امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لحظه تحویل سال 1392 کجا بودی و چه چیزی به ذهنت رسید؟؟؟؟!!!

#51
داشتم به عجقم اس ميدادمTongue
خـــدایا پرسشی دارم .....
رها کن آســمان ها رآ، بیــآ اینجا قضاوت کن
بـــــبیـــنم در زمین یک مرد پیدا میکنی یا نـــــه؟
تو هم مثل همه امروز و فردآ میکنی یا نــــه؟
بندگـــآنت را از ننگ آدم بودن و بیهوده فرسودن
مٌبـــَرآ میکنی یا نـــــه؟
بـــــــرآی آخــــــرین پرســــش .....
قیـــــآمت را بـــــگو، مردآنـــــــه، برپا میــــــکنی یا نـــــه؟؟
پاسخ
آگهی
#52
تو خونمون بودم چیز خاصی به ذهنم نرسید
پاسخ
#53
تو کافی شاپ با دوستام به کسی که رو به روم بود HeartعشقمHeart
عاشقم                                                                                                                                                                                              تا باد آب و آتش وخاک در آفرینش بر کارند  گل بر شاخسار هم بستر خارHeart

پاسخ
#54
خونه خودمون بودم...به این فک میکردم که چجوری این 13 روزو بگذرونم که زهر مارم نشه
این روزها..
دوست دارم
یه اصطلاح عامیانه س...!
پاسخ
#55
تو دسشویی بودم ،Big Grinبد موقعی دلپیچه گرفتم . مامانم هی داد میزد پسر زود باش . لحظه سختی بود ،کلی زور زدمTongue
دریا با آن عظمتش نمیتواند تشنه ای را سیر کند
ترجیح میدهم چشمه ای کوچک باشم اما زلال و صاف
پاسخ
 سپاس شده توسط ~Mahnaz~ ، ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ
#56
خونه عزیزم.مامان مامانم.
پایه سفره.داتم به این فکر میکردم که چجوری شکلاتای عزیزمو بدزدم....Big GrinBig Grin
پاسخ
#57
من داشتم چمدونم رو جمع میکردم بریم دبیBig Grin
پاسخ
#58
امام زاده سر خاک عموم که اولین عیدی بود که زیر خاکه
فقطم به عموم فک میکردم بعدشم یه راست رفتم دنبال انتنTongue

(01-11-2013، 12:38)محمد نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
تو دسشویی بودم ،Big Grinبد موقعی دلپیچه گرفتم . مامانم هی داد میزد پسر زود باش . لحظه سختی بود ،کلی زور زدمTongue



پ کل سالو در حال زور زدن به سر میبری
پاسخ
#59
ماتوراه بودیم داشتیم میرفتیم ارومیه که توتبریز وایستادیم واسه سال تحویل.
یجا موندیمو سفره هفت سینو پهن کردیم چون ماهرسال هفت سینمون کامله.دوتا خونواده ام بودن یکی سمت چپمون یکیم سمت راستمون.من پاشدم مامان باباموببوسم.زن داداشمم پاشد مامانشو ببوسه شوخی میکردیم.که یهو سمت راستیامون فکرکردن سال تحویل شدوبهم تبریک گفتن پاشدن رفتن.
بعدش من ترقه هارودادم زنداداشم یکم شلوغ بازی دراریم.وقتی ترقه هاروترکوندیم سمت چپیامون فکرکردن سال تحویل شدو اونام رفتن.
ولی یه ربع بعدش سال تحویل شدBig Grin
ولی حیف که اون سال تبدیل شد به نحس ترینوبدترین سال...
eternal love[sub]toHeart[/sub]
پاسخ
#60
تف به این زندگی....به خاطر پسر عموم و عشقم هممون حالمون گرفته بود....
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یه چیزی به یکی از اعضای فلشخور بگو به صورت ناشناس(نسخه2)
  اگه جادوگر بودی نفر قبلیت رو به چی تبدیل میکردی؟
  تو پروفایل نفر قبلی چه چیزی نظرتو جلب کرده؟! || نسخه 10
  آواتار نفر قبلیت چه چیزی رو نشون میده؟|| نسخه ۶
  اگه با نفر قبلی تو کافی شاپ بودی چی سفارش میدادی ؟
  دوست داشتی الان کجا بودی؟
  نفرقبلی بعد از تو چه چیزی رو یادش می افته؟
  توی این زمونه چه چیزی نایاب شده؟؟؟؟؟
  اگه ی جادوگر بودی نفر قبلیت رو جای کدوم از شخصیت های کارتونی میذاشتی؟
  اگرقاضی بودی برای نفرقبلیت چه حکمی نعیین میکردی؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان