04-12-2014، 20:24
اين متن آهنگ حلقه از مجيد خراطها هست... امروز حالم خوب نبود بعد اين آهنگ هم اومدو گفتم بنويسمش نسبتاً قشنگه....
خبري ازت نبودو خيلي بي تاب تو بودم...
اومدم سراغت اما پر گريه شد وجودم...
خيلي دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نميدونم چرا اينجا يا اصلاً چم شده بازم
اون همه قول و قرارا اومدم يادت بيارم
اما انگار ديگه راهي باسه برگشتن ندارم
اينجا گل بارونه امشب چقدر اين فضا غريبه؟
چرا من هيچي نمي گم چرا مي خندم عجيبه
آخه مجبورم بخندم کسي اشکاما نبينه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همينه
به نظر مياد که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پيش تو واستاده باشم
چه لباساي قشنگي بهت مياد چقدر عزيزم
تو مي خندي و من از دور اشکاما ميريزم
خوش سليقه ام که بودي آره بهتر از من اونه
سر تر از منه ميدونم اون که مي خواستي همونه
تازه فهميدم حسودم دست تو دست اونه
اي خدا انگاري اونم نقطه ضعفمو مي دونه
حالا تو دست تو حلقست دست اون حلقه تو دستات
يا من اشتباه مي بينم يا دروغ بود همه حرفات
بله را بگو گل من تو ازم خيري نديدي
آرزوم بود که ببينم تو تو رختاي سفيدي
حالا هر دو حلقه داريم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدي من اما موندم زير قولات روي حرفام
برو خوش بخت شي عزيزم تو ازم خيري نديد
آرزوم بود که ببينم تو تو رختاي سفيدي
بله رو بگو گل من بگو و شرش را بکن
من و زندگي بي تو باورم نميشه اصلاً
داره سردم ميشه کم کم خيسه از اشکام لباسام
همه گريه هامو کردم اشکيم نمونده باسم
ميزنم بيرون از اينجا بله را مي گي نباشم
ميرم اون بيرون يه گوشه دست به دامن خدا شم...
بله را گفتي تموم شد اين ديگه آخر کاره
هي مي خوام بگم مبارک ولي بغضم نميزاره
هق هق ام تبريک من بود من باسه تو گريه کردم
قطره قطره هاي اشکو به تو امشب هديه کردم
امروز تو چشمت عزيزم نمي دوني چي کشيدم
اما کاش اشکام نبودن تو را واضخ تر مي ديدم
ديگه چشمام نمي بيننه دستمم نمي نويسه
دلخوشيم همين يه نامست گرچه اينم خيس خيسه
آخرين جمله نامم اينه از ته وجودم
برو خوشبخت شي عزيزم خيلي عاشق تو بودم....
خبري ازت نبودو خيلي بي تاب تو بودم...
اومدم سراغت اما پر گريه شد وجودم...
خيلي دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نميدونم چرا اينجا يا اصلاً چم شده بازم
اون همه قول و قرارا اومدم يادت بيارم
اما انگار ديگه راهي باسه برگشتن ندارم
اينجا گل بارونه امشب چقدر اين فضا غريبه؟
چرا من هيچي نمي گم چرا مي خندم عجيبه
آخه مجبورم بخندم کسي اشکاما نبينه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همينه
به نظر مياد که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پيش تو واستاده باشم
چه لباساي قشنگي بهت مياد چقدر عزيزم
تو مي خندي و من از دور اشکاما ميريزم
خوش سليقه ام که بودي آره بهتر از من اونه
سر تر از منه ميدونم اون که مي خواستي همونه
تازه فهميدم حسودم دست تو دست اونه
اي خدا انگاري اونم نقطه ضعفمو مي دونه
حالا تو دست تو حلقست دست اون حلقه تو دستات
يا من اشتباه مي بينم يا دروغ بود همه حرفات
بله را بگو گل من تو ازم خيري نديدي
آرزوم بود که ببينم تو تو رختاي سفيدي
حالا هر دو حلقه داريم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدي من اما موندم زير قولات روي حرفام
برو خوش بخت شي عزيزم تو ازم خيري نديد
آرزوم بود که ببينم تو تو رختاي سفيدي
بله رو بگو گل من بگو و شرش را بکن
من و زندگي بي تو باورم نميشه اصلاً
داره سردم ميشه کم کم خيسه از اشکام لباسام
همه گريه هامو کردم اشکيم نمونده باسم
ميزنم بيرون از اينجا بله را مي گي نباشم
ميرم اون بيرون يه گوشه دست به دامن خدا شم...
بله را گفتي تموم شد اين ديگه آخر کاره
هي مي خوام بگم مبارک ولي بغضم نميزاره
هق هق ام تبريک من بود من باسه تو گريه کردم
قطره قطره هاي اشکو به تو امشب هديه کردم
امروز تو چشمت عزيزم نمي دوني چي کشيدم
اما کاش اشکام نبودن تو را واضخ تر مي ديدم
ديگه چشمام نمي بيننه دستمم نمي نويسه
دلخوشيم همين يه نامست گرچه اينم خيس خيسه
آخرين جمله نامم اينه از ته وجودم
برو خوشبخت شي عزيزم خيلي عاشق تو بودم....