امتیاز موضوع:
  • 95 رأی - میانگین امتیازات: 4.36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه .. این قفس بازه ولی قلب من زندونیه
من پشیمون می‌کنم جاده رو از رفتنت .. تو نباشی می‌پره عطرتم از پیرهنت

میخوام آروم شم تو نمیذاری .. هر دو بی رحمن عشق و بیزاری
همه دنیامو زیر و رو کردم .. تو رو شاید دیر آرزو کردم
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 71
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ...
آگهی
دريا،

صبور وسنگين

مي خواند و مي نوشت

" من خواب نيستم !

خاموش اگر نشستم ،

مرداب نيستم !

روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم

روشن شود كه آتشم و آب نيستم !"
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط mahdi69 ، ...Sara SHZ... ، pink devil
خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر

ای نظاره ی شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر!

آیه آیه ات صریح، سوره سوره ات فصیح
مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!

از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!

این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها
این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر

دست خسته ی مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت ببر، خسته ام از این کویر!
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط melodi+
هه!دل تنگی را برایم بهانه نکن!
خودم تورا دیدم!با چشمانم!!
و حال میگویی چون دلم برایت تنگ شده این گونه شد؟؟
دیگر برایم بس است...
تمامش کن....
دروغ نگو و برای همیشه از پیشم بـــرو....
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
 سپاس شده توسط mahdi69 ، ...Sara SHZ... ، frozen✘girl ، white angel
به دريا شكوه بردم از شب دشت،

وز اين عمري كه تلخ تلخ بگذشت،

به هر موجي كه مي گفتم غم خويش؛

سري ميزد به سنگ و باز مي گشت .!
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط pink devil ، ...Sara SHZ...
نه ذهنم خاموش و نه دلم ...

گویی نجواهای شیرین گذشته شان را فراموش کرده اند

دیگر آزارگونه می سرایند

و مرا زیر نجواهای زشتو پستشان

له می کنند ...
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
 سپاس شده توسط melodi+
در این دنیا چه تنهایم چه تنها خسته از دنیا با غم هایم با غم ها
نخواهم ماند در این ظلمت چه باید کرد در این غربت
کس ندارم از این دنیا چه تنهایم چه تنها
دل من خسته از فردا دلم رفته از این دنیا
ای غم دنیا؛ غم دنیا
از من و از دل چه خواهی خواهی ز غمم سخن بگویم تا بدانی!؟
ز بال بی پرم چه گویم ز چشم پر ز اشکم به که گویم
در این دنیا گناهم عاشقی بود دلیل هم تنهایی هام فقط همین بود
تا تو رفتی دلم تنهاترین شد میان سیل غم همش اسیر شد
کاش بودی تا ببینی که تنها شده ام بی تو از دست تو شاعر شده ام
باز رفتی و من باز مهاجر شده ام باز رفتی و من باز مسافر شده ام
تا تو رفتی ز خود بیزار شدم از این دنیا به این زودی سیراب شدم
بی تو در دنیا به ناچار زنده هستم در این روزا به امید فردا نشستم
تا تو آیی و دریابی مرا نمیدانم شاید از دنیا رفته باشم
تمام شعرم سخن از درد و غم شد چرا سهم من از دنیا این هم رنج شد
هرکه شعرم را خواند چه قدر غمگین شد
من که تقصیری نداشتم سرنوشتم این شد...
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط saaabaaa ، melodi+ ، sp_go
شاید برای تازه شدن دیر نیست . . .

کویرم

آنقدر کویرم که دریا در نگاهم تبخیر می شود

آفتابی تفدیده در سینه ام نفس می کشد

و اشتیاقی به وسعت دیدار

مسافرم

آنقدر مسافرم که تمام جاده های دنیا،

در زیر لحن قدمهایم سکوت می کنند

کوله بارم پر از شعرهای توست

نگاه عاشقت را برمی دارم

و برای تو صدای گرمم را جا می گذارم

دعایت را بدرقه راهم کن

حلالم کن

ای صمیمی

ای قدیمی ترین حادثه خوب ، در دوردست آشنا

کویرم

به ملاقات اقیانوس می روم

تا آنسوی پرچین سیراب شدن از عشق

برایت «باران» هدیه می آورم ،

با ابرهایی از جنس خدا

بعد از این

می توانی از من بپرسی

خانه دوست کجاست ...

ای صمیمی

ای قدیمی

حلالم کن.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 71
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ...
لحظاتی که دلم از زمین و زمان گرفته و بغض گلویم را می فشارد و

بی رحمی سرنوشت قلبم را به درد می آورد و در تنهایی خود در گوشه ای

خلوت و بی صدا می نشینم و سر به روی دو زانوی خویش می گذارم .

و او را می فشارم و با او درد دل می کنم .وقتی حرفهایم را به او می گویم

آرام می گیرم گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است .و جز این دو زانوی من

چه کسی است تا مرا دریابد . آری به راستی هیچ کس نیست ٬هست

من تنها هستم تنهای تنها ...
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط sanaz_jojo ، melodi+ ، .ali.
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

نقاشی می کشم

دنیای وارونه ام را ،

از اینجا تا بی انتهایی تو

رنگ در طرح

بوسه ای بر باد

درختی در آغوش خاک

آسمانی بی ماه

طبیعتی برهنه

و من

چشمانم حکایت ها دارد ...

مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

زندگی باید
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 71
 سپاس شده توسط Roza.rad93 ، ...Sara SHZ...


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 101 مهمان