موسیقی تالشی
موسیقی بخشی از سرشت آدمی است و از نخستین نیازهای انسانی و وسیله ای برای ارضاء و تلطیف روحی بشر به شمار میآید. موسیقی هر ملت تجلی سیر تکاملی دقت، هوش، چگونگی مشاهده و استنباط و عواطف روحی آن ملت در طول تاریخ است. موسیقی هر قوم ضمن آنکه به توصیف زندگی آنان میپردازد، زبان دل ، مظهر عواطف و احساسات لطیف و موزون آنان نیز محسوب میگردد. عوامل متعددی از جمله شرایط متنوع جغرافیایی ، وقایع تاریخی ، سنت، فرهنگ و باورهای جمعی هر ملت یا قوم بر موسیقی تاثیر گذار هستند. براین اساس موسیقی قوم تالش نیز در گذر تاریخ از دستخوش چنین تغییراتی مصون نمانده است. وقایع مختلف تاریخی در تالش سبب گردیده که مرزهای جغرافیایی و سیاسی شکافهای فرهنگی قابل ملاحظه ای را بر بنیادهای فرهنگی این قوم تحمیل نماید. بطوری که امروزه موسیقی قوم تالش در حوزه قلمرو کشورهای ایران و آذربایجان قابل بررسی میباشد.
موسیقی تالش مبیّن یکی از کهنترین وبکرترین گنجینههای فرهنگی ایران میباشد.موسیقی تالش مجموعه ای کامل وبرخوردار از هویت مستقل است. یعنی از همه ارکان واجزاء ساختاری و ویژگیها ی درونی وبیرونی بهره مند میباشد. مثل یک تمدن ریشه وتنه وشاخ وبرگ خاص دارد و بر شالوده و منشأ یی واحد استوار است . موسیقی ای است نشأت گرفته از شرایط معیشتی ،خلقیات و اوضاع طبیعی محیط زندگی پدیدآورنده گانش و برای هیچیک از اجزاء و عناصرش تاریخچه ای نمیتوان تعیین کرد همچون رودخانه ای جاری از عرصه دور ودراز تاریخ تا زمان حال جریان یافته است.این موسیقی پژواک غمها وشادیها وشکستها وپیروزیها وحسرت وآرزوهای یک قوم بزرگ وکهن ایرانی است.
البته اینها همه برمی گردد به پیشینه تاریخی وفرهنگی این قوم بزرگ که اولاً این قوم کهن از ساکنان اصلی این سرزمین قبل از ورود آریاییها به فلات ایران بوده اند وثانیاً باستان شناسان با یافتن آثا ر متعدّد در مناطق مختلف تالش نشین (مریان ونوئه دی وتالش شمالی ) وجود تمدن تالش را در عصر آهن وحتّی قبل از آن را به اثبات رسانده اند.
امّا موسیقی تالش با لالائیها ،نغمه ها،آوازها و زمزمههای مادری که برای بچّه اش با تمام عشق و وجود در هنگام جنباندن گهواره میخواند تا فرزندش در آرامش چشمانش را ببندد و بخوابد شروع میشود.طوری که فرزند تالش تا زمانی که قادر به تکلِّم نیست این آواهای اصیل وماندنی را موقع خواب ویا بیداری زمزمه میکند وبدین ترتیب موسیقی تالش در ذهنش نقش میبندد وتبدیل به یک خاطره میگردد.
موسیقی تالش از لحاظ ملودی و ریتم از موسیقی گیلان متفاوت است و نه تنها در قالب دستگاه شور بلکه در دستگاه سه گاه ،آواز ابو عطا،آواز افشاری،آواز دشتی وشوشتری نیز اجراء میگردد.
تقسیم بندی انواع موسیقی تالش
۱ــ دستونها یا تالشیَ هوا :
دستون از نظر لغوی ((دستان))پارسی است که در فرهنگ ها،نغمه،افسانه،و((آواز))معنا شده است. آواز تالشی(دستون)مبتنی بر فرم دوبیتی و دارای متر آزاد است ودر دانگ بالا خوانده میشود.استاد محمد رنجبر معاف نوازنده تار وسه تار میگوید:دستانهای تالشی که از اوج شروع میشوند نوعی بیان توانمندی ودر حقیقت فریاد اعتراضی است که در فرود آن شکیبایی و بردباری ایّوب وار را توصیه میکند.
دستونها در هر نقطه ای از تالش به دلیل نحوه زندگی و نگرش معیشتی ،فرهنگی وتفاوت گویشها ،شرایط جغرافیایی و….مردم آن دیار، دارای رنگ ،حس وحال ویژه ای هستند که تفاوتهای ملودیک وبه عبارتی سبکهای مختلف دستونهای تالشی را موجب شده است که مهمترین وشاخصترین آنها عبارتند از:
الف ــ دستون شاندرمنی : دارای شیوه ای خاص و ویژه در موسیقی تالشی اند.
ب ــ دستون ماسالی :دارای شیوه ای ویژه در موسیقی تالشی اند.
ج ــ دستون تالشد ولایی : شیوه ای خاص و متفاوت در دستون دارند که ناشی از اثرات عرفانی ــ مذهبی برادران اهل تسنّن همان مناطق و کردستان به علّت مراودت آنها با همدیگر و دراویش نقشبندیه میباشند .
دــ دستون اسالمی :شیوه ای خاص ومتفاوت در دستون دارند که ناشی از اثرات عرفانی ــ مذهبی بردران اهل تسنّن و دراویش نقشبندیه میباشند.
ه ــ دستون کرگانرودی : دارای شیوه مشخّصی میباشند ولی به علّت نفوذ زبان ومتعاقباً موسیقی ترکی دراین منطقه به خصوص در مناطق شهرنشین حفظ،ادامه وثبات این سبک درآینده بسیارمشکل خواهد بود.
۲ ــ ترانهها (تصنیف ها):
این قسمت از موسیقی تالش در واقع ترانه ها،نغمات وریز مقامهای آوازی وسازی با کلام وبدون کلام با توجّه به تنوّع چشمگیر از نظر کمّی در سرتاسر تالش از لحاظ مضامین والحان به گروههای زیر تقسیمی گردند که عبارتنداز:
الف ــ نغمههای رزمی و حماسی : این گروه ترانهها به داستان ویا روایتی از سرگذشت یک پهلوان نامی اشاره دارد که نمادی از ارزشهای مثبت اخلاقی وانسانی را یادآوری میکند مثل لدوبه (محمودبه)، گنزون گره و……
ب ــ نغمههای کار :نغمات و الحانی که در موقع کار در منازل ویا محل کار در مزارع معمولاً توسط زنان به صورت فردی ویا دسته جمعی اجراء میگردد.مثل آمانها لیله،کاره بشیمون ننه
ج _نغمههای مذهبی و عارفانه : این نغمات توسط دراویش پیرو طریقه قادریه ونقشبندیه در اعیاد و مراسم مذهبی و معمولاً به شکل گروهی به وسیله صوفیان خانقاه (اهل تسنّن) اجراء میگردد .مثل بابا طاهری ،مولودنامه و زیارت نامه .
د ــ نغمات بزمی : این نغمهها در مراسم عروسی وشادمانیها اجراء میگرددمثل بندون بندون،مبارک با .
۳ـ هواها(پرده ها)یا نغمههای سازی بدون کلام :
چنین میتوان گفت که هواها یا پرده هادر واقع تصوّر ،برداشت و به نمایش گذاشتن ادراک یک نوازنده نی (لَلَه) ویا دیگر سازهای رایج در تالش از مضامین مختلف رزمی،بزمی،ورزاجنگ ها،کیشتیه پرده،پاییزه پرده و….و حتّی دستونهای مختلف میباشد که فی البداهه ویا در اثر تمرینات زیاد ساخته وتثبیت گردیده است . وبه اعتقاد بنده شاید علّت خلق وساخته شدن هواها یا پردهها در موسیقی تالش در گذ شته روایتی به بیش از یکصد پرده وهوا بوده است را در عشق وتوانمندی نوازندگان سازهای رایج در تالش میدانم که هنگام نواختن، ساز را عضوی از خود میدانستند و عاشقانه وبی مهابا در فکر ساختن قطعات جدید وجدیدتر ویا به عبارتی تصاویر فکری و ذهنی خود از مضامین مختلف را با ساز دل وبا تمام وجود مینواختند که به قول استاد بهبود اف هرگاه ماهیان دریای خزر تمام شدنی باشند نغمهها و ترانههای تالشی نیز تمام میشوند . امّاالان اینطور نیست ولی دیر هم نیست چرا که به قول شاعر میفرماید:هر کسی کودورماندازاصل خویش/ بازجوید روزگاری وصل خویش
۴ ــ سازهای رایج در تالش:
تالشان نیز مانند سایر اقوام متناسب با موسیقی خود از آلات موسیقی خاصّ خودشان استفاده میکنند که عبارتند از:لَلَه(نی هفت بند) ــ لبک (نی لبک) ــ تنبوره(تنبور) ــ دیاره(دف یا دپ)ــ زینج(سنج)ــ طبل ــ لگوتی . لازم به ذکر است که چهار ساز آخری ذکر شده جزء سازهای کوبه ای اند.ودر ضمن سه ساز آخر فقط در تالش شمالی متداول است.امّا صحبت در مورد موسیقی قوم بزرگ تالش در شاندرمن کاری بس دشوار است چون موسیقی حسی است و گنجاندن حس وحال در کلام مشکل است امّا نگارنده با توجّه به تحقیقات و مطالعه در مورد موسیقی تالش مطالبی را به قلم میآورم که امیدوارم از عهده این مهم برآمده باشم
«خاسَه پَرچَم»
شادیر بنازم یا غَمیر بنازم
زَم داری زَم جانی زَمیر بنازم
اشتن شکوفا بِه چم ناجَیَه
خاسَه سِه رَنگَه پَرچَمی بنازم
سَربازیمَه سَر نَم ترا، جان دَم ترا جان سَر کَمَه
چمونو چم جانی خَلا اشت قَشَنگَه پَرچَمَه
ایران قَدیمنَه نَسلی یادگارَه
خاکش عَزیزَه خاکش اِفتخارَه
ایران مَوا، ایران مَوا، گُلَه باغ
قَشَنگَه باغش هَمیشَه بهارَه
دَریا بَه دَریا، کو بَه کو، تَنگَه دیلون شادی دَیَم
بازو بَه بازو، دَس بَه دَس ایرانی آوادی دَیَم
ایرانی با غِیرَتَه سَربلَندَه
اشتَن خاسَه ایرانی را سَر آدَه
دنیانَه گُل اییا کو پَرپَر آبَه
پیر و جونش ایرانی یاوَر آدَه(2)
سَربازیمَه سَر نَم ترا، جان دَم ترا جان سَر کَمَه
چمونو چم جانی خَلا اشت قَشَنگَه پَرچَمَه
ترجمه:
من به شادی و غمت افتخار میکنم
زخم داری رخم، به زخم جانت افتخار میکنم
شکوفا شدن تو آروزی من است
به پرچم سه رنگ قشنگت افتخار میکنم
سرباز وطنم، سر و جان میدهم برایت، جان و سرم نیز برایت کم است
پرچم قشنگت چون لباس تنم آبروی من است
ایران یادگاری از نسل قدیم است
خاکش خیلی عزیز و با افتخار است
ایران نگو ایران نگو باغی پر از گل آلاله است
باغ گل قشنگش همیشه بهار است
دریا به دریا، کوه به کوه، دلهای تنگ را شاد میکنیم
دست و بازوهای مان را به هم گره میزنیم، ایران مان را آباد میکنیم
ایرانی همیشه باغیرت و سربلند است
برای ایران قشنگش سر خود را میدهد
یک دنیا دنیا گل در اینجا پَر پَر شده است
پیر و جوانش برای سربلندی ایران دست به دست یکدیگر میدهند
سرباز وطنم، سر و جان میدهم برایت، جان و سرم نیز برایت کم است
پرچم قشنگت چون لباس تنم آبروی من است