ارسالها: 1,836
موضوعها: 124
تاریخ عضویت: Apr 2014
سپاس ها 8347
سپاس شده 3088 بار در 1744 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سوره نسا
آیه نهم
وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا
و آنان كه اگر فرزندان ناتوانى از خود بر جاى بگذارند بر [آينده] آنان بيم دارند بايد [از ستم بر يتيمان مردم نيز] بترسند پس بايد از خدا پروا دارند و سخنى [بجا و] درست گويند
جلب عواطف به سوى يتيمان! قرآن براى برانگيختن عواطف مردم در برابر وضع يتيمان اشاره به حقيقتى مىكند كه گاهى مردم از آن غافل برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 377
مىشوند، مىفرمايد: «كسانى كه اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند از آينده آنان مىترسند بايد (از ستم در باره يتيمان مردم) بترسند» (وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ).
اصولا مسائل اجتماعى همواره به شكل يك سنت از امروز به فردا، و از فردا به آينده دوردست سرايت مىكند. بنابراين، آنها كه اساس ظلم و ستم بر ايتام را در اجتماع مىگذارند بالاخره روزى اين بدعت غلط، دامان فرزندان خود آنها را خواهد گرفت.
در پايان آيه مىفرمايد: «اكنون كه چنين است بايد سرپرستان ايتام، از مخالفت با احكام خدا بپرهيزند و با يتيمان، با زبان ملايم و عباراتى سرشار از عواطف انسانى سخن بگويند» (فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً).
تا ناراحتى درونى و زخمهاى قلب آنها به اين وسيله التيام يابد.
اين دستور عالى اسلامى اشاره به يك نكته روانى در مورد پرورش يتيمان مىكند و آن اين كه: نيازمندى كودك يتيم، منحصر به خوراك و پوشاك نيست، بلكه بايد علاوه بر مراقبتهاى جسمى از نظر تمايلات روانى نيز اشباع شود و گر نه كودكى سنگدل، شكست خورده، فاقد شخصيت و خطرناك به عمل خواهد آمد.
تو نباید کسیو مجبور کنی که بخوادت
اونا خودشون باید تورو بخوان :>
ارسالها: 1,139
موضوعها: 126
تاریخ عضویت: Sep 2014
سپاس ها 531
سپاس شده 3586 بار در 985 ارسال
حالت من: هیچ کدام
از این ایه مناسب تر برا این موقعیت پیدا نکردم...
در قلبهایشان مرضی است و خدا هم به این مرضشان می افزاید و برایشان عذاب دردناکی است بخاطر اینکه تکذیب می کنند(خدا و پیامبر و قرآن و غیب و...)را [ نظرات / امتیازها ]
بقره 10
ارسالها: 1,836
موضوعها: 124
تاریخ عضویت: Apr 2014
سپاس ها 8347
سپاس شده 3088 بار در 1744 ارسال
حالت من: هیچ کدام
09-04-2015، 10:44
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-04-2015، 10:44، توسط ຖēŞค๑໓.)
سوره نسا
آیه دهم
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا
در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند و به زودى در آتشى فروزان درآيند
چهره باطنى اعمال ما! در آغاز اين سوره تعبير شديدى پيرامون تصرفهاى ناروا در اموال يتيمان ديده مىشود كه صريحترين آنها آيه مورد بحث است. مىگويد: «كسانى كه اموال يتيمان را به ناحق تصرف مىكنند (در حقيقت) در شكمشان تنها آتش مىخورند» (إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً).
سپس در پايان آيه مىگويد: علاوه بر اين كه آنها در همين جهان در واقع آتش مىخورند «به زودى در جهان ديگر داخل در آتش برافروختهاى مىشوند» كه آنها را به شدت مىسوزاند (وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً).
از اين آيه استفاده مىشود كه اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، يك چهره واقعى نيز دارد كه در اين جهان از نظر ما پنهان است اما اين چهرههاى درونى در جهان ديگر ظاهر مىشوند و مسأله «تجسّم اعمال» را تشكيل مىدهند.
تو نباید کسیو مجبور کنی که بخوادت
اونا خودشون باید تورو بخوان :>
ارسالها: 1,139
موضوعها: 126
تاریخ عضویت: Sep 2014
سپاس ها 531
سپاس شده 3586 بار در 985 ارسال
حالت من: هیچ کدام
09-04-2015، 10:47
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-04-2015، 10:50، توسط سرباز خدا.)
قل اعوذ برب الفلق
بگو پناه میبرم به خداوند صبحگاهان(هنگام فلق در صبح)
اگه میشه همراه با هر ایه
یک حدیث هم از یکی از معصومین نقل شه خیلی عالی میشه
این جوری هم یه حدیث یاد میگیریم هم یه ایه قران!
اولین حدیث هم از خودم
امیر المومنین علیه السلام میفرمایند
از گناه در خلوت بپرهیزید که شاهد همان حاکم است
(نهج البلاغه)
ارسالها: 1,836
موضوعها: 124
تاریخ عضویت: Apr 2014
سپاس ها 8347
سپاس شده 3088 بار در 1744 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سوره نسا
آیه یازدهم
يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمًا
خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مىكند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مىبرد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مىبرد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مىبرد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است
شأن نزول:
در مورد نزول اين آيه و آيه بعد، از «جابر بن عبد اللّه» نقل شده كه مىگويد: بيمار شده بودم، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از من عيادت كرد، من بىهوش بودم، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آبى خواست و با مقدارى از آن وضو گرفت، و بقيه را بر من پاشيد، من به هوش آمدم، عرض كردم اى رسولخدا! تكليف اموال من بعد از من چه خواهد شد؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خاموش گشت، چيزى نگذشت كه آيه نازل گرديد و سهم ورّاث در آن تعيين شد.
تفسير:
سهام ارث- در اين آيه حكم طبقه اول وارثان (فرزندان و پدران و مادران) بيان شده است.
در جمله نخست مىگويد: «خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مىكند كه براى پسران دو برابر سهم دختران قائل شويد» (يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ).
و اين يك نوع تأكيد روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى است كه آنها را بكلى محروم مىكردند.
سپس مىفرمايد: «اگر فرزندان ميت، منحصرا دو دختر يا بيشتر باشند دو ثلث مال از آن آنهاست» (فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ).
«ولى اگر تنها يك دختر بوده باشد نصف مجموع مال از آن اوست» (وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ).
اما ميراث پدران و مادران كه آنها نيز جزء طبقه اول و هم رديف فرزندان مىباشند، سه حالت دارد.
حالت اول: «شخص متوفى، فرزند يا فرزندانى داشته باشد كه در اين صورت براى پدر و مادر او هر كدام يك ششم ميراث است» (وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ).
حالت دوم: «فرزندى در ميان نباشد و وارث، تنها پدر و مادر او باشند در اين صورت سهم مادر يك سوم مجموع مال و بقيه از آن پدر است» (فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ). برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 379
حالت سوم: اين است كه وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در كار نباشد، «ولى شخص متوفى برادرانى (از طرف پدر و مادر، يا تنها از طرف پدر) داشته باشد، در اين صورت سهم مادر از يك سوم به يك ششم تنزل مىيابد و پنج ششم باقيمانده براى پدر است» (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ).
در واقع برادران با اين كه ارث نمىبرند، مانع مقدار اضافى ارث مادر مىشوند و به همين جهت آنها را «حاجب» مىنامند.
سپس قرآن مىگويد: «همه اينها بعد از انجام وصيتى است كه او (ميت) كرده است و بعد از اداى دين است» بنابراين، اگر وصيتى كرده يا ديونى دارد بايد نخست به آنها عمل كرد (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ).
البته انسان فقط مىتواند در باره يك سوم از مال خود وصيت كند و اگر بيش از آن وصيت كند صحيح نيست مگر اين كه ورثه اجازه دهند.
و در جمله بعد مىفرمايد: «شما نمىدانيد پدران و فرزندانتان كداميك بيشتر به نفع شما هستند» (آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً).
و در پايان آيه مىفرمايد: «اين قانونى است كه از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حكيم است» (فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً).
اين جمله براى تأكيد مطالب گذشته است، تا جاى هيچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانين مربوط به سهام ارث باقى نماند.
چرا ارث مرد دو برابر زن مىباشد؟
با مراجعه به آثار اسلامى به اين نكته پى مىبريم كه اين سؤال از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده و گاهبيگاه از پيشوايان اسلام در اين زمينه پرسشهايى مىكردند از جمله از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام نقل شده كه در پاسخ اين سؤال فرمود: «اين كه سهم زنان از ميراث نصف سهم مردان است به خاطر آن است كه زن هنگامى كه ازدواج مىكند چيزى (مهر) مىگيرد و مرد ناچار است چيزى بدهد، به علاوه هزينه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى كه زن در برابر هزينه زندگى مرد و خودش مسؤوليتى ندارد».
تو نباید کسیو مجبور کنی که بخوادت
اونا خودشون باید تورو بخوان :>