گفتگو آزاد | نُسخه ۴۳۷

[امیر‌حسین]

اونجوری نگا نکنا

جون دگ

[Ɗєя_Mσηɗ]

یه  تگ کردی ۸ تا اطلاعیه اومد.
این ظلم نیست چیه؟!

خب اون دیگه ب من مربوط نیس
مشکل اطلاعیه و نمیدونم چیزای دیگس

من از چشم تو میبینم V:

[*VENUS*]

@*VENUS*
پیس پیس

میدونی تو شبیه چی ای ؟

[shghyegh]

من از اول قرنه ک اوردوز درسی کردم

Lol

یکم باید استراحت کنین . البته اگه وقت داشته باشین.
مثلا یک روز برین بیرون شهر
تنها چیزی که ادمو از این حالت بیرون میاره همون هدف
باید بشینی برنامه بنویسی واسه خودت

دقیقا امشب میخوام آخرین برناممو بنویسم

[*VENUS*]

کی‌؟؟؟ شقایق ؟ O_O
مهربون تر از این بشر داریم اصلا؟

مهربونه ولی ظالمه

مگه چی کار کرده؟

[امیر‌حسین]

@امیر‌حسین
چ کم پیدا شدین اقا امیر

هستیم زیر سایه شما

[моои]

هوووووووووم دقیقا^^
برنامه دارم کلی هم مدون و خوبه ولی اجراش نمیکنم اصن:/
از ی ور یاد هدفم میوفتم گریم میگیره اصن ی وضعیییییی:/
الانم دوباره این حسام کوفتی منو یاد کنکور انداخت ک تقریبا ۲۰ روز دیگه اس باز دارم زااااار میزنم:/

به خدا همه ی اینا طبیعیه.
منم همینجوری شده بودم نزدیک کنکور
همش فکر میکردم دیگه عقبم و زمانم ندارم و هیچ کاری نمیشه کرد و گریه میکردم ._.
ولی تنها کاری که باید انجام بدی اینکه ۲۰ روز دیگه ام تحمل کنی و با برنامه پیش بری

هووم میدونم همه حالشون همینه ولی من کلا روانیم:/
سر یه امتحان ساده ی مدرسه ک کلی ام براش میخونم قبل امتحان ی ساعت زار میزنم بعد میرم:/
استرسیم بیش از حد
تنکیو از دلداری^^

[shghyegh]

ن بابا من سال پیش همین موقع هااینجوری بودم شبا زاااار میزدم مامانم میومد دلداریم میداد حتی .   امسال ولی برعکس حوصله خودمم ندارم . فک کن دو ساله دارم میخونم این درسای چرتو . خسته ی واقعیَم

من نمیتووووووونم ولی
امسال قبول نشم قشنگ خودمو میفرستم اون دنیاااااا:/

ن ریلکس کن خودتو اصن ارزش نداره
منم همینجوری بودم ولی الان خیلی تخس شدم

[*VENUS*]

جات چقدر این چند وقت خالیه . حتما سرت خیلی شلوغه
بیا حرف بزنیم

خوبی ؟

اره خیلی

شکر
شما خوبی؟

چی کار داری میکنی‌ با خودت؟ -__- اذیت نمیشی ؟

خداروشکر که خوبی ^^
منم خوبم و درگیر درسامم . لحظه شماری میکنم امتحانا تموم بشه و تابستونم شروع بشه ^-^

[shghyegh]

@امیر‌حسین
چ کم پیدا شدین اقا امیر

هستیم زیر سایه شما

اوا نفرمایین
(نمدونم باید در جواب همینو بگم یا ن )