امتیاز موضوع:
  • 20 رأی - میانگین امتیازات: 3.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم)

دلم برای دوست داشتنت می‌رود ...
دست هایم برای نوشتنت ، چشمهایم برای دیدنت ..
من می‌روم و تو می‌آیی ،
تو به دلم ،
تو به دستهایم ،
تو به چشمهایم ...
رفت و آمدمان
را همیشه دوست داشتم ،
تو به همه‌چیز می‌آیی !
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، Emmɑ ، امیر‌حسین ، ѕααяeη ، _Strawberry_ ، βάરãɲ ، ᴀʀмɪss ، ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ ، єη∂ℓєѕѕღ
آگهی
تموم دقیقه هایی که داری به یه دختر
بی توجهی میکنی تورو به ساعت های از دست دادنش
نزدیک میکنه..
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، _Strawberry_ ، βάરãɲ ، Ɗєя_Mσηɗ ، ᴀʀмɪss ، ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ ، єη∂ℓєѕѕღ
همه مان نیاز داشتیم به یک نفر؛
یکی که در مقابلش بایستیم، بغضمان را از دریچه ی چشمانمان بیرون بریزیم و صادقانه اعتراف کنیم که خوب نیستیم! که کم آورده ایم! مدتهاست که کم آورده ایم...
کسی نبود و ما اشکی نریختیم، نقابِ لبخند زدیم و تظاهر کردیم که همه چیز خوب است...
ما خودمان و اشک هایمان را انکار کردیم، ما به احساساتِ خودمان پشتِ پا زدیم، روی زخم های روحمان راه رفتیم و پای احساسمان را فلج کردیم و این خوب نشدن ها... و این در خود فرو رفتن های پی در پی؛ تاوانِ همان تظاهرهایی است که به شادی کردیم و بغض های بی پناهی که بی رحمانه بلعیدیم...
ما فقط نیاز داشتیم گاهی حالمان بد باشد،
گاهی اشک بریزیم، گاهی قوی نباشیم و پشتِ امنیتِ نگاه کسی پناه بگیریم.
حالا ما پُریم از دردهای تلنبار شده؛ چون همه را داشتیم، اما کسی که باید را نداشتیم!
پاسخ
 سپاس شده توسط ѕααяeη ، شـــقآیــق ، _Strawberry_ ، βάરãɲ ، Ɗєя_Mσηɗ ، ᴀʀмɪss ، Emmɑ ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
‌‌
 

اما بیایید یک چیزی در گوش‌تان بگویم...
رفتن... نبودن...
نباید زیاد طول بکشد...
نباید عادت شود...
نباید گذاشت دلتنگی به حد نهایت برسد.
نباید گذاشت دل به دلتنگی خو کند...
یادش بگیرد و با آن کنار بیاید....
آدم نباید آن‌قدر برود ...
و دور شود ...
که از مدار جاذبه‌ی کسانی که دوستش دارند ...
خارج شود....
بگذارید در گوش‌تان بگویم...
آدمی که یک بار تا پای مرگ رفته باشد ...
و برگشته باشد، دیگر از مرگ نمی‌ترسد.
آدمی که یک بار تا سر حد مرگ دلتنگ شده باشد و زنده مانده باشد، دیگر از فقدان نمی‌ترسد...!
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر‌حسین ، _Strawberry_ ، ÆMÆշЇÑζ ، Ɗєя_Mσηɗ ، Emmɑ
نه چندان دلخوری از من
نه چندان دوستم داری
مرا تا چند می‌خواهی
بلاتکلیف بگذاری ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط _Strawberry_ ، Ɗєя_Mσηɗ ، شـــقآیــق ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
کم کم یاد میگیری
برای هیچ چیز اصرار نکنی
شدنی ، میشه
موندنی ، میمونه
اومدنی ، میاد
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، ѕααяeη ، _Strawberry_ ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
آتیش که روشن کنی بوی دود می‌گیری، پس نمیشه بذر حسادت رو تو سرت بکاری و توقع آرامش داشته باشی!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/17100514030732
پاسخ
 سپاس شده توسط ѕααяeη ، شـــقآیــق
‏اگه یه کم اشتباهات همدیگه رو تحمل
می کردیم، کمتر احساس تنهایی می کردیم
پاسخ
 سپاس شده توسط ѕααяeη ، Ɗєя_Mσηɗ ، شـــقآیــق ، _Strawberry_ ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
قول داده بودم تا قیامِ قیامت دوستت داشته باشم و اگر دلم برایت تنگ شد بلند بلند بگویم !
دلم تنگ شد اما نگفتم
به شوخی نگفتم
اما دلتنگی شوخی سرش نشد و در دلم قیامت به پا کرد.
اینجا در دلم قیامت به پا شده اما هنوز دوستت دارم
روی قولم ایستاده ام ...
نگاه کن
مَردتر از توام !
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر‌حسین ، ѕααяeη ، شـــقآیــق ، єη∂ℓєѕѕღ ، Emmɑ ، _Strawberry_ ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
بعضی وقتا
فکر میکنی با رفتن یکسری آدما از زندگیت,
دیگه همه چی تموم شده
هیچی دیگه مثل قبل نمیشه
ولی نه سخت در اشتباهیم
با رفتن اونا ما خودمونو پیدا میکنیم
ارزش واقعی دوست داشتنمونو میفهمیم
یه تشکر واسه رفتن آدمای به ظاهر آدمِ زندگیمون...
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، ⓩⓐⓗⓡⓐ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان