ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
١- درک اینکه گاهی زندگی بیانصاف و ستمگر است.
٢- درک اینکه در نهایت از بعضی از رنجهای زندگی و از مرگ نمیتوان گریخت.
٣- درک اینکه هر قدر هم به دیگران نزدیک شوم، باز باید بهتنهایی با زندگی مواجه شوم.
۴- مواجهه با مسایل اساسی زندگی و مرگ تا بتوانم صادقانهتر زندگی کنم و کمتر خود را درگیر جزئیات کنم.
۵- درک اینکه هر چقدر هم از دیگران راهنمایی و حمایت گرفته باشم، در نهایت مسئولیت شیوهی زندگیام برعهده خودم است
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دوست قابل اعتماد و رفیق شفیق پیدا نمی کنید تا با او درد دل کرده و خود را خالی کنید به همین دلیل افسرده شده اید.
از ناامیدی و خودخوری دست کشیده و به توانایی های خود اعتماد کنید. اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و با ایمان به هدف به تلاش و کوشش خود ادامه دهید.
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 118
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: Jun 2020
سپاس ها 267
سپاس شده 102 بار در 63 ارسال
حالت من:
اگر رفیقِ شفیقی، درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
رفیق شفیق ، یعنی از شفق اولین فجر طلوع آفتاب تا آخرین لحظه غروب آفتاب ، کنار توست ، همراه توست ،
رفیق شفیق یعنی شمس و مولانا که باهم به چله نشینی عرفانی بپردازید
رفیق شفیق یعنی کسی که خیلی دوسش داری و در مشکلات وقتی بگی بیا اگه حتی تو امریکا هم باشه دو سوته بیاد
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
22-09-2024، 18:33
هرچی فداکاری کردیم با نفرت جواب دادن.
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
23-09-2024، 17:26
اگر میخواهید نگرش خود را تغییر دهید، با تغییر رفتار خود شروع کنید
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
همیشه به ما گفتهاند برای موفقیت باید فکر و عملمان یکی و همراستا باشد. این نکته کاملا درستی است اما آنچه تا حالا گفته نشده این است که این دو یک تفاوت مهم با هم دارند: باید فکرهای بزرگ در سر داشته باشیم اما برای تحقق آنها باید گامهای کوچک برداریم، فکرهای بزرگ برای آنکه پتانسیل خود را محدود نکنیم و گامهای کوچک برای آنکه زود خسته و مایوس نشویم.
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
25-09-2024، 17:39
حاضر شدم بالام بچینم با مغزم بالاها رو بگیرم.
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
30-09-2024، 19:15
کاش آدما به اندازه ای که میگن درک داشتن...
ای کاش...
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 698
تاریخ عضویت: Aug 2014
سپاس ها 14231
سپاس شده 7807 بار در 4754 ارسال
حالت من: هیچ کدام
27-10-2024، 17:55
دیروز شیطان را دیدم
در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود ؛
فریب می فروخت!!
مردم دورش جمع شده بودند،هیاهو میکردند،هول میدادند و بیشتر میخواستند
توی بساطش همه چیز بود : غرور،حرص،دروغ،جنایت و…
هرکس چیزی می خریدو در ازایش چیزی می داد
بعضی ها تکه ای از قلبشان را میدادند
و بعضی پاره ای از روحشان را
بعضی ها ایمانشان را میدادند
و بعضی آزادگیشان را
شیطان میخندیدو دهانش بوی گند جهنم میداد،حالم را به هم میزد،انگار ذهنم را خواند
موذیانه خندید و گفت :
من کاری با کسی ندارم
فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا میکنم
نه قیلوقال میکنم و نه کسی را مجبور میکنم چیزی از من بخرد
می بینی! آدم ها خودشان دور من جمع شده اند
آن وقت سرش را نزدیکتر آورد و گفت:
البته تو با اینها فرق میکنی
تو زیرکی و مومن،زیرکی و ایمان آدم را نجات می دهد
اینها ساده اند و گرسنه،در ازای هرچیز فریب میخورند
ساعتها کنار بساطش نشستم تا اینکه چشمم به جعبه ی عبادت افتاد ک لابه لای چیز دیگر بود
دور از چشم شیطان آنرا برداشتم و توی جیبم گذاشتم
با خود گفتم:بگذار یکبارم که شده کسی چیزی را از شیطان بدزدد
به خانه آمدم و در کوچک جعبه ی عبادت را باز کردم
توی آن اما جز غرور چیزی نبود
جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت
فریب خورده بودم،فریب
دستم را روی قلبم گذاشتم ، نبود!
فهمیدم ک آنرا کنار بساط شیطان جاگذاشتم
تمام راه دویدم،تمام را لعنتش کردم،تمام راه خدا خدا کردم
میخواستم عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم
به میدان رسیدم،شیطان اما نبود
آنوقت نشستم و های های گریه کردم،اشک هایم ک تمام شد
بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم
ک صدایی شنیدم….
صدای قلبم را
و همانجا بی اختیار ب سجده افتادم و زمین را بوسیدم
به شکرانه قلبی ک پیدا شده بود.
ایمان به خدا اعتماد میآفریند،
حتی زمانی که نقشههای او را نفهمی!