روش مستمر و با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تایید است. شاید بهترین تعریفها برای جنگ روانی و نظامی، تعریفی باشد که پل لاینبرگر (Paul Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته تحریر درآورده است. او در کتاب مشهور خود به نام «جنگ روانی» که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف میکند: «جنگ روانی استفاده ازتبلیغات برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی
است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی است.» او سپس تبلیغات نظامی را به عنوان استفاده برنامه ریزی شده هریک از انواع ارتباطات، به منظور تاثیر بر افکار و عواطف یک گروه دشمن، بی طرف یا دوست، در جهت رسیدن به هدف استراتژیک یا تاکتیکی معین» تعریف میکند. اما لاینبرگر، جنگ روانی را در معنای وسیع آن، به عنوان کاربرد قسمتهای روانشناسی به منظور کمک به کوششهایی که در عرصه امور سیاسی، اقتصادی و نظامی صورت میگیرد، تعریف میکند و صاحبنظران در این موضوع، مانند هارولد لاسول (Lasswell) و ادوارد بارت (Barth) به بحث در مورد سلاحهای چهارگانه ای که سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار دارد، یعنی سلاحهای دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی پرداختند.
انواع جنگ روانی
- 1جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیتهای گسترده و بلند مدتی است که با توجه به نقاط آسیب پذیر سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، علیه بخش عمده و یا تمامی مردم یک جامعه به کار گرفته میشود. این امر باعث سستی عقاید و آرمانها میشود و ملتها را نسبت به فرهنگ و تمدن خود، به شک و تردید میاندازد و به عبارتی، اراده و روحیه آنها را خدشه دار میکند. در سطح استراتژیک، اقدامهای روانی و تبلیغات زیرکانه میتواند به متلاشی شدن اتحادها بیانجامد.
-2 جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت میگیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاشهای جنگی دشمن است. هدف اصلی جنگ روانی تاکتیکی، در هم شکستن نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ و عناصر پشتیبانی کننده آنهاست.
- 3 جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت میپذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است. در این نوع جنگ روانی، مجریان فعالیتهای خود را به جلب اعتماد و حمایت مردم و همچنین ارائه آموزشهای لازم به آنان به منظور افزایش آگاهی و شناخت نسبت به دسیسه های دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب معطوف میدارند. در این زمینه، رهبران و سیاستمداران محبوب میتوانند نقش محوری را ایفا کنند.»
مزیت های جنگ روانی
میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش ها تفاوتهای فاحشی وجود دارد. در مقایسه جنگهای روانی و عملیات روانی و عملیات نظامی می توان گفت : هدف از ارتباطات تخریبی و عملیات روانی و جنگها و عملیات نظامی، تحمیل اراده بر حریف است، اما عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، نسبت به عملیات نظامی دارای مزیتهایی است. ودارای این مزیتها است:
-1 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، «جنگ سپید» یا «جنگ تمیز» است که در آن مهاجم، به انفجار و قتل و خونریزی دست نمیزند و خود را در مقابل افکار عمومی، به صورت یک نیروی خشن وانمود نمیکند، ولی نتایجی که از عملیات خود میگیرد، مانند عملیات نظامی است؛ یعنی میتواند اراده خود را بر حریف مغلوب تحمیل کند و مغلوب نیز از همه نتایجی که بر هر عملیات نظامی دیگری مترتب است، رنج می برد و دچار ضعف قدرت ملی، کاهش قدرت تولید، افزایش فقر، سوءتغذیه و بهداشت و ضعف در تصمیم گیری و... میشود؛ در حالی که نمیداند و نمیتواند به درستی مسئول رنجهای خود را بشناسد و او را متهم کند. بنابراین غالبا خود را متهم و مقصر فرض میکند.
-2 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بسیار ارزانتر از عملیات نظامی است.
-3 در عملیات روانی، چون عامل دست به عملیات نظامی، نظیر تخریب و انفجار نمیزند و عموما بدون تابلو و علامت سیاسی حرکت میکند و فقط با کار فرهنگی اقدام به تخریب ارزشها، هنجارها، منشها و رفتارهای اجتماعی میکند، معمولا به آسانی قابل شناسایی نیست و حتی گاه، به عنوان یک نخبه مورد ستایش و تشویق نیز قرار میگیرد.
-4 در عملیات نظامی، برنده و بازنده هر دو خسارت میبینند، ولی از آنجا که خسارت بازنده بیشتر از خسارت برنده است، برنده احساس پیروزی کرده و پیروز شناخته میشود ولی در عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بازی میتواند باخت- برد به نفع برنده باشد؛ بدین معنی که بازنده مقداری از توان خود را از دست میدهد، ولی این توان از دست رفته، به وسیله برنده جذب میشود و گروه هایی از مخاطبان به صورت طرفداران عامل مهاجم درمیآیند و در صورتی که عملیات روانی با مهارت اجرا شود، جزء هواخواهان عامل مهاجم می شوند و به نفع آن عمل میکنند.
پایه های جنگ روانی
جنگ روانی هم با تبعیت از اصول کلی جنگ دارای پایهها و ارکانی است؛ با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت در جنگ روانی با توجه به تعدادی از سر فصلهای زیر که «داقرتی» برشمرده است، بیشتر خواهد بود.
-1 اطلاعات (Information)
اطلاعات مهمترین منبع برای طراحی، راه اندازی و تداوم جنگ روانی میباشد و ارزش بسیار زیادی دارد. بدون داشتن اطلاعات کافی نمیتوان جنگ روانی را آغاز کرد و یا به پایان رساند. بیشک بدون برخورداری از زیر ساختی مستحکم و مبتنی بر اطلاعاتی دقیق و سیستماتیک هیچگونه جنگی چه تبلیغی و چه نظامی قادر به رسیدن به پیروزی نخواهد بود.
نيازمنديهاي اطلاعاتي جنگ رواني، هم گسترده و هم متنوع است.
سه نوع اطلاعات اصلي در اين خصوص، مورد نياز است.
اول عبارت از اطلاعات زمينهاي، همراه با ريزترين جزئيات در مورد آمادگيها و آسيبپذيري مخاطب يا مخاطبان مورد نظر است. اين نوع اطلاعات، تحليل آماج خوانده ميشود.
دوم اطلاعاتي است كه در خروجي تبليغات مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين، نوشتهها، مطالب مطبوعات و سخنراني رهبران د شمن، به عنوان موادي كه به طور سودمند، عليه هدف، قابل استفاده است جمعآوري ميشود.
سوم لازم است وسيلهاي براي ارزيابي نتايج فعاليت تبليغاتي داشته باشيم. آيا پيام به مخاطب رسيده است؟ آيا مخاطب پيام را فهميده است؟ به چه طريقي ميتوان پاسخ مطلوبتري در مخاطب برانگيخت؟ پاسخ به اين گونه سؤالها نيازمند وسايلي است كه مناسب شرايط و وضعيت باشد .
در جنگ خليج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمريكا از ابزار اطلاعاتي جنگ رواني موجب شد كه در حدود 87000 نظامي عراقي خود را تسليم كنند .به طور كلي ميتوان گفت كه اطلاعات داراي فوايد گوناگوني است ولي ما ميتوانيم آن را به دو بخش تقسيم كنيم:
اطلاعات مثبت و اطلاعات پيشگيريكننده.
فعاليتهاي اطلاعات مثبت كليه اقداماتي را شامل ميشود كه سازمانها دنبال ميكنند تا از طريق مشاهده و پيگري و يا از طريق اقدامات مثبت، يعني عمليات جاسوسي، به آگاهيهاي لازم دست يابند.
به عبارت ديگر، فعاليتي است براي جمعآوري آگاهيهايي كه دانستن آنها پيش از دست زدن به انتخاب راهي معين، ضروري است تا به اين طريق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.
اين امر بر اطلاعات سياسي، اقتصادي، نظامي و مانند آن نيز منطبق است.
-2 رسانههای ارتباطی (Communication Media)
انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی، به عواملی همچون مخاطبی که مورد نظر است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه، اعلامیههای چاپی و انتشار صوتی، رایجترین رسانهها مورد استفاده هستند و در عملیات دور از جبهه، برای مخاطبانی که از صحنه رزم دور هستند، از فرستندههای متحرک موج کوتاه و موج بلند به طور همزمان استفاده میشود. رسانههایی که در عملیات استراتژیک یا ملی استفاده میشوند، به طور عموم دو نوع هستند: رسانههای کند و تند. رسانههای کند شامل مجله، کتاب، جزوه و سخنرانی. آنها را به این علت کند میگویند که تاخیر زمانی قابل توجهی میان ارسال پیام و دریافت آن وجود دارد. رسانههای تند، رسانههایی که به طور عمده، برارتباطات الکترونیکی متکی هستند. این گونه رسانهها علاوه بر رادیو های موج کوتاه، وسایل دیگری نظیر ارسال فایل خبری روزانه توسط بی سیم، تشکیلات تبلیغاتی ماورای دریاها را برای انتشار محلی شامل میشوند.
-3 پژوهش
نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق، تاثیر بسزایی برتحقیقات علوم اجتماعی امریکا در سالهای جنگ کره داشت. از سال 1950 دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری، به مطالعه نخبگان، نخبگان بالقوه، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند. در این سال، دولت فدرال از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا و سه نیروی وزارت دفاع به افراد، گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند. در نتیجه این پژوهشها و پژوهشهای دیگر، درک روشن تری نسبت به نیازمندیهای جنگ روانی در زمان بحران و صلح بوجود آمد. هرگاه رسانههای ارتباطی به کار گرفته شوند. جنگ روانی می تواند در کسب مقاصد ملی، نقش بازی کند؛ منتهی به شرط آنکه پیام ارسالی، معتبر باشد و به وضوح فهمیده شود و فقط در چارچوب ظرفیت مخاطب، در پی برانگیختن پاسخ بر آید. معتبر بودن، الزاما به معنای حقیقت داشتن نیست. برای هر مخاطب، چیزی معتبر است که او فکرمیکند حقیقت دارد. اعتبار، هدفی پیچیده است و به سادگی بدست نمیآید. بنابراین، در هر عملیات و جنگ روانی تقویت اعتبار باید به طور مداوم و با تاکید دنبال شود. بدون این عنصر مهم، بخش اعظم تلاش تبلیغاتچی به هدر خواهد رفت» .
4- بخشهای خبری بر روی موج کوتاه
بخشهای خبری به عنوان برنامه های دولتی بر روی موج کوتاه، یکی از ابزارهای جنگ روانی به شمار می رود. جنگ روانی یعنی بازی کردن با کلمات، افکار مردم و واکنشهای آنان؛ بطوریکه در آنها واکنشهایی را به وجود آورد که با هدف مورد نظر هماهنگ باشد. به این سبب، جنگ روانی موفق یا تبلیغات درست برای اینکه موثر واقع شود، باید بر موارد زیر متکی باشد:
1- تعریف روشن هدفها یا وحدت نظر مشخص در مورد واکنشهایی که قرار است به وجود آیند
2- درک عالمانه، همراه با همدردی از توده شنوندگان از نظر وضعیت اجتماعی آنها، حالت ذهنی، آمال و ترسهای آنها و آنچه مورد علاقه یا مایه نفرت آنها میشود
3- استفاده ماهرانه از زبان و افکاری که می توان از طریق آنها توجه شنونده را جلب کرد و اطمینان وی را بدست آورد .
راهبرد اساسي جنگ رواني
طراحان جنگ رواني ، نبرد خود را بر تبليغات استوار كردهاند . هدف آنها تاثيرگذاري بر عقايد افراد و يا جامعه موردنظر ميباشد . امروزه در ادبيات جنگ رواني واژه تبليغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ رواني از همه تاکتيکهايي كه يك عامل تبليغاتي و يا يك پروپاگاندا اجنت انجام ميدهد، بهره مي برد . اين عوامل سعي ميكنند افكار عمومي طرف مقابل را به تسخير كشانده و از شيوههاي زير حداكثر استفاده را بنمايند . مديران و طراحان خبري پيش از هر چيز ، بايد مخاطب خود را به خوبي مورد شناسايي قرار داده و از طريق روشهاي روانشناسي اجتماعي ، ميزان تاثيري را كه هر يك از تاکتيکهاي جنگ رواني مي توانند ايفا كنند را پيدا نمايند . تاکتيکهاي جنگ رواني بسيارند و متناسب با شرايط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.
عوامل مؤثر بر موفقيت جنگ رواني
براي اين كه جنگ رواني در يك جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفي لازم است؛ كه ميتوان برخي از مهمترين آنها را اينگونه برشمرد:
1. شناخت افراد مخاطب؛ براي كسب توفيق در إعمال جنگ رواني، لازم است ويژگيهاي رواني و ذهني مخاطب شناخته شوند؛
2. شناخت محيط پيرامون مخاطب؛
3. دوري جستن از طرح بحثهاي انتزاعي و كلي؛ مانند مباحث سياسي و ايدئولوژيكي.
برخي از مهمترين تاکتيکهاي جنگ رواني
در اینجا به برخی ازتعاریف تاکتیکهای جنگ روانی اشاره میشود. شایان ذکر است که تکنیکهای جنگ روانی، شاید به بیش از 100 مورد برسد ولی در تحقیق حاضر، به تعاریف تکنیکهایی که از آنها استفاده شده است، بسنده میشود.
-1 برچسب زدن
براساس این تکنیک، رسانهها واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل میکنند و آنها را به آحاد و یا نهادهای مختلف نسبت میدهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند؛ بی آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.
«پراتکانیس» معتقد است کلمات ارزشی، قدرت اقناع کنندگی بالایی دارند و میتوانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجتماعی جهت بدهند. او توضیح می دهد که نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود؛ به گونهای که آدولف هیتلر برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه هایی مانند "تهدید سرخها" استفاده میکرد. نتیجه اینکه که پروپاگاندایست همواره موضوعات مطلوب خود را هنجار خوب و مقدس جلوه میدهد و خلاف آن را نابهنجار، زشت و شیطانی میشمارد .
- 2 توسل به ترس
در این تکنیک، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود. متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین القا میکنند که خطرها و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با سختیها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم میکنند . پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل یک تهدید خارجی
نیز استفاده میشود. او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال می آورد که همواره از
عبارت «تئودور کافمن» بهره میگرفت که گفته بود "آلمان باید نابود شود" و گوبلز از این طریق ادعا میکرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را به عنوان راه حل ارائه میکرد. او توانست با علم کردن تهدید یهودیان و کمونیستها و منسجم ساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعه طلبانه خود دست پیدا کند .
- 3 تکرار
همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند . تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیقتر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی میکند زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل میراند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.
-4 تظاهر به بی طرفی
بسیاری از رسانههای خبری برای القای بی طرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بی طرفی استفاده میکنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاههای مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس میشود. رسانه به دلیل اتخاذ یک موضع بی طرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب میکند. همچنین رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، میتواند پیامهای خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تامین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی وحفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان میکنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا میکنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بیطرفانه و به طور مودبانه، سعی میشود حمایتهای لازم و یا تخریبهایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.
«گاهی برای تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بیطرفانهای نسبت به آن اتخاذ میشود؛ به طوری که دیگران تصور میکنند در این جریان نوعی حفظ احترام برای مخالفان و نوعی بی طرفی وجود دارد؛ در حالی که با پوشش بی طرفی به طور مودبانه، مطالب مورد نظر خود را القا میکنند.
- 5 اهریمن سازی
در تکنیک اهریمن سازی، مبلغ تلاش می کند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه و یا کشورهای خاص برانگیزد؛ به نحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرف نظر از درست و یا نادرست بودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی میکند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر میگذارد. «پراتکانیس» در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح می کند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیبهای فراوانی به بار می آورد. در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در به حداقل رساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود و یا به حداکثر رساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت.
-6 ایجاد تفرقه و تضاد
از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، تضعیف دشمن بویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید به شکست خوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه میتواند موثر باشد، ایجاد و یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه می تواند با ایجاد و یا تلقین درگیری میان اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد. در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیش زمینه های رسانهای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کرده اند. فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی در بخشهای وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانههای تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد .
-7 ترور شخصیت
در شیوه های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانه ای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیتهای مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند. هدف آن، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. اصطلاحي كه امروز براي تروركردن از طريق وسايل ارتباط جمعي يسيار مورد استفاده قرار مي گيرد ، Terrorovision است كه هدف آن ترور شخصيت هاي سياسي و مهم از طريق به تصوير كشيدن نقاط ضعف و حركات نادرست آنهاست این عوامل باعث میشود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.
- 8 دروغ
تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم رسانهها به طور فراوان استفاده میکنند، عمدتا برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان میکنند. معروفترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر وتوسط گوبلز بوده است. گوبلز میگوید:«دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است» .
9- شایعه (کنایه)
شایعه در جایی مطرح میشود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد. بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمانهایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر میکنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است. کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم میخورد. برای نمونه، گفته میشود «میگویند فلانی با تروریستها ارتباط دارد» ویا «شنیده میشود فلان گروه در حمایت از تروریستها فعالیت میکنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمیشود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا میکند.
-10 کلیگویی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزشها و مفاهیمی مانند جهانیشدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکارگرفته میشوند. در واقع، کلیگویی عبارتست از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.
- 11 گواهی
گواهی و یا شهادت، نقل قولهایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده میشود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول حکومتی و...) بکار گرفته میشود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد محترم بر روی پیام تبلیغاتی قرار میگیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایده های آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. بهعبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند. از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده میشود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد.
12 - مبالغه
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده میکنند. بزرگ جلوه دادن توان وقدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف دشمن، از این مقوله است. این فن به ویژه هنگامی که دشمن دچار شکست و هزیمت شده و یا در زمان بحران و اغتشاش، موثر است.عوامل تبليغاتي با بهرهگيري از اين شيوه دست به پخش مطالب مبالغهآميز ميزنند . آنها سعي ميكنند مطالب كوچك را بسيار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنين قادرند از مطالب بزرگ به شكلي ضعيف و در زمان ، مكان و جايگاهي كه به چشم نميآيد ، بهرهبرداري كند .
-13 خشونت گرایی
بسیاری از رسانهها با شیوههای روانی و تبلیغاتی، جنگی را به راه میاندازند که هیچ لشگر و سپاه نظامی نمیتواند آنچنان خاک وخون به پا کند. استفاده از تعابیر تحریک آمیز و تند در برابر جناح مقابل، از شیوه های رایج این گونه رسانههاست. شیوه نگارش مطالب به گونه ای است که اشخاص و جریانهای مخالف را به بدترین شیوه زخمی، ترور و ناکار میکنند. این در حالی است که این نوع رسانهها با ظاهری آراسته میتوانند خود را مخالف سرسخت خشونتهای اجتماعی قلمداد کنند. هتاکی و پرده دری، تعابیر تند و غیراخلاقی، حرفهای نیشدار و دوپهلو، سوء ظن نگاری، حمله به حریمهای مورد تائید جامعه و حرمت شکنی از اشخاص صاحب نام و بانفوذ و موثق، افشاگری و انتشار اسرار و مطالب محرمانه، تمسخر و تحقیر و ایجاد التهاب و هیجان در تعابیر خبری از این نوع خشونتهاست. استفاده از کلماتی نظیر سرمایه داران خونخوار، مرفهین بیدرد، غربگرا، خوباخته، تروریست، جنگ طلب و خشونت طلب از این جمله اند.
-14 پاره حقیقت گویی
گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانههاست که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چه، چرا، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است. در تاکتیک پاره حقیقت گویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت میگیرد و بیشتر اوقات، عنصر چرا حذ ف میشود . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباري كه از سوي رسانههاي امريكا و رسانههاي همسو با آنها انتشار مييافت، به دلايل و انگيزههاي تروريستها پرداخته نميشد . به عبارتي عنصر « چرا » به صورت انتخابي از اخبار حذف ميشد . حذف عنصر « چرا » به امريكاييها اين اجازه را ميداد كه بتوانند كشورها ، افراد مختلف و سياستهايي را كه نميپذيرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محكوم نمايند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرايط توجيه و با استفاده از عبارت « حذف تروريستها از صحنه جهان » همچنان به سياستهاي مدنظرامريكا جامه عمل بپوشانند .
15- سانسور Censorship
سانسور عبارت است از حذف عمدي موادي از جريان عبور آگاهيها ، به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران است . اين حذف عمدي ميتواند به دو شكل صورت پذيرد . سانسور در سادهترين معنياش ، رسيدگي و آزمايش پيامهاي كثيرالانتشار توسط اولياي امور به جهت بازداشت موادي است كه از نظر آنان نامطلوب است . اين شكل سانسور ، همان ايجاد مانع قبلي يا عملي جهت جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب است كه مثلا ميتواند شامل حذف واژهها ،عبارات يا جملاتي خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شكل گستردهترش ، ميتواند دربرگيرنده هر نوع تلاشي جهت تضعيف يا جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخي از اولياي امور باشد . بدينترتيب ، ممكن است دولتي جلوي انتشار اطلاعات يا اخباري را كه ميتواند بازتابي مخالف يا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگيرد يا ممكن است دولت مذكور اقدام به صدور مجوزهايي كند كه از اين راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشكل يا فترت سازد . از طرف ديگر ، ممكن است اولياي امور اقدامي تنبيهي نيز بر عليه خاطيان درپيش گيرند . بدينمنظور كه مطمئن شوند خاطيان ، ديگر دست به خلاف نخواهند زد و نيز ديگران را از انتشار مواد داراي ايراد ، برحذر دارند .
اخبار كنترل شده : شكل خفيفي از سانسور نيز كه اخبار كنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار كنترلشده ، توزيع اطلاعات به طريقي است كه حافظ حداكثر منافع توزيعكننده باشد . دولتها ، اصناف و ديگر ديوانسالاريها ، غالب اوقات در كنترل اخبار مقصر قلمداد ميشوند .
سانسور برونقانوني : سانسور برونقانوني سانسوري است كه خارج از كنترل قانون يا قدرت قانوني باشد. چنين سانسوري ميتواند داوطلبانه باشد . مثل وقتي كه سردبيري ، عبارت يا واژهاي را از دستنوشته خود حذف ميكند چرا كه احساس ميكند از ذوق سليم به دور است يا كتابداري كه كتابي را از دور خارج ميكند ، بدين علت كه به نظر او قبيح و اهانتآميز است و وي مطالب قبيح و اهانتآميز را دوست ندارد .
از يك لحاظ سانسور برون قانوني ميتواند غير داوطلبانه باشد مانند وقتي كه سانسور خود پاسخي به فشارهاي اقتصادي ، سياسي يا فشارهاي ديگري از اين قبيل است . مثلا يك ايستگاه راديو – تلويزيوني ممكن است انتقاد از مقامات دولتي را به علت تهديدهاي واقعي يا احتمالي ، از جانب آن مقامات درخصوص تمديد مجوز مسكوت گذارد .
16- تحريف Disortion
يكي از رايجترين شيوههاي پوششخبري و مطبوعاتي ، تغيير متن پيام به شيوههاي مختلف از طريق دستكاري خبر است . در مسئله تحريف سه پديده به چشم ميخورد كه عبارتند از : تعديل ، شاخ و برگ دادن و جذب . يك خبر در حين انتقال از شخصي به شخص ديگر به تدريج كوچكتر از گذشته ، قابل فهمتر و از نظر بازگو كردن ، سادهتر ميشود . در حين فرايند انتقال متوالي بسياري از جزييات اصلي خبر كمكم تعديل ميشوند ، تجربههايي كه در مورد تحريف انجام شده است ، نشان ميدهد كه بسياري از جزييات موجود در ابتداي زنجيره انتقال به شدت حذف ميشوند . هر بار كه خبر تحريفشده نقل ميشود ، ميزان جزييات ، هرچند با كندي ، كاهش مييابد .
در همان زماني كه فرايند تعديل انجام ميگيرد ، شاخ و برگهاي ديگري به خبر اضافه ميگردد . فرايند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراك انتخابي و حفظ انتخابي موضوع در ذهن و نقل جزئيات كمي از موضوع اصلي مبتني است . با اينكه فرايند شاخ و برگ دادن مانند فرايند تعديل در هر بار كه خبر نقل ميشود ، انجام ميگيرد ولي عناصري كه در اين فرايند بر آنها تكيه ميشود و در هر نوبت تكرار شميآيند ، يكي نيستند . اين ويژگي بيشتر به تركيب جامعه اي كه خبر در آن منتقل ميشود، وابسته است . عناصري در اين فرايند شاخ و برگ پيدا ميكنند كه از نظر نقل كننده خبر با اهميت هستند .
چه چيزي سبب حذف برخي جزييات و بيان برخي ديگر ميشود ؟ چگونه ميتوانيم اين امر را كه برخي اجزا جاي اجزاي ديگر را ميگيرند و موجب تغيير يك حقيقت ميشوند ، بيان نماييم ؟
پاسخ به اين پرسشها در فرايند جذب يافت ميشود كه نتيجه نيروي جاذبه عادات ، تمايلات و احساسات موجود شنونده است . براي مثال هنگام نقل يك خبر و سپس بازگو كردن مجدد آن ، فرايند جذب موضوع اصلي روي ميدهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده يا سازمان داده ميشوند تا با انگيزه اصلي خبر هماهنگ شوند و اين هماهنگي به گونهاي صورت ميگيرد كه خبر را در نهايت امر منسجمتر ، منطقيتر و داراي ظاهر بهتري سازد . غالبا فرايند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگي دارد و درك و يادآوري امور طبق معمول صورت ميگيرد . از همه اينها مهمتر اينكه فرايند جذب به خودي خود بيانگر تغييرات و تحريفاتي است كه منعكسكننده احساسات ريشهدار در شخص ميباشد و همچنين وضعيت و جهتگيري او را منعكس ميكند .
17- ساختن يك يا چند دشمن فرضي To Make A Supposed Enemy
اين يكي از شيوههاي قديمي سياسيون كهنهكار است كه قدرت را دراختيار دارند و براي بقا و ماندگاري در حكومت از آن استفاده ميكنند . اين شيوه به مطبوعات نيز رخنه كرده است . در اين شيوه سعي ميشود تا ساير رسانهها و مطبوعات يا ساير سياستمداران و يا ساير احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شكل يك دشمن نشان دهند . هميشه داشتن يك دشمن فرضي ميتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمينه را براي هر نوع اقدامي فراهم آورد . استفاده از اين شيوه خود ميتواند براي متحد كردن افراد داخل يك كشور نيز مفيد واقع شود . در هنگام بحرانهاي اقتصادي و سياسي و يا همچنين خطرات سياسي كه از درون يك كشور را تهديد ميكند ، وجود يك دشمن فرضي خارجي ميتواند سرپوشي بر بحرانها و اتحاد داخل كشور عليه آن بحرانها باشد .
18- محكزدن To Test for Confirm
براي ارزيابي اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه درباره موضوعي خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا دريافت بازخورد نظر حاكمان و يا گروهي خاص يا صنفي از اصناف جامعه ، خبري منتشر ميشود كه عكسالعمل به آن، زمينه طرح سوژههاي بعدي قرار ميگيرد عوامل تبليغاتي سعي مي كنند براي دريافت بازخورد نظر گروهي خاص و يا حتي افراد جامعه ، با انتشار يك موضوع عكسالعمل آنها را مورد ارزيابي قرار دهند و سياستهاي آينده خود را نسبت به آن طراحي كنند. تاكتيك محكزدن به نوعي تاكتيك بازگشتي هم هست و به افراد خاص برميگردد و جامعه محدودتري را درنظر ميگيرد. اما بازخوردبيشتر به جامعه و عوام برميگردد.
مثلا براي ارزيابي نظر مردم ايران راجع به رابطه با امريكا ، خبري منتشر ميشود تا پس از محكزدن آن، موضوعات جديتري را دراين باره منتشر سازند . به عنوان مثال ميزان حساسيتهاي مذهبي جامعه و يا پايبندي آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، يا شخصيتهاي مورد احترام ووثوق مردم ، يا كشف ديدگاهها و برنامههاي جريان حاكم و يا جبهه مخالف نسبت به موضوعي خاص را محك ميزنند .
19- ادعا به جاي واقعيت Pretention instead of truth
رسانههاي خبري براي دستيابي به اهداف موردنظر خود گاهي ادعاهايي عليه افراد ، گروههاي مختلف و رسانههاي رقيب مطرح ميكنند و آنان را مجبور به پاسخگويي مي نمايند . درواقع در اين روش اخبار مخابرهشده و يا بهچاپ رسيده نوعي ادعا به جاي واقعيت را در ذهن مخاطب تداعي ميكند و با استفاده از كلماتي نظير « ادعا » منبع خبر سعي ميكند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثاني صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعي آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تاييد قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و در نهايت پيامي را كه مدنظرش ميباشد به همراه خبر القا نمايد.
در شايعه منبع خبر را نميگویند اما در اين نوع خبر عمدا منبع خبر را ذكر مي كنند ، ولي منبعي كه بياعتبار است و بارها مورد تكذيب قرار گرفته است .
اين شيوه از جمله شيوههاي جنگ رواني است كه درآن نوعي ادعا در اخبار منتشر ميشود . و سپس اين ادعا تاييد يا تكذيب ميشود . اين شيوه در حقيقت مانند يك برگ دوطرف برنده است . استفادهكنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تاييد نمايند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.
20- شايعه Rumour
زماني كه جريان اين خبر از بين افرادي شروع ميشود كه از حقيقت موضوع دورند ، شايعه آغاز ميگردد و تكرار آن بدون ارائه برهان و دليل ادامه مييابد تا تقريبا بسياري از مردم آن را باور ميكنند و درنهايت شيوه معيني براي ترويج آن پيش گرفته ميشود ، مانند « آنها ميگويند ... » يا « از يك منبع مسئول شنيدهام كه ... » يا « اخبار دقيقي دارم مبني بر اينكه ... » و مانند آنها . در اينجا يك شرط اساسي براي كامل شدن شايعه وجود دارد . اين شرط عبارت است از اهميت پيشامد يا شخصي كه در شايعه مطرح شده و همچنين ضرورت وجود ابهامي كه شايعه را فرا گرفته باشد . بهعلاوه انگيزههاي رواني كه سبب پيدايش شايعه و رواج آن گردد .
شايعات زماني رواج مييابند كه حوادث مربوط به آن در زندگي افراد از اهميتي برخوردار باشند يا در مورد آنها خبرهاي صريح پخش نشود و يا اينكه خبرهاي مربوط به آنها مبهم باشند . اين ابهام زماني به وجود ميآيد كه خبر به صورت تحريف شده دريافت شود ، يا به فرد خبرهاي متضادي برسد يا فرد از فهم اين گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شايعه هميشه دروغ نيست و هميشه داستان بدخواهانهاي را شامل نميشود . ممكن است شايعه سبب درز كردن اطلاعات گردد ، به ويژه در زمان جنگ ، يعني زماني كه كنترل اطلاعات نظامي از جهت امنيت ملي كشور ، ضروري است .
ميتوانيم بگوييم شايعه براي به انجام رساندن دو وظيفه توام انتشار مييابد : اولين وظيفه بيان وتفسير تنش احساسي است كه افراد حس ميكنند و وظيفه دوم تسكين اين تنش است . در شرايط عادي اخبار از طريق منابع قابل اطمينان و راديو و تلويزيون پخش ميشود و شايعه كمتر بهحال ظهور و بروز مييابد ، اما وقتي فشار روحي و سردرگمي بهوجود ميآيد شايعه نيز گسترش مييابد . در چنين شرايطي اگر چه شايعات از پشتوانه و شواهد محكمي برخوردار نيستند اما بهدليل خودداري منابع رسمي از انتشار اطلاعات واخبار كافي و شواهد كه گاهي بهخاطر دسترسي نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است بهسرعت و از طريق تكرار در ميان مردم در سطح وسيعي گسترش مييابد و اين تكرار از آن جهت است كه نيازهاي هيجاني مردم را برآورده ميكند.
انواع شایعه
شايعات در زمان جنگهاي نظامي سه دسته هستند و داراي سه كاربرد ميباشند :
- شايعات تفرقهافكن
در اين نوع شايعه سعي ميشود در موانع دشمن ايجاد شكاف نمايند و با بيان تشنجات بين افراد دشمن آنها را ضعيف نمايند . اين نوع شايعه در بازيهاي سياسي كاربرد وسيعي دارد .
- شايعات هراسآور
در اين نوع شايعه با اعلام كشتههاي وسيع و پخش آن در بين نيروهاي دشمن ميتوان نااميدي را در بين آنها افزايش داده و آنها را ضعيف نمود .
- شايعات اميدبخش
اين نوع شايعات باعث ايجاد روحيه و انسجام در بين نيروهاي خودي شده و كاربردي وسيع دارد .
نيل پستمن در كتاب خود تحت نام « زندگي در عيش ، مردن در خوشي » شايعات را به سه دسته تقسيم ميكند :
- شایعات آتشين
شايعهايست كه يكباره شكل ميگيرد ، همه جامعه را تحتالشعاع قرار ميدهد و اثري كوتاهمدت دارد . كاربرد اين نوع شايعه بيشتر در زمان جنگ نظامي است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگنشان دادن آنها ، مسير شايعات آتشين است . به معناي ديگر شايعات آتشين با ارقامي بسيار بزرگ ولي فقط در يك مقطع وارد ميشوند ، تاثير آنها عظيم است ولي مقطعي است . نيل پستمن ميگويد : اين شايعه هنگامي است كه جنگ يا رخدادهاي ناگهاني در جامعه اتفاق ميافتد و اين نوع شايعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و كار دارند . تلفات ناشي از جنگ و تلفات ناشي از سيل و زلزله از جمله اين موارد ميباشند . به عنوان نمونه اعلام كشتهها با ارقام بزرگ در يك جنگ.
- شايعات خزنده
شايعاتي هستند كه همراه با تاكتيكهاي قطرهچكاني ، مرحله به مرحله ميتواند مسير يك شايعه را در ذهن افراد يك جامعه طراحي كند . اين شايعات درازمدتتر از شايعات آتشين هستند و پيچيدگيهاي بيشتري نيز دارند . سوءاستفادههاي مالي و فساد در دستگاههاي اداري و رسوائيهاي مالي از جمله اين نوع شايعات هستند . پخش قطرهچكاني و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمينهساز اين نوع شايعه بود .
- شايعات دلفيني
آن نوع از شايعات هستند كه به تناسب زمان آشكار ميگردند و بلافاصله پس از تاثيرگذاري براي مدتي پنهان مي شوند و دوباره با ايجاد زمينه و انگيزه خود را آشكار ميكنند . به گفته پستمن اين شايعات ، شايعات غواصي ميباشند . در اين نوع شايعه از آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده در زمانهايي كه كاربرد آن اقتضاء ميكند ، استفاده ميكنند . گاهي مطالبي را آشكار و گاهي مطالبي را پنهان مينمايند . مانند اخبار مربوط به قتلهاي زنجيرهاي .
21 تاكتيك ماساژ پيام Spinning The Message
انواع بيشماري از فريب و خود فريبي در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشي كه هر روز از كارخانه كار فكري دولت به بيرون جريان مييابد ، ديده شده است كه به ماساژ پيام معروف است . تاكتيك حذف ، تاكتيك كليبافي ، تاكتيك زمانبندي ، تاكتيك قطرهچكاني ، تاكتيك موجي ، تاكتيك تبخير و تاكتيك تبخير از جمله تاكتيكهاي ماساژ پيام به شمار ميآيند كه در كتابهاي نوشته شده توسط الوين تافلر به طور كامل در مورد آنها توضيح داده شده است .
22 تاكتيك كليبافي Generality Tactic
تاكتيك كليبافي تاكتيكي است كه در آن جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد را با لعابي از مطالب غيرواقعي ميپوشانند . در پخش اين تاكتيك سعي ميشود بدون توجه به مسايل اصلي و عميق در خبر و بدون ريشهيابي به موضوعي كه منعكس مي شود به حواشي آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح نگه دارد . و توجه وي را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند . اين تاكتيك بيشتر در پخش بيانيههاي وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسي خارجي كشورها مورد استفاده قرار ميگيرد ، كه در آنها از شيوه بيحسسازي مغزي استفاده شده است .
23 تاكتيك زمانبندي Timing Tactic
مرسومترين مصداقي را كه ميتوان براي تاكتيك زمانبندي مثال زد ، تاخير در پخش خبر ميباشد ، به نحوي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند . اين شيوه در بسياري از موارد التهاب و اشتياق مخاطبين را براي شنيدن خبر از منابع موثق مهيا نموده و در بخشي ديگر با زمينه پخش شايعات را نيز فراهم ميكند. تافلر ميگويد پيچيدگي افكار عمومي به گونهاي است كه استفاده از يك تاكتيك به شكل مجزا و مجرد نميتواند كاربرد لازم را داشته باشد . بنابراين در بخشي از موارد مجبور به استفاده از تاكتيكهاي تركيبي هستيم . در تاكتيك زمانبندي ميتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهيا نمودن بستر لازم براي پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد براي كنترل » از سوي مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امريكا از همين نوع تاكتيك است .
24 تاكتيك حذف Omission Tactic
براساس اين تاكتيك قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي كه از پيش طراحي شده و به شكلي كه هدفمند صورت گرفته است ، حذف ميگردد تا زمينه را براي پخش تاكتيك شايعه مهيا نمايد. در اين تاكتيك پخشكننده خبر(رسانه ميداند كه با پخش قسمت ناقصي از خبر سؤالاتي در ذهن مخاطبان ايجاد ميشودكه اين سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينه پخش شايعات را فراهم ميكند . دروسايل ارتباط جمعي معروف است كه شايعه جايي پخش ميشود كه خبر نباشد . عدم پخش هيچ مطلبي در خصوص سازمان مجاهدين خلق ( منافقين ) پس از شروع عمليات « نبرد براي كنترل » زمينه پخش شايعات متعدد را در ايران درخصوص نحوه برخورد امريكا با با اين گروه را ايجاد كرد .
اين پيامها بهطور معمول حوزههاي رو به گسترش دارند كه در اثر استفاده از تاكتيك حذف و خارج ساختن واقعيتهاي مربوط يا تعادلبخش بهوجود آمدهاند .
25 تاكتيك قطرهچكاني Dribble Tactic
دادهها ، اطلاعات و دانش به جاي آنكه در سندي واحد نوشته شود در اين تاكتيك دسته بندي شده و در زمانهاي گوناگون و به مقدار بسيار كم ارائه ميگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراي موردنظر گردد . در اين شيوه الگوي رخدادها تجزيه ميشود و از ديد گيرنده مخفي ميماند .
26 تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic
اين تاكتيك قديمي و سنتي ميباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراواني در رسانهها دارد و عمدتا برا ي مرغوب كردن حريف و يا حتي براي مرغوب كردن افكار عمومي مورد استفاده قرار ميگيرد . بدينمعني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد را بيان ميكنند . معروفترين مورد استفادهاي كه از اين تاكتيك شده ، در زمان هيتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز ميگويد : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن براي تودههاي مردم راحتتر است .
گوبلز ميگويد دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه هيچكس جرات و فكر تكذيب آن را نكند . او ميگفت : بعضي مواقع دروغهايي ميگفتم كه خودم از آنها ميترسيدم .
27 فوريتبخشيدن ساختگي به خبر
تاكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظه پيام و افزايش كميت آن يكي ديگر از شيوههاي مطبوعاتي است . هدف از اين شيوه ايجاد نوعي طوفان مغزي براي مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ايجاد نوعي ايزولهكردن خبري مخاطب نسبت به ديگر منابع خبري از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را ميخواهد القا كندكه اين مطبوعه در سريعترين حالت ممكن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . اين تاكتيك براي كمتر تعمق كردن مخاطب بر اخبار نيز به كار گرفته ميشود . از طرفي نيز ، رسانههاي خبري با شتاببخشيدن به گزارش حوادث و رويدادها سعي ميكنند از فرصت ايجادشده براي دستيابي به بسياري از اهداف خود ( كه تاكنون مهيا نبوده ) استفاده كنند . اين روش كاربرد تبليغاتي نيز دارد . همچنين در زمان جنگ و بحرانهاي سياسي كاربرد بسيار دارد.
28 پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت To Tangle a Canard
امروزه شيوه پنهان كردن حقيقت ، محرمانه نگهداشتن آن نيست زيرا كه ذات خبر فرار است و به محض يافتن مجرايي ، به داخل جامعه نفوذ پيدا ميكند . اعتقاد بر اينست كه زماني كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزياد ، حقيقت و موضوع را بهگونهاي پيچيده كند كه مخاطب از پيگيري آن خبر صرفنظر كند. براي پنهان ماندن حقيقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقيض ، پيچيده و مغلق بيان ميشود كه مخاطب نتواند از لابلاي مطالب به حقيقت دست يابد . نمونه بارز اين اتفاق در موضوع پرتاب موشك از سوي نيروي دريايي آمريكايي به سوي هواپيماي مسافرتي ايرباس ايراني بود.
امروزه جهت سركوب بسياري از جنبشهاي مردمي و نتايج اسفبار اقدامات سياسي و اقتصادي قدرت هاي بزرگ در كشورهاي ضعيف جهان اين حقايق از طريق مخدوش ساختن خبر اين وقايع ، پنهان ميمانند .
29 افزايش قابليت تصديق خبر از طريق چيدن خبر ساختگي و نادرست درميان چند خبر درست
اين از خصوصيات مستمر چند موج راديويي مانند بي.بي.سي است كه همواره از اين شگرد استفاده كردهاند . در اين شيوه، نظر مخاطبان به اخباري كاملا صحيح جلب ميشود و پس از ايجاد اطمينان اوليه نسبت به اين منبع ، يك خبر نادرست اعلام و القاء ميشود .يك تحليلگر حرفهاي ميتواند اخباري كه براي مخالفان خود داراي هويت درست و مشخصشده است ، به گونهاي با اخبار نادرست آميخته كند كه نهايتا نظر خود را در قالب تحليل و تفسير مورد نظر خود القا نمايد .
30 استفاده از دوخبر واقعي براي طرح يكخبرساختگي
ارتباط بخشيدن بين دو واقعه ، نتيجهگيري غلط و غيرواقعي از آن ، از شيوههاي ديگر در مطبوعات و خبرگزاريها و راديوها به شمار ميرود . مثلا راديو بی.بی.سی اعلام ميكند كه دو هيات سياسي از آمريكا و ايران همزمان در سوريه با مقامات سوري ديدار و گفتوگو كردند . در اين پيام هدف اصلي، القاء خبر ارتباط بين اين دو هيات سياسي در سوريه و تضعيف دولت جمهوري اسلامي است .
31 استفاده از عاطفه گيرندگان پيام To Play On The Emotions Of The Audience
در اين روش تلاش ميشود تعابيري در خبر مورد استفاده قرار گيرد كه به كارگيري آنان احساس عاطفي مخاطبان را به طور ساختگي تحريف و تهييج كند . كلماتي نظير تبعيض ، ظلم به زنان ، فشار بركودكان ، شكنجه ،بازجويي ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزي ، دولتستيزي ، قانونستيزي ، فجايع بشري و مانند آن ميتواند احساسات يك مخاطب را برانگيخته نمايد . موضع زنان و كودكان هميشه ميتواند در اين روش كارآمد باشد . پخش برنامههاي تلويزيون و استفاده از عكسهايي كه كودكان را در وضعيتي بسيار بد نشان ميدهد ، همچنين استفاده از زنان به عنوان عناصر زجركشيده در اخبار ميتواند در مسير ايجاد هيجان بسيار مؤثر و پرنفوذ باشد .
از سوي ديگر خبرگزاريها از عاطفه غريزي گيرندگان پيام استفاده ميكنند . گيرندگان پيام درمقابل يكسري مسائل مشترك با هم داراي همبستگيهاي عاطفي هستند . مباحث مشتركي نظير دين ، نژاد ، سرزمين ، مليت ، جنسيت ، محيط اجتماعي ، رنگ پوست ، مباحث مشترك قارهاي و مباحث انسان دوستي از جمله اين مباحث است كه در خيلي از خبرها هدف قرار ميگيرند و سعي مي شود به نوعي در خبرها روي يكي از اين همبستگيها تاكيد شود . مخصوصا روي مسائل ناسيوناليستي بسيار تاكيد ميشود .
32 استفاده از خبر براي تبليغات
وقتي خبري از رسانهها منتشر ميشود ، نيازي به اثبات آن وجود ندارد . چرا كه اولين اصل براي دهنده پيام اينست كه ادعايي كه كرده ، اصل ميباشد . منبع خبر زمانيكه خبري را ميدهد ، هيچگونه تلاشي براي اثبات آن نميكند و مدنظر او اطلاعرساني صرف است . در مورد خبر اگر كسي فكر كند يا ادعا كند كه خبر درست نيست ،لازمست براي رد آن مدركي ارائه دهد.
33- تفرقه از آنجایی که وحدت و یگانگی، عامل اصلی در موفقیت هر ملت و هر نظام حکومتی است، تفرقه نیز بر عکس آن، عامل اصلی ذلت و بدبختی هر ملتی است. این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، دشمن در به راه انداختن جنگ روانی، در پی ایجاد تفرقه میان مردم و حاکمان میباشد؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد.
34- فریب در این روش، دشمن سعی میکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که میشود، بپذیرند. بنابراین، دشمن سعی میکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتیجه مورد انتظار خویش برساند.
تاکتیکهای تبلیغاتی 1. در نظر داشتن مخاطب؛ در تبلیغات، باید طبقه یا گروه خاصی را مشخص کنیم و عباراتی متناسب با فهم آنها به کار ببریم. از این رو، باید از مسائلی صحبت کرد که نزد آنها از اعتبار خاصی برخوردار است.
2. ظاهرسازی؛ یکی از مسائل مهمی که در تبلیغات از آن استفاده میشود این است که خود را آنگونه جلوه میدهند که مخاطبین میپسندند.
3. شایعهسازی؛ یکی دیگر از ابزار مهم تبلیغات، شایعهسازی و انتشار آن در جامعه است؛ به طوری که بعد از مدت کمی این شایعه به عنوان یک حقیقت در میان افراد تکرار میشود؛ بدون آنکه به شایعه بودن آن پی ببرند.
4. حمله به نقاط ضعف؛ یکی دیگر از کارهایی که در امر تبلیغات برای جنگ روانی از آن استفاده میشود، این است که توجه همگان را به مشکلات، کمبودها و نارساییهای موجود معطوف کنند و موجب ایجاد نارضایتیها و ناسازگاریها در افراد شوند.
5. فرصتطلبی؛ دشمن سعی میکند در تغییر افکار، از هر فرصتی استفاده و مطلب خود را القاء کند و برای این کار، از جملات جذاب، کوتاه و نامفهوم، برای افزایش نگرانیها استفاده میکند.
انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی
1ـ در كشورهايي كه حكومت آنها صبغهاي نژادي و قومي دارد، رسانهها تحت كنترل شديد دولت، تبديل به بلندگو و انعكاسدهنده گرايشهاي نژادي ـ قومي -نظامي حاكم ميشوند و به عنوان يكي از ابزارهاي «دگرسازي» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبي براي ايجاد تنش، خشونت و حتي جنگ داخلي فراهم ميكنند، نوع و شيوه رفتاري رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههاي خوبي در اين زمينه به شمار ميروند.
2ـ در برخي موارد، رسانههاي داخلي يا خود زمينهساز بحران و جنگ هستند و يا به دليل آن كه نميتوانند به بيان حقايق بپردازند به ترويج خشونت كمك ميكنند. در اين شرايط، اين رسانههاي بينالمللي هستند كه بايد انجام اين وظيفه را عهدهدار شوند. غفلت عمدي يا سهوي رسانههاي بينالمللي در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و يا ادامه جنگ و خشونت ميشود. سكوت عمدي رسانههاي غربي در برابر نسلكشي صربها و جنايات صدام عليه اكراد، از مصاديق بارز در اين زمينه هستند.
3ـ تلاش رسانههاي كشور ثالث براي ايجاد اختلاف بين دو كشور و يا تحريك به اقدام براي جداييطلبي، شيوه ديگري است كه ميتوان به آن اشاره كرد.
4ـ ترغيب سياستمداران به آغاز جنگ با مطرح كردن اين ايده كه ساير روشهاي تغيير رفتار كشور هدف نتيجهبخش نخواهد بود، از ديگر شيوههايي است كه رسانهها به آن متوسل ميشوند.
5-اگر در زمان جنگ، رسانهها تلاشي براي خاتمه آن انجام ندهند، در حقيقت تداوم خونريزي و خشونت را موجب شدهاند. در عصري كه بيش از 17000 ماهواره، امكانات فوقالعادهاي را به وجود آوردهاند، تا حدي كه ميتوان از ديپلماسي مجازي (Virtual diplomacy) بحث كرد، رسانهها ميتوانند تلاش فراواني براي ترغيب طرفهاي درگير به گفتوگو و حتي مذاكرات بينالمللي چند جانبه به عمل آورند.
پيشگيري
اطلاعات پيشگيريكننده شامل كليه عمليات و اقداماتي است كه يك كشور به آن دست ميزند تا امنيت حفظ اسرار را در برابر فعاليتهاي جاسوسي، مقابله با خرابكاري مادي و معنوي و تبليغات محقق سازد.
هدف از اين اقدامات محافظت از موجوديت كشور، مرزها و تأسيسات آن است.
اين اطلاعات همچنين شامل كليه اقداماتي است كه مانع از غافلگير شدن توسط دشمن و سازمانهاي اطلاعاتي او ميشود.
برای پیشگری از بحران جنگ روانی می توان با استفاده از آموزش وآگاه ساختن مردم درخصوص جنگ راوانی که دشمن به راه انداخته از صدمات جنگ روانی در امان بود .
برای آمرزش دادن ابتدا داشتن اطلاعات لازم است که ما باید اطلاعات کافی وجامع درمورد جنگ روانی را داشته باشیم و بتوانیم راه حل مناسب در مواجه با جنگ روانی ارائه دهیم .