ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی

[DAZZLING BOY]

خب مگه فرقی داره؟؟؟؟ی جا کپی میزنم دیه

[Interstellar]

حتما دلیلی داره که میگم ..

_



~ معمــاهــای حل نشـــدهـ ~

[ قسمت هفتمـ ]

ساکسی هیومن منطقه ای در پرو در نزدیکی قلعه اینکاها میباشد که در ان یک سری دیوارهای عظیم سنگی موجود است وزن برخی از سنگهای بکار رفته در این دیوار ها به چند صد تن میرسد و حتی بدون استفاده از ملات طوری کنار هم قرار گرفتند که گویی بهم جوش خوردند 
واقعا با نوشتن صدها مطلب در مورد این سازه های عظیم این برشهای دقیق و این جابه جایی های عظیم به نتیجه ای نمیرسیم جز اینکه انها از تکنولوژی برخوردار بودندانها راهنما داشتند غیر ممکن است با ابزار الات سنگ و چوبی خوب بتونن چنین برشهای دقیقی بدهند اون هم بدون ماشین الات ..

[DAZZLING BOY]

مهم نیس از ی جا دیه برداشتم دلیلم نمیخواس
ب هر حال مطالب خوبی بود

[Interstellar]

㊝ جـــادهـ اســرار آمیــز مـــرگــ ㊝
[ قسمت اول ]

← این یکی رو نه زیاد ادبی نوشتم نه زیاد عامیانه ..

فکر کنم خوندنش راحت تر باشه .. ↗

[البته نه اینکه داستان الکی باشه .. و نوشته خودم باشه.. ینی اینکه بازنویسی کردم :|
متن های اصلی که پیدا کردم یکم پیچیده بودن .. یا ادبی .. ]
+کم کم میزارم حوصلتون سر نره :|
در پنانگ مالزی جاده ای معروف و در عین حال انگشت نما و بد نام موسوم به جاده (تمپه) وجود دارد خیلی وقت پیش آن جاده ساخته شد تا بشه به دریاچه پشت سد دست پیدا کرد در کیلومتر 7.1 جاده تپه ای وجود دارد که به دو حومه متصل میشود ..
راه ورودی دریاچه پشت سد در جایی در بین جاده ای کم عرض و باریک و پیچ در پیچ قرار دارد ..
حوادث و اتفاقات اسرار آمیز و مرموز زیادی در آن جاده رخ داده اند بیشتر وقتا قربانیان به همراه وسیله نقلیه خود به داخل دره عمیقی پرتاب شده اند و عده کمی جان سالم به در برده و فرار کرده اند.
بسیاری از اهالی پنانگ از رانندگی شب هنگام در ان جاده خودداری میکنند چون میترسند و به همه توصیه میکنند که شب در آن جاده رفت و آمد نکنند .

یک بار یک دختر معصوم و بیگناه توسط پلیسی کشته شد اگر چه علت مرگ دختر معلوم نشد و بصورت یک راز باقی ماند ولی به نظر میرسد دختر گناهی نداشت و آن پلیس مقصر شناخته شد ولی عجیب اینه که روج دختر که پلیس را عامل مرگش میدانست هرگز دست از سر هیچ پلیسی برنداشت در نتیجه بیشتر پلیس ها جرات ندارند شب در جاده رانندگی کنند چون بسیاری از آن ها جان سالم به در نبردند ظاهرا روح انتقامجو دختر هر بار حادثه مرگباری را برای پلیس ها درست میکند ..

طبق اظهارات بومیان آن منطقه سال ها قبل یک تصادف بدجور و مرگبار در آن جاده رخ داده است در آن تصادف خانم جوانی در دم کشته میشود ظاهرا روح آن خانم نیمه های شب بطور ناگهانی مقابل رانندگان بد اقبال نمایان میشود از آنجا که جاده باریک و پیچ در پیچ هست و یک سمت آن پر از از صخره و سمت دیگر یک دره عمیق وجود دارد تمام رانندگانی که سعی کرده اند به هر شکلی فرار کنند کنترل ماشین را از دست داده اند و به قعر دره سقوط کرده اند ظاهر روح مانند یک انسان عادی است و عده کمی چهره او را به یاد دادند ولی بیشتر افراد میدانند که او موی بلندی دارد و بیشتر ردای سفیدی میپوشد

ادامه دارد ..

[Interstellar]

㊝ جـــادهـ اســرار آمیــز مـــرگــ ㊝

ادامه :

چند سال قبل حادثه وحشتناكي در ارتباط با اين روح براي دو مرد جوان رخ داد.آن دو كه آدريان و لئو نام داشتند حدود ساعت ١/٥ شب به خانه بر مي گشتند در آن ساعت از شب هيچ وسيله نقليه اي در جاده به چشم نمي خورد.آدريان رانندگي مي كرد و لئو در كنارش نشسته بود آدرين با سرعت مجاز رانندگي مي كرد و پيچ هاي تند را يكي پس از ديگري پشت سر مي گذاشت.از آنجايي كه هر دو به شدت خسته بودند حرفي بين آنها رد و بدل نمي شد.زماني كه به راه ورودي درياچه پشت سد رسيدند ناگهان آدريان متوجه شد كه زني سفيد پوش وسط جاده راه ميرود پشت زن به آنها بود و فقط موهاي بلندش به چشم مي خورد.
آدريان از سرعت ماشين كاست تا بتواند چهره ي آن زن را ببيند و از لئو خواست كه نگاهي به زن بيندازد و وقتي متوجه شد كه لئو هم مي تواند آن زن را ببيند خيالش تا حدي راحت شد. آدريان نمي توانست باور كند كه روح ديده است و در عين حال از اين كه زني در آن ساعت از شب تنها در آن جاده قدم بزند هم تعجب كرده بود.حتي در روز روشن هم كسي جرأت نداشت پياده به آنجا برود چون جاده كم عرض و به شدت خطرناك بود. علاوه بر آن يك زن تنها در آن ناحيه كوهستاني چه مي كرد.
آدريان از گوشه چشم نگاهي به لئو انداخت. لئو وحشت زده و بيمناك به نظر مي رسيد وقتي به زن نزديكتر شدند آدريان ترمز كرد زن به آرامي رو به آنها كرد و آنها در كمال حيرت و نا باوري متوجه شدند كه و چهره ي بسيار كريه و خون آلودي دارد.آدريان حتم پيدا كرد كه او يك انسان نيست در نتيجه به سرعت پايش را روي پدال گاز فشار داد و تصميم گرفت زن را زير گرفته و فرار كند ولي نميدانست بعد از زير گرفتن زن چه بلايي به سرشان مي آيد.چند ثانيه بعد لئو با ترديد به پشت سر نگاه كرد كه ببيند آيا زن هنوز آنجاست يا نه و با وحشت فراوان سر آن زن را ديد كه روي صندلي عقب قرار داشت لئو آنچنان ترسيده بود كه زبانش بند آمده بود و نمي دانست چه كار كند آدريان هم از آينه نگاهي به عقب انداخت و متوجه شد كه زن بدون سر در تعقيب آنهاست ...
بعد از آن حادثه آدريان و لئو تا مدت ها شوكه بودند و قدرت كلامي خود را از دست داده بودند و اين جاده مرموز باز هم خبرساز شد.

[Interstellar]

~ معمــاهــای حل نشـــدهـ ~

[ قسمت هشتمـ ]


جزیره ایستر:
  این جزیره دورافتاده ترین جزیره مسکونی جهان میباشد . در عین حال این جزیره یکی از اسرار امیز ترین جزایر جهان هست ساکنان این جزیره خود را 
te pito o teheuna 
به معنای ناف دنیا مینامند .
جالب اینجاست در این دورافتاده ترین نقطه سه نژاد مختلف انسان زندگی میکنند سیاه و سفید و سرخ پوست 
حتی مردمی با پوست کمرنگ و موی قرمز ...یکی از اسرار امیز ترین رازهای این جزیره مجسمه های سنگی عظیم و بسیار بزرگ است که دور تا دور جزیره قرار دارد 
و موآی نام دارد . این مجسمه ها از یه تیکه سنگ بزرگ ساخته شده اند و ده تا بیست متر ارتفاع دارند . وزن برخی از انها به 50 تن میرسد . الته کمتر از یک پنجم مجسمه ها دارای کلاه های سنگی ده تنی هستند که برای ساخت این کلاه ها استفاده شده است در جزیره وجود ندارد و از جای دیگری اورده شده اند !!!




به راستی چگونه بومیان این جزیره که قبلا ادمخوار بودند سنگهای 50 تنی را به شکل بسیار دقیق تراشیدند بدون حتی ماشین الاتی و با چه وسیله ای جابه جا کردند> از کدام جرثقیل و با چه وسیله ای این را ممکن کردند ؟ 
افسانه های بومیان جزیره میگویند مجسمه ها با قدرت جادویی مانا جابه جا شده است و در محل خود قرار گرفته اند پادشاهان بزرگ در زمان بسیار دور با استفاده از قدرت جادویی به راحتی این مجسمه ها را ساخته و جابه جا کردند مردم جزیره همچنین اعتقاد دارند خود مجسمه ها نیز دارای این قدرت جادویی بودند که در هنگام قرار دادن چشمهای سفید از جنس مرجان هم  به مجسممه ها القا میشد و انها با استفاده از این نیرو از جزیره محافظت میکردند 
البته باستان شناسان بی منطق امروزی  میگویند این سنگ ها و مجسمه ها با غلتک های چوبی کشانده شده اند و حتی اشاره ای به نوع ساخت انها و تراشیده شدن و ... نمیکنند .
جزیره ای که حتی درختی در ان نمیروید غلتک چوبیش کجا بوده !
و با توجه به اینکه مردم ان دوران فاقد علم بودند و ابتدایی بودند پس حتما نیرویی دخالت بر این امر داشته نیرویی ماورایی با منشا غیر زمینی 
کتیبه ای به نام رنگو-رنگو وجود دارد که یک کتیبه مشابه ان در شهر موهانجودارو پاکستان نیز موجوده و البته هیچ کدوم هنوز تا اونجایی که اطلاع داریم ترجمه نشده است ظاهرا این دو کتیبه که اصلا از هم دور و غیر یک زمان بودند یک مطلب رو اشاره میکنند اگر اینگونه باشد نگارندگان هر دو کتیبه با هم در تماس بوده باشند اما چگونه ؟

[Interstellar]

▐ پیـشـــرفت هــآ [ فرازمینی ها ] ▐

در بهار 1945 جنگ آلمانها به پایان رسید
- آزمایش هیتلر برای به دست آوردن سلاح حیرت آور (بمب اتم) شکست خورد
- در 30 آپریل 1945 جنگ که به برلین نزدیک شد هیتلر خودکشی کرد
- دو روز بعد شهر برلین هم سقوط کرد
- در 7 می 1945 ارتش آلمان بدون هیچ قید و شرطی تسلیم شد
- پس از جنگ بسیاری از رهبران نازی به طور موقت و برخی برای همیشه ناپدید شدن
- دو ماه بعد گروهی از دانشمندان آمریکایی به ریاست دکتر "رابرت آپنهایمر" در منطقه ای دور افتاده در نیومکزیکو جمع شدن به نام "هورنادادل موئرتو" یا سفر مرگ
در 5:25 صبح 16 جولای 1945 ارتش آمریکا اولین بمب اتم را منفجر کرد
- یک متخصص ژئوفیزیک در آلمان به نام " آکسل استول" یک ترجمه ی تکنیکی از بعضی متون باستانی هند (برای ساخت بمب اتم و بشقاب پرنده و .. در جنگ جهانی دوم)انجام داد
- در 20 جولای 1969 کمتر از 25 سال بعد از جنگ جهانی دوم فضانورد " نیل آرمسترانگ" و "باز آلدرین" روی ماه قدم گذاشتن
- آلمان ها به حد زیادی دنیای مدرن ما رو ایجاد کردن
- در پایان جنگ جهانی دوم بسیاری از دانشمندان برجسته , مهندسین و تکنسین های آلمانی دستگیر شده و به آمریکا برده شدن تا توی یک پروژه ی سری به نام عملیات گیره (پیپر کلیپ) کار کنن ( و جنایات جنگیشون کاملا نادیده گرفته شد)
-تاثیر گذار ترین اونا دکتر " ورنر وان بران" بود - فرمانده ی مقر آلمانی مرکز تحقیقات فضایی آمریکا - مخترع راکت وی1 و وی2 - یکی از کلید های ساختار ناسا - عضو سابق حزب نازی - موثر در سفر های ماه
* در اصل دولت آمریکا کار رایش سوم (هیتلر ) را ادامه داد -ساختن ایستگاههای زیر زمینی, کارخانه ها و توسعه ی تکنولوژی سری
- در 1970 محقق یو اف او "آلن گرن فیلد" , وان بران را در حال آزمایش غیر محرمانه ی فایل ها در پایگاه هوایی " رایت پترسن" ملاقات کرد
* وان بران به ردیف فایل های یو اف او اشاره کرد و گفت : ما از غریبه ها کمک گرفتیم

[Interstellar]

~ معمــاهــای حل نشـــدهـ ~

| قسمت نه همون جمجمه های شیشه ای هست که گذاشتم .. اگه خونده باشین .. | (:

[ قسمت دهمـ ]

معبد ژوپیتر در بعلبک لبنان :
یکی دیگر از عجایت زمین همین معبد ژوپیتر در بعلبک لبنان میباشد.. عجیب تر از خود این معبد پایه های ان هستند سنگهای بسیار عظیم همونطور که  در تصاویر میبینید که انسان در برابر انها مثه مورچه میماند
ساختمانی با مساخت 460000 مربع را در بر گرفته است و مقدار سنگ به کار رفته در ان از مقدار سنگهای اهرام مصر هم بیشتر است
سنگهای بعضا 1000 تنی در این پایه ها و ساختمان به کار رفته است
سه سنگ یک تکه غول پیکر یک تریلیتون نامیده میشه بزرگترین سنگهای قابل رویت این سکوی عظیم میباشند
انها حدود 18.3 متر طول و کدود 4 متر عرض و ارتفا دارند معدنی که این سنگ ها از انها خارج شدند 400 متر دور تر میباشد
بزرگترین سنگ بریده شده 22 متر بوده و با وزن 1050 تن بزرگترین قطع سنگ بریده شده در جهان که معلوم نیست با چه ابزار بسیار پیشرفته این این برش صورت گرفته است
از نظر باستان شناسان این معبد 2000 ساله است ولی افسانه های محلی اعتقاد دارند این بنا قبل طوفان نوح بوده
حال چگونه این برشهای دقیق و این جابه جایی های عظیم رو صورت دادند ؟
جالب است بدانید امروزه با این همه پیشرفت جابه جا کردن یک سنگ 1000 تنی کار ساده ای نیست و نیاز به تیم متخصص و ماشین الات پیشرفته دارد

[MeiChiLu]

نامردیه طرف ماورا طبیعی

[Interstellar]

~ معمــاهــای حل نشـــدهـ ~

[ قسمت یـآزدهمـ ]

بـآتری بغدادی

باتری بغدادی یا باتری اشکالی جز وسایل باستانی میباشد که در عراق کنونی کشف شد و به دوران سلسله اشکانی و ساسانی بر میگردد . 
سال 1936 کشف شد و از سال 1938 مورد توجه باستان شناسان جهانی قرار گرفت من جمله Wilhelm König باستان شناس المانی و علاقه مند این شی را از موزه ملی عراق مورد مطالعه قرار داد اکثر باستان شناسان اتفاق نظر دارند که این باتری به 200-250 قبل از میلاد برمیگردد 
وی حدس زد شاید از این باتری ها برای ابکاری طلا بر روی اشیا دیگر به کار میرفته است چرا که از سلول های گالوانی برخوردا ر بوده است وی همچنین اشیایی که با نقره ابکاری شده بود را در این موزه کشف کرد . 
این باتری ها در یک محفظه قرمز مانند با 5 اینچ درازا حاوی یک سیلندر مس ساخته شده از ورق مسی و یک میله اهنی که این میله توسط قیر در داخل چسبیده شده است { تصویر قسمتهای اصلی این باتری در کامنت } 
این یک باتری هست که بر میگرده به قبل از اختراع باتری که توسط الکتروشیمیایی کار میکند ! ایا دانشی در دنیای باستان نهفته بوده و ما همچنان در راستای پیدا کردن ان هستیم ؟ باتری اشکانی بین 3 تا 5 ولت برق تولید میکند ایا مردمان باستان به الکتریسیته واقف بودند ؟ 

پایه اولیه آن، یک گلدان رُسی است. خاک رُس به شکل طبیعی در جنوب عراق یافت میشود و پس از آن ما از ورق کوچک مسی استفاده کردیم و قیر بازدارنده به دور میله‌ای آهنی در میان آن و همه اینها با هم کار میکنند و در ترکیبی از یک اسید ضعیف مثل سرکه، آب انگور، آب پرتقال و یا حتی شراب میتواند شارژ تولید کند. با مخلوط کردن این آیتمها با غلاف پلاستیکی و پایه آهنی و مس و مجموعه اینها الکتریسیته تولید میکند. بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم این است که گلدان رُسی را با مقداری آب پرتقال پر کنیم، البته آن را خیلی پر نکنید. بسیار خب، و حالا پایه را سر جای خود میگذاریم. پایه آهنی - مسی. چند لحظه صبر کنید تا این انفعالات را دریافت کنند که با بخش مسی در تماس است. حالا با روشن کردن ولت متر، اتصال آن به هر دو سر، باید حالا بتوانیم شارژ را ببینیم. و بله، اینجاست، رفت روی قطب مثبت اگر کمی به آن زمان بدهید تا الکتریسیته را جذب کند واقعا وز وز میکند وقتی روی همین ولتاژ بمانید تا به بالا رفتن ادامه دهد.