مشغله داریم
هر چند از این دوری و چشمان قشنگت گله داریم
تا لحظه ی خوبی که بیایی، من و دل حوصله داریم
گفتی من و تو، قسمت یک پنجره باشیم قبول است
هر چند به اندازه ی پرواز و قفس، فاصله داریم
یادت که نرفته است عزیزم، اگر درد سری هست
از خنده ی آن روز، از آن کوچه، از آن یک بله داریم
دیگر همه را گردن این قسمت و تـقدیر نینداز
تـقدیر کدام است؟ ببین، ما خودمان مسئله داریم!
عیب از خودمان نیست؟ که تا پای قراری به میان است،
هی صحبت کمبود زمان می شود و مشغله داریم؟
گریه بکن
گریه بکن وقتی دلت تنگه عزیز
گریه بکن ، هی قطره قطره اشک بریز
گریه بکن تا که بدونی عاشقی
بدونی بازیچه ی این دقایقی
گریه بکن تا دلت از سنگ بشه
بذار یه بارم دل اون تنگ بشه
بذار یه بار تنهای تنها باشه
بدون تو در پی فردا باشه
بذار بفهمه بی تو فردا دیر میاد
اگه بیاد هم خیلی دلگیر میاد
بذار بفهمه داشتنت یه دنیاست
بذار بدونه عشق تو یه رویاست
بذار بیاد پیشت تا اقرار کنه
بذار هزار بار عشقو تکرار کنه
گریه بکن حالا که عاشقت نیست
گریه بکن بدونی لایقت نیست
گریه بکن تا بدونی شکستی
بدونی تا حالا چشماتو بستی
دوسش داری ، عاشقشی ، دلتنگی
عاشق و دلتنگ یه دل سنگی
بذار بفهمه مرهم دردها شی
بذار بفهمه همه ی فردا شی