02-01-2013، 15:08
پنجره ها کلافه اند از سنگینیه نگاه منتظرم ...
اگر نمیایی ، پنجره ها را دیگر زجر ندهم !
چشمهایم به " جهنم "...
اگر نمیایی ، پنجره ها را دیگر زجر ندهم !
چشمهایم به " جهنم "...
|
ګنجشک خداوند |
||||||||
02-01-2013، 15:08
پنجره ها کلافه اند از سنگینیه نگاه منتظرم ...
اگر نمیایی ، پنجره ها را دیگر زجر ندهم ! چشمهایم به " جهنم "...
04-01-2013، 1:38
از این میترسم
کــ دوستــــ داشتــن را مثــل ِ مسواکــــ زدن بچــه هــا بــ ” مـــن ” و ” تـــو ” ( تـذکـــــر ) بدهنــد .
22-01-2013، 19:53
او...
وآن آفتاب سیاه بود که همه روشنایی ها را سیاه کرد. و سیاهی روی قلبم را سیاه تر با قدم هایش آمد به طرفم...نسیمی آمد طرفم پروانه بودم.پروانه بودم توی خیال خودم نسیم دست مرا گرفت و برد جایی...جایی که تا اون وقت ندیده بودم... به دنیایه عاشقان... آری من عاشق شدم...عاشق نسیم...من اسمش گذاشتم مهسا... نسیمی که به راحتی من رو به این در و آن در می کشید... آزاد شده بودم.دستهایم را باز کرده بودم و در آغوش نسیم جای گرفته بودم. نسیم من رو به اوج آسمون ها برده بود و پرواز کردن رو به من می آموخت... آری نسیم لذت پرواز کردن رو به من می آموخت توی اوج پرواز در آغوش گرم نسیم...ناگهان رعدی زد... رعد بالهایم شکست و من رو از نسیم جدا کرد... من با بالی شکسته پرت به اعماق دریاها ولی نسیم آه ... نسیم همان طور بالا ماند و پرواز کرد.بدون نگاهی به پایین انگار که دنبال من نمی گشت... شاید باری شده بودم روی دوشش... شاید هم دروغ گفت که نسیم هست... پس چرا شبیه به نسیم بود؟ ولی نسیم بود من باورش کردم شاید خواب بود.... پس چرا دستهایم هنوز گرم است؟
23-01-2013، 0:38
مراقب باش
جائی میان همین شعرها، خنده ها، صحبت های طولانی، جرُ بحث های کوچک احمقانه و تمام لطیفه های لنگمان ست که بی هوا عاشق می شویم !
23-01-2013، 14:22
غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
07-02-2013، 9:03
بی کسی یعنی لای استخوان های من نمک بپاشی ...
و زخم هایم پشت سرت راه بیفتند و معتاد دست های شورَت شوند
10-02-2013، 14:10
همهــ یــــ پلــــ هایـــ پشتـــ ســــرمـــ راخرابــــکردمــــ
ازعمـــــــد راهــ اشتباهــ رانبــــــایدبرگشتـــ
15-02-2013، 11:21
باد ها
یاد آور کوران هایست که روزی پشت سر گذاشته ایم و اینک نسیم هدیه ایست از خدا برای سرو ماندن در برابر دشواری ها ... اما نمیدانم چرا نسیم احساسم موج های دریای دلم را مواج کرده اند شاید دلتنگی شاید زخم گذشته شاید عشقی نو شاید خدا... شاید ...
15-02-2013، 11:40
[img]سلنا گومز [/img]
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
15-02-2013، 19:49
نگران من نباش
من دیگر خاکستری شده ام... تاوان عشقی که... از آغاز اشتباه بود... | ||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|