21-05-2012، 15:57
اگر زبان پارسي را دوست داريد، اين مطلب را حتماً بخوانيد!
فارسیزبانانِ عزيز! اين "شِين" زائدِ زشت را لطفاً رها کنيد!
ناصر زراعتی
بيماریِ مُسریِ بيشترِ نادرستگويیها در زبانِ شيرينِ فارسی (که از قديم گفتهاند: «شکر است!»)، نتيجۀ ويروسی است ناشناخته و موذی که چگونگیِ زايش و پيدايش و گسترشِ آن معمولاً مشخص نمیشود. يکی از اين ويروسها که با سرعتی شگفتیآور از حدودِ يک سالِ پيش پخش شده و سرِ زبانها افتاده (آنهم نه فقط سرِ زبانِ بهاصطلاح «عوام»، که بسياری از گويندگانِ رسانههایِ گروهی و اديبان و هنرمندان و مفسران و استادانِ دانشگاه و متخصصانِ رشتههایِ گوناگونِ علمی و ادبی و فرهنگی و غيره نيز بیدريغ و بیملاحظه آن را بهکار میبرند و غريب اين است که هيچکس به زائد و زشت بودنِش توجهی ندارد)، استفاده از سومشخص فعلِ «هستن» [يعنی «هست»] بهجای فعلِ «استن» (زمانِ حالِ «بودن») [يعنی «است»] آن هم با افزودنِ يک «ش» زائد است. مثلاً بهجایِ گفتنِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری است.» [يا در گفتار، بهشکلِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوريه.»]، گفته میشود: «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری هستش.» گاهی حتی اين «ش» زائدِ البته زشت را هنگامِ صرفِ زمانِ گذشتۀ فعلِ «بودن» [يعنی «بود»] نيز بر زبان میرانند. مثلاً بهجایِ اينکه بگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بود.»، میگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بودش.»
همچنانکه ملاحظه میشود، در هر دو مورد، هيچگونه ضرورتی به افزدونِ اين «ش» زائدِ زشتِ البته نادرست از نظرِ دستورِ زبانِ فارسی وجود ندارد.
اينکه ويروسِ چنين نابهنجاریِ آلودهای دقيقاً از کِی و کجا پيدا شده، من تا کنون به نتيجهای نرسيدهام. ولی حدس میزنم که اين ويروس متأسفانه از درونِ ايران سر برآورده و سپس، از طريقِ گفتارهای تلفنی و اينترنتی، بهسرعت رواج و گسترش يافته و به رسانههای گروهیِ بيرون از کشور نيز راه پيدا کرده است؛ بهطوریکه ديگر امروزه، کمتر زن و مردِ پير يا جوان و نوجوانِ فارسیزبانِ ايرانی را میتوانيد پيدا کنيد که وردِ زبانش «هستش» و «بودش» نبوده باشد.
تا يکی دو روزِ پيش، نگارنده هنگامِ شنيدنِ اين «هستش» و «بودش»های کريه و نابهنجار، دچارِ آزردگیِ حسِ شنوايی میشد و تنها کاری که از دستش ساخته بود اين بود که مراقب باشد اين ويروس به زبان و گفتارِ او هم سرايت نکند و دچارِ اين بيماریِ «لاعلاج» يا (اگر خواسته باشيم خوشبينی نشان بدهيم، بايد بگوييم) «ديرعلاج» نشود و دلخوش بود که اين «نادرستگويی» فقط در «گفتار»ها هست و خوشبختانه به «نوشتار»ها راه نيافته و اميدوار بود بر اثرِ گذشتِ زمان، خودبهخود، از بين برود و فارسیزبانانِ عزيز و محترم به خود بيايند و همچون گذشتگان و پدران و مادرانشان و نيز خودشان پيش از شيوعِ اين ويروس، آن را رها کنند و از زشت کردن اين زبانِ شيرينِ زيبایِ خوشآهنگ دست بشويند. اما در اين يکی دو روزه، در برخی نوشتارهایِ اينترنتی يا شکلِ مکتوبِ بعضی از گفتارها، ملاحظه کرد که خير، گويا خطر جدیتر از آن است که میپنداشته و در کمالِ تأسف، اين ويروس غير از زبان، وارد قلمها و «کیبُرد»های کامپيوترِ همميهنان و همزبانانِ نازنين هم شده است و اگر کسی تذکر ندهد و اگر اين خطر ناديده انگاشته شود، بسا که اين نادرستگويی و نادرستنويسی ماندگار شود و غير از آزار حسِ شنوايی، از اين پس، دچارِ لطمه خوردنِ حسِ بينايی هم بشويم.
شايد اشاره به اين نکته بد نباشد که اگرچه برای چنين ويروسهايی واکسن وجود ندارد، اما تنها راهِ مبتلا نشدن به آنها، «سالم» و «نيرومند» نگهداشتن ذهن و زبان است و بس. و اين «سلامت» و «نيرومندی» حاصل نمیشود مگر با مطالعۀ گاهبهگاهِ آثارِ ادبیِ غنی و ارزشمندِ کهن و نوِ زبانِ فارسی که خوشبختانه فراوان است و در دسترسِ همگان.
من در اين مختصر، قصد ندارم واردِ بحثِ زبانشناسی بشوم و ذکر برخی نکتهها در زمينۀ زبان، از جمله اينکه تغيير و تحول و رو به سادگی رفتنِ زبان، به خصوص زبانِ گفتاری، امری است طبيعی و ناگزير، روشنتر از آن است که نيازی به تکرار داشته باشد و همگان از آن آگاهند، اما گسترش شديدِ افزدودنِ اين «شِ» (بهعمد تکرار و تأکيد میکنم) «زشت» و «نابهنجار» که گمان نکنم کسی قبول نداشته باشد که «زائد» هم هست، مرا واداشت که اين تذکر را بدهم.
مطمئنم که از اين پس، همۀ خوانندگانِ اين مطلبِ کوتاه نيز همچون من، هنگامِ شنيدن يا خواندن و ديدنِ اين «شِ» زائد زشت، دچارِ آرزدگیِ گوش و چشم و ذهن خواهند شد.
همينجا، بايد از همۀ خوانندگانِ همزبانِ عزيز پوزش بخواهم که با اين کارِ خود، موجبِ «آزردگیِ» آنان میشوم، اما تقريباً اطمينان دارم همگان با من موافق اند که اينگونه «آزردگی»های فرهنگی گاهی لازم است. اگر به اين نابهنجاری توجه کنيم، خواهيم کوشيد از نادرستگويی و نادرستنويسی، آنهم به اين صورتِ زشتِ و زننده و آزاردهنده، دست بشوييم. در واقع، با اندکی توجه و دقت، بر اين بيماری غلبه خواهيم کرد و در نتيجه، اين ويروس (حالا از هر کجا که آمده، مهم نيست!) نابود خواهد شد.
ناصر زراعتی
ششم آوريلِ ۲۰۱۰
گوتنبرگِ سوئد
منبع: گويا
فارسیزبانانِ عزيز! اين "شِين" زائدِ زشت را لطفاً رها کنيد!
ناصر زراعتی
بيماریِ مُسریِ بيشترِ نادرستگويیها در زبانِ شيرينِ فارسی (که از قديم گفتهاند: «شکر است!»)، نتيجۀ ويروسی است ناشناخته و موذی که چگونگیِ زايش و پيدايش و گسترشِ آن معمولاً مشخص نمیشود. يکی از اين ويروسها که با سرعتی شگفتیآور از حدودِ يک سالِ پيش پخش شده و سرِ زبانها افتاده (آنهم نه فقط سرِ زبانِ بهاصطلاح «عوام»، که بسياری از گويندگانِ رسانههایِ گروهی و اديبان و هنرمندان و مفسران و استادانِ دانشگاه و متخصصانِ رشتههایِ گوناگونِ علمی و ادبی و فرهنگی و غيره نيز بیدريغ و بیملاحظه آن را بهکار میبرند و غريب اين است که هيچکس به زائد و زشت بودنِش توجهی ندارد)، استفاده از سومشخص فعلِ «هستن» [يعنی «هست»] بهجای فعلِ «استن» (زمانِ حالِ «بودن») [يعنی «است»] آن هم با افزودنِ يک «ش» زائد است. مثلاً بهجایِ گفتنِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری است.» [يا در گفتار، بهشکلِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوريه.»]، گفته میشود: «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری هستش.» گاهی حتی اين «ش» زائدِ البته زشت را هنگامِ صرفِ زمانِ گذشتۀ فعلِ «بودن» [يعنی «بود»] نيز بر زبان میرانند. مثلاً بهجایِ اينکه بگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بود.»، میگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بودش.»
همچنانکه ملاحظه میشود، در هر دو مورد، هيچگونه ضرورتی به افزدونِ اين «ش» زائدِ زشتِ البته نادرست از نظرِ دستورِ زبانِ فارسی وجود ندارد.
اينکه ويروسِ چنين نابهنجاریِ آلودهای دقيقاً از کِی و کجا پيدا شده، من تا کنون به نتيجهای نرسيدهام. ولی حدس میزنم که اين ويروس متأسفانه از درونِ ايران سر برآورده و سپس، از طريقِ گفتارهای تلفنی و اينترنتی، بهسرعت رواج و گسترش يافته و به رسانههای گروهیِ بيرون از کشور نيز راه پيدا کرده است؛ بهطوریکه ديگر امروزه، کمتر زن و مردِ پير يا جوان و نوجوانِ فارسیزبانِ ايرانی را میتوانيد پيدا کنيد که وردِ زبانش «هستش» و «بودش» نبوده باشد.
تا يکی دو روزِ پيش، نگارنده هنگامِ شنيدنِ اين «هستش» و «بودش»های کريه و نابهنجار، دچارِ آزردگیِ حسِ شنوايی میشد و تنها کاری که از دستش ساخته بود اين بود که مراقب باشد اين ويروس به زبان و گفتارِ او هم سرايت نکند و دچارِ اين بيماریِ «لاعلاج» يا (اگر خواسته باشيم خوشبينی نشان بدهيم، بايد بگوييم) «ديرعلاج» نشود و دلخوش بود که اين «نادرستگويی» فقط در «گفتار»ها هست و خوشبختانه به «نوشتار»ها راه نيافته و اميدوار بود بر اثرِ گذشتِ زمان، خودبهخود، از بين برود و فارسیزبانانِ عزيز و محترم به خود بيايند و همچون گذشتگان و پدران و مادرانشان و نيز خودشان پيش از شيوعِ اين ويروس، آن را رها کنند و از زشت کردن اين زبانِ شيرينِ زيبایِ خوشآهنگ دست بشويند. اما در اين يکی دو روزه، در برخی نوشتارهایِ اينترنتی يا شکلِ مکتوبِ بعضی از گفتارها، ملاحظه کرد که خير، گويا خطر جدیتر از آن است که میپنداشته و در کمالِ تأسف، اين ويروس غير از زبان، وارد قلمها و «کیبُرد»های کامپيوترِ همميهنان و همزبانانِ نازنين هم شده است و اگر کسی تذکر ندهد و اگر اين خطر ناديده انگاشته شود، بسا که اين نادرستگويی و نادرستنويسی ماندگار شود و غير از آزار حسِ شنوايی، از اين پس، دچارِ لطمه خوردنِ حسِ بينايی هم بشويم.
شايد اشاره به اين نکته بد نباشد که اگرچه برای چنين ويروسهايی واکسن وجود ندارد، اما تنها راهِ مبتلا نشدن به آنها، «سالم» و «نيرومند» نگهداشتن ذهن و زبان است و بس. و اين «سلامت» و «نيرومندی» حاصل نمیشود مگر با مطالعۀ گاهبهگاهِ آثارِ ادبیِ غنی و ارزشمندِ کهن و نوِ زبانِ فارسی که خوشبختانه فراوان است و در دسترسِ همگان.
من در اين مختصر، قصد ندارم واردِ بحثِ زبانشناسی بشوم و ذکر برخی نکتهها در زمينۀ زبان، از جمله اينکه تغيير و تحول و رو به سادگی رفتنِ زبان، به خصوص زبانِ گفتاری، امری است طبيعی و ناگزير، روشنتر از آن است که نيازی به تکرار داشته باشد و همگان از آن آگاهند، اما گسترش شديدِ افزدودنِ اين «شِ» (بهعمد تکرار و تأکيد میکنم) «زشت» و «نابهنجار» که گمان نکنم کسی قبول نداشته باشد که «زائد» هم هست، مرا واداشت که اين تذکر را بدهم.
مطمئنم که از اين پس، همۀ خوانندگانِ اين مطلبِ کوتاه نيز همچون من، هنگامِ شنيدن يا خواندن و ديدنِ اين «شِ» زائد زشت، دچارِ آرزدگیِ گوش و چشم و ذهن خواهند شد.
همينجا، بايد از همۀ خوانندگانِ همزبانِ عزيز پوزش بخواهم که با اين کارِ خود، موجبِ «آزردگیِ» آنان میشوم، اما تقريباً اطمينان دارم همگان با من موافق اند که اينگونه «آزردگی»های فرهنگی گاهی لازم است. اگر به اين نابهنجاری توجه کنيم، خواهيم کوشيد از نادرستگويی و نادرستنويسی، آنهم به اين صورتِ زشتِ و زننده و آزاردهنده، دست بشوييم. در واقع، با اندکی توجه و دقت، بر اين بيماری غلبه خواهيم کرد و در نتيجه، اين ويروس (حالا از هر کجا که آمده، مهم نيست!) نابود خواهد شد.
ناصر زراعتی
ششم آوريلِ ۲۰۱۰
گوتنبرگِ سوئد
منبع: گويا