مشاعره

[sh@y@n]

من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده ی عصمت برون ارد زلیخا را

[Hamidreza jefri HHH]

روزی که دلم با دلت بود گرو دستان مرا سخت فشردی که نرو
روزی که دلت به دیگری مایل شد کفشان مرا جفت نمودی که برو

[(nasim)]

وقتي دل سودايي مي رفت به بستان ها / پي خويشتنم كردي بوي گل و ريحان ها

[ƝeGaЯ]

ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما/ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

[(nasim)]

آنان كه به نظر خاك را كيميا كنند / آيا شود كه گوشه ي چشمي به ما كنند.

[aalcapoo]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند /گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

---

بشنو از نی چون حکایت می می کند از جدایی ها شکایت می کند

[Hamidreza jefri HHH]

دلم ز دست به در برد سرو بالایی
خلاف عادت ان سرو ها که بر لب جوست

[(nasim)]

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد / وجود نازكنت آزرده ي گزند مباد.

[امیررضا*]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند /گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[همنفس]

دوست دارم خانه ای سازم ز نور

نام تو بر سردرش زیبا ز دور

دوست دارم چهره ات خندان کنم

گریه های خویش را پنهان کنم