خاطرات يك دختر فرانسوي
من همیشه شخصی بوده ام که دوست داشتم تجربه کنم، اما هرگز انتظار نمی رفت که پوشیدن روبنده چیزی است که من سعی خواهم کرد.
من احساس ناسازگاری میکردم، قبل از این که چند ماه پیش شروع به پوشیدن نقاب کردم.من از احساسات منفی از نقاب آگاه هستم و فکر میکردم آن می تواند زندگی مرا به شدت تغییر دهد.
آیا پوشیدن آن در دانشگاهی که من علوم پزشکی می خوانم، سخت می شود؟
اکثر دانش آموزان مسلمان نیستند.
من از آن تعجب کردم که می خواهم خارج از دید باشم...خارج از ذهن...بیشتر از زمان...
آیا پوشیدن نقاب باعث قطع ارتباط من از جهان می شود؟
من دیده بودم زنانی که نقاب یا برقع می پوشند، برایشان بدترین حالت در نظر گرفته شده است.
همانطور که معلوم شد ترس من نابجا بود.آن خیلی آسانتر از چیزی بود که من فکر میکردم و زندگی مرا هرگز تغییر نداد.احترام و تکریم از جانب کسانی که مانند دیگران بودند، یا به دنبال به زیر کشیدن دیگران بودند، نیامد.
اما من نقاب گذاشتم...این راهی برای اطاعت از پروردگارم بود.این فرمانی است که من به آن پایبند شدم تا از طریق آن افتخارم را پیدا کنم.این یک لباس ظلم وستم نیست.این لباسی است که نشان دهنده فروتنی بی انتهایی است که جامعه با آن مطابقت نمی کند.
من مجبور به پوشیدن نقاب نیستم.در واقع پدر و مادر من بزرگترین طرفدارم در تصمیمم هستند.در ماه های قبل ز تصمیم گیری ام، من زمان زیادی را با زنانی که الهام بخش من بودند، صرف کردم.آنها هرگز از من پرسش نکردند یا من را تحت فشار قرار ندادند.
" آن به سادگی لذت بخش ترین دیداری بود، که انجام دادم. "
نه، آن ظالمانه نیست...من آزاد شدم از این که آنچه که شما می پسندید را انتخاب کنم.ما قبل از اینکه آنها را بشناسیم، قضاوت می کنیم که چگونه فردی به نظر می رسند!
هنگامیکه شما با من برخورد می کنید، شما با ذهنم، شخصیتم، احساساتم و آنچه که من باید به عنوان یک فرد انجام دهم، برخورد می کنید.
تونی لبوت و جکی لمیت می گویند: محدودیت در برقع یا نقاب، موضوع امنیت ملی ماست.
من کاملا درک می کنم اما این ادعای آنان اشتباه است:«در واقع، بخشی از قانون شریعت است که ما باید چهره هایمان را برای شناسایی نپوشانیم.»موقعی که من برای دریافت اجازه پارکینگ در دانشگاهم رفتم، پرسیدم که آیا من نیاز به نشان دادن چهره ام دارم؟!
ممنوعیت نقاب یا برقع حق زندگی مناسب مرا به راه دوری می برد.آن آزادی مرا محدود می کند و مرا در موقعیتی قرار می دهد که باید محیط اطرافم ویژه و محتاط باشد.خشونت و آزار علیه زنان مسلمان به خاطر ترس از این موضوع افزایش یافته است.
در حال حاضر، مهم نیست که چه قانونی علیه نقاب به تصویب برسد.آن مرا از پوشیدن نقاب متوقف نخواهد کرد.من نمی خواهم کنترل شوم و به من گفته شود که چه کاری می توانم، چه کاری نمی توانم: "این ظلم و ستم است. "
حجاب حداکثری
من معتقدم که دو نوع حجاب در دستورات دینی مان داریم: حجاب حداقلی و حجاب حداکثری.
همانطور که در تمام دستورات دینی مان همین طور است. هر واجبی در کنارش یک سری مستحبات دارد. نماز واجب است و بیشتر از واجب مستحباتش را به ما یاد می دهند، می گویند بهتر است اینگونه عمل کنی. اگر نکنی ضرر بزرگی نخواهی کرد اما یک چیز هایی را از دست می دهی. و کنار این واجب یک حرام (چراغ قرمزاصلی) وقبلش چراغ زرد چشمک زن (مکروهات)
حداقل پوشش زن اینست که زینت هایش (به جز وجه و کفین) را نمایان نسازد و روپوش لباس ( جلباب ) تا پایین بصورت ساترو پوشش بر تمام جسم قرارگرفته شود.
و اما حداکثر پوشش چیست؟
قرآن محیط حداکثر را بسیار باز کرده است تا زن مؤمن بتواند در لباس خود هميشه بسوي بهترين برود و مطمئن باشد كه خدايش بيشتر را از او قبول داشته و بلكه بيشترین پوشش پسندیده است و اینست که با توجه به آیاتی که زن را به اخفای زینت دعوت کرده ، متوجه شدم هر قدر زن خود را بيشتر بپوشاند، خودش را به رضای خالق نزدیکتر خواهد کرد البته با نیت و تقوای درون تا مصداق : وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ … و پوششی که خدا را در نظر گرفته شود بهترین است ” باشد .
و اینست که احدی جز الله تعالی اجازه ندارد برای زن حداکثر یا حدود در پوشش تعیین نماید و هرگونه تحدید در پوشش فقط با اجازه ی قرآن ممکن است .
و با مراجعه به قرآن مشخص می شود که تحدید حداکثر به عهده ی زن مؤمن رها شده است و آن اینکه او با تشخیص زینت خود ، به نهان ساختن زینت بکوشد و زنی که سرتاسر بدنش را مخفی می سازد بخوبی می تواند با افتخار اعلام دارد که من همانگ با فرمان خدایم هستم و خود را برای بیگانه آشکار نساختم و خدایم مرا امر فرموده تا چنان باشم که مورد شناخت و اذیت واقع نشوم.و اینست که حتی با تفاسیر متعدد و مقایسه با احادیث و اخبار، قضیه عوض نخواهد شد جز در این امر که ما نمی توانیم زن را به پوشش حداکثر اکراه و اجبار سازیم و این امر به اختیار زن واگذار شده است و این حقیقت اسلام است که زن مؤمنه خود شریک امری ست که شناسایی آن توسط الله تعالی و خود زن صورت یافته است.
بر این اساس مؤمنان ، معتقدم که تعیین حداکثر یا خط فاصل و ممنوعیت نوعی پوشش که با حشمت بیشتر زن در ارتباطست، نوعی دیکتاتوری ست و حتی خلاف وحی است .
مگر بشر بهتر از خالق بشر می فهمد!؟
حال که خالق زن حد پوشش را به این صورت زیبا برای زن ترسیم کرده و او را به اخفای زینت و بهترین راه عدم ایذاء دعوت كرده است ،پس کسی حق اذیت به زن را ندارد و کسی حق ندارد به زن بگوید : صورتت آشکار کن و دستت هم آشکار کن و بیش از این حق پوشش نداری !؟
زیرا بسیاری اوقات زن آرامش خود را در اخفای صورت می بیند بمانند عروسی که به وقت خروج از آرایشگاه صورتش را می پوشاند تا کسی به او نگاه نکند و به او طمع نکند.
البته هدفم با این مختصر این نیست که به خواهران عزیزم بگویم پوشش من بهتر است یا پوشش آنان بلکه هدفم تذکر به این حقیقت است که :
ما برای پوشش بهتر، بایستی مسابقه بسوى خیرات و نیکی ها را راه اندازى كنيم نه اینکه سدی باشیم در راه خیر و نیکی!
همتنطور که خدایمان ما را بسوی پیشگام شدن در نیکی ها می خواند:
ولكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات اين ما تكونوا يات بكم الله جميعا ان الله على كل شيء قدير
سورة ۲ - آية ۱۴۸
يؤمنون بالله واليوم الاخر ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويسارعون في الخيرات واولئك من الصالحين
سورة ۳ - آية ۱۱۴
لكن الرسول والذين امنوا معه جاهدوا باموالهم وانفسهم واولئك لهم الخيرات واولئك هم المفلحون
سورة ۹ - آية ۸۸
اولئك يسارعون في الخيرات وهم لها سابقون
سورة ۲۳ - آية ۶۱
ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات باذن الله ذلك هو الفضل الكبير
- سورة ۳۵ - آية ۳۲
و بر اساس تجربه ى شخصى ام اثرات خوب نقاب ( پوشش صورت ) را لمس كرده ام كه بسوى زن با ديده ى كمتر يا تحقير آميز نظر نمى شود .حجاب، مرحله ی پیشرفته تر پوشیدن است یعنی اینکه از نظر کاملاً مخفي شود .
پس آياتى كه زنان را به پوشش ( حد ادنی یا حداقل ) امر فرموده خیلی زیبا از صفات لباس خارجی لباس زن که همان جلباب و خمار( رو لباسی و روسری ) و پوشش پاها و آرام راه رفتن و اخفای زینت است ، بيانى روشن آورده است .
و با تكميل شدن اين اصل كه آيات عمومى پوشش ابتدا از زنان رسول الله و دخترانش آغاز شده و سپس به زنان بقيه ى جامعه ، به اين اصل رسيدم كه :
پوشش و ستر زنان رسول الله به عنوان بهترين پوشش و نمونه ى بهترين است
و اين است كه ايشان امر شدند كه از پشت حجاب با مردان بصورتی که حتی صدایشان نیز پایین و نرم نباشد، سخن گویند.
و همه مى دانند سخن از پشت حجاب به معنای ساکن و حبس شدن در خانه نیست.
و اینکه روش سخن گفتن به آنان آموزانده شده برای این بود که دعوتگران بسوی دین باشند نه اینکه ساکت و خانه نشین شوند!
همه میدانند "فاطمه زهرا" یک خانه نشین بی آگاه نبود...
… واذكرن ما يتلى في بيوتكن …الأحزاب
و از آیات خداوند که در خانه هایتان تلاوت می شود بخوانيد و به ديگران تذکر دهید ….
***
اینست که بهترین پوشش را ” حجاب ” می دانم و حجاب همان است که زن کاملا مستور باشد.
برچسب ها: حجاب حداکثری و حداقلی, پوشیه, روبنده, حجاب در اسلام, قرآن
+ نوشته شده در دوشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۴ساعت 18:55 توسط لیلی مدرس | 4 نظر
چطور دلت می آید بانو؟
چطور دلت می آید اول زن بودنت به چشم بیاید؟
چطور دلت می آید مهم نباشد گاهی که چه زیبا می اندیشی، چون زل زده اند به رژلب آتشینت؟
چطور و چطور؟
نمیدانی خدا هم دلش نمی خواهد محبوبش را این چنین ببیند؟
تو محبوب خدایی بانو
وقتی که بی حجابی اما . . .
فقط یک نفر خوشحال است . . .
نه!
علاوه بر شیطان، رفقای گرمابه و گلستان شیطان هم خوشحالند!
رژ لب آتشین و موی پریشان؟
چطور دلت می آید به قلب مهربانت بخندند وقتی تنها "زنانگی ات" با این شیوه لباس پوشیدن توی چشم میزند؟