گفتگوی ازاد نسخه ۳۹8

[Волшебник]

هعي|:

[ᗩᐯᗩ⁷]

اونی چان پس مامان بابای من کین؟؟

بابات ارمینه مامانتم ملیکا! خوبه؟؟؟؟؟  
#صلح طلب باشیم

عالیهههههههههههههههههه *^^^^*
هوراااااااااااااااااااااااا منم مامان بابا دارم
ینی بابایی هم شاگرد مامانیه هم شوهرش ۰-۰    

[THEDARKNESS]

@ѕєнυη
الان تنها کاری که از دست خواهرم برمیاد سپاس دادنه غصه نخور این اقا ناظمو خفت میکنیم زود تر ازادت کنه!

[Âɴɢ℮ℓ Evιℓ]

اون بچت نیستا زنته ۰-۰    
بچتون منم ۰-۰ موقعیت منو جا به جا نکنید جام خوبه ۰-۰

ایموتو مگه من مرده باشم که این بشه شوهر خواهرم همون سهون شاید بیکار باشه ولی هزچی باشه خوشتیپ تر از اینه. فاطمه شوهر داره و یه بچه .شوهرش سهون. پسرش شهون

مگ منو دیدی ؟ :/

[THEDARKNESS]

ایموتو مگه من مرده باشم که این بشه شوهر خواهرم همون سهون شاید بیکار باشه ولی هزچی باشه خوشتیپ تر از اینه. فاطمه شوهر داره و یه بچه .شوهرش سهون. پسرش شهون

مگ منو دیدی ؟ :/

سهون رو که دیدم.

[ᗩᐯᗩ⁷]

عه رسیدیم به ۲۰۰ تا ۰-۰
قبلا انقده ذوق داشتم رودتر ۲۰۰ تا شه نسخه بعدو بزنیم *-*
الان دارم دعا میکنم نزنه تا سهونم بتونه باهامون مسابقه بده ۰-۰ (: *وی میرود دعا بخواند تا مدیری چیزی پیدایش نشود*

[THEDARKNESS]

یه نسخه بدون سهون وای

[Âɴɢ℮ℓ Evιℓ]

بابات ارمینه مامانتم ملیکا! خوبه؟؟؟؟؟  
#صلح طلب باشیم

عالیهههههههههههههههههه *^^^^*
هوراااااااااااااااااااااااا منم مامان بابا دارم
ینی بابایی هم شاگرد مامانیه هم شوهرش ۰-۰    

وایییی توروخدا اینکارو نکنین ):
اهههه شورش در اومد ):

[ᗩᐯᗩ⁷]

عالیهههههههههههههههههه *^^^^*
هوراااااااااااااااااااااااا منم مامان بابا دارم
ینی بابایی هم شاگرد مامانیه هم شوهرش ۰-۰    

وایییی توروخدا اینکارو نکنین ):
اهههه شورش در اومد ):

باعشه بابایی آروم باش ناراحت نشو جوش نیاااار ۰-۰
میگم میگم
بیاین دیگه سعی کنیم هیچ ارسالی ندیم تا زیاد از ۲۰۰ تا رد نشه به این امید که مدیرا نسخه بعدو نزنن ۰-۰
تا وقتی سهون آزاد شه

آوا و درد ۰-۰ دویاره میگمممم ۰-۰ :/
میدونم ربطی نداره که حرف بزنیم یا نزنیم و نسخه رو میزنن بالاخره ولی خو شاید فرجی شد ۰-۰ :/
تازه شایدم این پیامای ما رو ببینن و تا سهون آزاد نشده نسخه بعدو نزنن ۰-۰
سهون که دیگه خیلی خیلی طول بکشه فردا آزاد میشه
کلا یه چن ساعت حرف نزنیم اینجا خو
اگه خودشون نسخه رو زدن دیگه حرف میزنیم
ولی فقط چن ساعت تو پ.خ حرف بزنین بعدش که سهون آزاد شد یا خودشون نسخه رو زدن بیاین اینجا
تروخدا خواهش میکنم
الان منظورمو فهمیدی؟؟
بنفش کردم ببینین ۰-۰ :/

[م‍حمّد]

وایییی توروخدا اینکارو نکنین ):
اهههه شورش در اومد ):

باعشه بابایی آروم باش ناراحت نشو جوش نیاااار ۰-۰
میگم میگم
بیاین دیگه سعی کنیم هیچ ارسالی ندیم تا زیاد از ۲۰۰ تا رد نشه به این امید که مدیرا نسخه بعدو نزنن ۰-۰
تا وقتی سهون آزاد شه

آرمین جوابتو اینجا میدم ۰-۰
میدونم ربطی نداره ولی خوووو حالا بالاخره شاید یه معجزه و احتمالی بود
تازه شایدم این پیامای آخرو ببینن و نسخه بعدو نزنن
سهون که امروز دیگه فوقش فردا آزاد میشه
کلا یه چن ساعت حرف نزنیم اینجا خو
اگه خودشون زدن دیگه حرف میزنیم
فقط چن ساعت تو پ.خ حرف بزنین
تروخدا خواهش میکنم
قرمز کردم ببینین

نه امروز، نه فردا 
شهر اشباح دیدی