ارسالها: 821
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2013
سپاس ها 5875
سپاس شده 2787 بار در 1357 ارسال
حالت من: هیچ کدام
12-08-2015، 21:14
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-08-2015، 21:15، توسط Cigarettes.at.daybreak.)
فـــاطي! عشقمـ ميدونمـ ادعـآ ندآري (..)
اين ادآمهـ دآستـآن 4 رُمـعلي از ديد منهـ:) فقط وآسهـ فـآن نوشتمـ ..
بعد سهـ چـآر روز ك تو مشهـد بوديمـُ بچهـ هـآ فريدمـ بعد اين چن روز ديگهـ دآشتن بزرگ ميشُدن من گُفتمـ حـآلآ ك مشهـديمـ بيـآيين يهـ سر بريمـ خونهـ مـآ:)
علي گُف تُ خونتون مشهـد بودُ مـآ چن روزهـ تو هُتليمـ؟:|
گفتمـ خب مگهـ چيهـ ؟خيلي بد گذشت؟ تـآزه برآ فريدمـ زن پيدآ كرديمـ ._.
غزل گُف خونتون وآي فآي دآرين؟اگهـ دآرين بريمـ:|
منمـ گُفتمـ چرآ فك ميكُني من رمزشـُ ب تُ ميدمـ؟
خلآصهـ گيسُ گيس كشي شُد ._. انتظـآمـآت هتل اومد مـآ رُ از همـجدآ كرد ..
بعدشمـ هر كدوممـون يكي از بچهـ هـآي فريدُ زديمـ زير بغلُ تـآكسي گرفتيمـ تـآ خونمـون .-.
من ك كليد برندآشتهـ بودمـ زنگُ زدمـُ در بـآز شد ..
همهـ رفتن سمت آسـآنسور ولي من خيلي زود بهشون فهموندمـ ك آسـآنسور خرآبهـ :|
پلهـهـآي سهـ طبقهـ رُ بـآ عرعر بچهـ هـآي فريد رفتيمـ بـآلآ ..زنگُ زدمـ عـآطفهـ درُ بـآز كردُ دآشتيمـميرفتيمـ تو ك ديديمـ فريد بـآ عجلهـ دست زنُ بچشُ گرفتهـ و دآرهـ ميرهـ پـآيين!
مـآ همـ ك حُوصلهـ ندآشتيمـ نرفتيمـدُنبـآلش تـآ خُدش برگردهـ:)
همهـ ك نشستن مـآمـآنمـ از آشپزخونهـ دآد زد عـآرفف گور ب گور شدهـ تُ يي؟
رفتمـ بهش گفتمـ بـآ دوستـآممـ اومد خوش آمد گُفتُ معذرت خوآهي كرد ._.
خيلي خستهـ بوديمـ .. همهـ درآز كشيديمـ تآ استرآحت كُنيمـ ..فقط غزل بود ك از بـآزومـ نيشگون ميگرف تـآ رمز وآفآي رُ بش بدمـ._.
منمـ ك چـآرهـ ا ندآشتمـ بش گُفتمـ (..) ُ چشـآمـ رو همـ رف
بقيش بعداً ميذآرمـ ^_^
Cats are answer to everything
ارسالها: 42
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 5748
سپاس شده 5764 بار در 2661 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سـاندویچش نچسبیــد -__- خیـلی کوچـولو زد لعنتی »_« دو تا گاز زدم تمـوم شد :|