30-09-2013، 19:39
کدوم شعرو بیشتر دوست دارید؟
شب سردیست ، دلم دیده تر می خواهد
دل ِ آشفته من از تو خبر می خواهد
قهوه و شعر و خیال ِ تو و این باد خنک
باز لبخند بزن ، قهوه شکر می خواهد
امشب آبستنم از تو غزلی شور انگیز
باخبر باش که این طفل پدر می خواهد
غارتم کرده ای و خنده کنان می گویی
صید دل از کف یک سنگ هنر می خواهد
ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر…؟
یادم آمد سفر عشق جگر می خواهد
عشق
عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی
قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...
زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی
قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...
زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
لبخند ها هرگز ملاک شاد بودن نیست
هر تیشه ای بر دوش از فرهاد بودن نیست
هر تیشه ای بر دوش از فرهاد بودن نیست
هر جا که باشی منطق آیینه ها این است
در چشم بودن معنی در یاد بودن نیست
در چشم بودن معنی در یاد بودن نیست
ای در قفس افتاده ، افسوس چه را داری؟
بیرون از اینجا درد ما آزاد بودن نیست
بیرون از اینجا درد ما آزاد بودن نیست
از عشق دیگر هر چه می گویند افسون است
آوارگی جز طالع بر باد بودن نیست
آوارگی جز طالع بر باد بودن نیست
هر کس نداند لطفعلی خان خوب می داند
در جنگ پیروزی به پر تعداد بودن نیست
در جنگ پیروزی به پر تعداد بودن نیست
ای سرنوشت شوم ، جام شوکرانت کو ؟
این خانه دیگر در خور آباد بودن نیست
این خانه دیگر در خور آباد بودن نیست