「 آقای قاضی! 」

[omidkaqaz]

دیشب آنقدر اشک در چشمانم بود که به اندازه ی همه ی انها خندیدم اقای قاضی

[ρυяρℓє_ѕку]

آقای قاضی
تو دنیایی ک یه روز روح خودم ترکم میکنه،انتظار داشتن از دیگران کار احمقانه اییه

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

از یه جایی به بعد دیگه حالم ازش بهم خورد اقای قاضی!

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

همه بالاخره رنگ واقعی خودشونو نشون میدن آقای قاضی (:

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

آقای قاضی
‏دومینوی نابودی با دلتنگی شروع میشه !

[ρυяρℓє_ѕку]

كسى رو قضاوت نكن ،
اون فقط گناهاش با گناه هاى تو فرق داره آقای قاضی

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

‌آقای قاضی برنده، بازنده ایه که هرگز تسلیم نشده .

[جاویدم]

تو نباشی دوستام هستن آقای قاضی

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

حالو بايد فهميد و گرنه پرسيدنو كه همه بلدن آقای قاضی (:

[Ɗєя_Mσηɗ]

صدای خورد شدنش رو با گوشای خودم شنیدم آقای قاضی !